کتاب گستره محبت
معرفی کتاب گستره محبت
کتاب گسترهٔ محبت نوشتهٔ نسرین قدیری (کافی) است که نشر آسیم آن را منتشر کرده است.
دربارهٔ کتاب گسترهٔ محبت
نویسندهٔ کتاب گسترهٔ محبت با استفاده از ذوق، قلم شیرین و لحن جذابش توانسته داستانی بر پایهٔ زندگی خانوادههای امروزی بنویسد و زیباییها و پست و بلندیها، خوشیها و گرفتاریها، راستیها و کژیها و ناهنجاریهای آنان را با زبان متداول روز و با انشایی ساده و روان به رشتهٔ تحریر بکشد.
داستان گسترهٔ محبت داستانی است که برای همهٔ سنین مخصوصا جوانان و نونهالانی که هنوز سرد و گرم دنیا را نچشیدهاند مناسب است و میتواند به آنها درس عبرت دهد.
نسرین قدیری داستانی را بازگو میکند که علاوه بر شیرینی عبارات، خواننده را تحت تأثیر قرار میدهد. نویسنده توانسته است با انشای عالی و با عباراتی جذاب طوری داستانش را تنظیم کند که بیاختیار خواننده توانایی تصویرسازی پیدا میکند و حتی میتواند به صورت گزینهٔ مناسبی برای صحنهٔ تئاتر و یا پردهٔ سینما باشد.
خواندن کتاب گسترهٔ محبت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به علاقهمندان به رمانهای ایرانی پیشنهاد میکنیم.
دربارهٔ نسرین قدیری
نسرین قدیری در سال ۱۳۳۱ به دنیا آمد. او فارغالتحصیل رشتهٔ مهندسی کشاورزی است و تاکنون رمانهای بسیاری را به رشتهٔ تحریر در آورده است.
آغاز فعالیت هنری قدیری از زبان خودش: «خواهرم بعد از مطالعهٔ داستان خانم حاج سیدجوادی با توجه به تخیل قوی و زمینهای که در نگارش انشا داشتم از من پرسید آیا این رمان را مطالعه کردهای؟ هنگامی که پاسخ منفی دادم به من گفت بخوان. تو هم توانایی نوشتن داری و اینگونه شد که من داستانی را که سالها در ذهن داشتم به روی کاغذ آوردم»
بخشی از کتاب گسترهٔ محبت
«بعد از اینکه گیتی دیپلمش را گرفت، پدرش او را برای ادامه تحصیل همراه با همسرش مریم به فرانسه فرستاد تا شاید بتواند در رشته مورد علاقهاش در یکی از دانشگاههای معتبر آنجا درسش را ادامه بدهد. ولی گیتی علاقه داشت بیشتر اوقات خود را به گردش یا تفریحات دیگر بگذراند و به جز اینکه در چند کالج نقاشی و زبان اسمنویسی کرد و تجربیاتی به دست آورد، پیشرفت چندانی نداشت. پدرش احساس کرد که این دوری از دختر و همسرش و آمد و رفت مکرر آنها یا خود او جز دردسر و سرگشتگی برای او چیزی در برندارد، بنابراین بعد از گذشت دو سال ترجیح داد که دخترش به ایران برگردد و برای همیشه نزد او و مادرش بماند تا بعد چه پیش آید.
به این ترتیب بعد از گذشت چندین ماه از آمدن گیتی سیل خواستگاران و خواستاران به سوی خانه دکتر عالمآرا سرازیر شد. گیتی دختری بود نه چندان بلند دارای قامتی متوسط ولی کشیده و باریک، گویی او را با سلیقه تمام تراشیده بودند. شانههای خوشترکیب و کمی پهن که به کمری باریک و ظریف منتهی میشد. پاها کشیده و زیبا بودند و از نظر زیبایی گیتی دارای تمام محسنات زنانه و قشنگی و جذابیت بود. خرمنی از موهای بلند و زیتونی در اطراف صورتی زیبا و مغرور به این بدن قشنگ تکامل و تمامیت میبخشید و دخترک در زیر دیدگان مخمور و لبخند دلنشین میدانست که چه دارد و چه قدر مورد توجه هست! بعد از گذشت یک سال، گیتی تمام خواستگارها را رد کرد؛ به روی هر کدام عیبی و ایرادی میگذاشت و از هر کدام بهانهای میگرفت، به طوری که کمکم ترس به دل مریم افتاد که مبادا دخترش با ندانم کاریهایش بی شوهر بماند و ترشیده شود. یکی از روزها موضوع را با دوست صمیمی و قدیمیاش پروین در میان گذاشت و به او گفت: «گیتی تمام خواستگارهای خوب خود را رد میکند و این موضوع باعث نگرانی من و پدرش میباشد؛ چون نه درس میخواند و نه سرگرمی دیگری دارد، حتی تازگیها کمتر نقاشی میکند و به کمتر چیزی علاقه و دلبستگی نشان میدهد و من میترسم خدای ناکرده به بیراهه برود یا از همه چیز و همه کس مأیوس و دلسرد شود.»
همانطور که مریم صحبت میکرد، ناگهان چشمهای پروین گرد شد و به یک نقطه خیره گشت و بعد با عجله به میان حرف مریم پرید و گفت: «من چطور تا به حال به فکر نیفتاده بودم که پسر مهندس پیروزی را به تو معرفی کنم.» مریم با عجله پرسید: «مهندس پیروزی دیگه کیه؟» و پروین با آب و تاب تمام تعریف کرد که مهندس پیروزی یکی از بزرگترین مقاطعهکاران تهران است و برای خودش برو بیایی دارد و پسرش به تازگی از آمریکا برگشته و او هم مثل پدرش مهندس راه و ساختمان میباشد و مهندس و خانمش در به در دنبال یک دختر خوب و خانوادهدار برای پسرشان میباشند.»
حجم
۴۰۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۵۴۲ صفحه
حجم
۴۰۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۵۴۲ صفحه
نظرات کاربران
خیلی سال پیش خوندمش. د ست داشتم. با اینکه داستانش غیر واقعی و نشدنیه ولی کلا توصیفات و تشریحاتش گیرا بود. خوندنش توصیه میشه البته چاپ های قدیمی تر که سانسور نشده باشه.
بیشتر از ده سال از زمانی که نسخه ی چاپی این کتابو خوندم می گذره. اینقدر برام جذاب بود که حتی یه سری از لحظات مهم داستان با ریز به ریز توصیفات و اتفاقاتش تو ذهنم مونده من بیشتر از عشق بین
چاپی این کتاب رو سالها پیش خوندم با وجود اینکه بعداز این کتاب رمانهای زیادی خوندم ولی هیچکدوم به جذابیت این کتاب نبوده خوندنش رو حتما پیشنهاد میکنم
چاپی این کتاب رو در زمان نوجوانی خوندم اون زمان به نوبه ی خودش بسیار زیبا بود
ارزش یک بار خوندن را داشت
این کتابو تو سن نوجوانی خوندم و همش تو ذهنم بود ک یبار دیگ باید بخونم واقعا عالیه پیشنهاد میکنم حتما بخونین
جیگرم سوخت🥹،فقط اینکه خیلی چیزا یاد گرفتم و فهمیدم.همین
داستان خیلی جذاب و واقعی بود ولی غم انگیز
این کتاب بی نهایت زیباس
عالی بود