کتاب صالحان
معرفی کتاب صالحان
کتاب صالحان، نمایشنامهای خواندنی و پر شور از آلبر کامو است. آلبر کامو، ماجرای ترور پسرعموی تزار و گفتگوهای پیرامون این نقشه را دستمایه نمایشنامهای خواندنی قرار داده است که با ترجمهی ابوالفضل قاضی در دست دارید.
دربارهی کتاب صالحان
صالحان یا صلحا گروهی از مردم هستند که بنا بر یک افسانهی قدیمی عبری، بار رنج جهان را بردوش میکشند، آنها جهان را از پلیدیها حفظ میکنندو در این راه حاضرند خودشان را هم فدا کنند. آلبر کامو همین موضوع را دستمایهای قرار داده است تا نمایشنامهای جذاب بنویسد.
ماجرا در در ماه فوریه ۱۹۰۵، در مسکو اتفاق میافتد. گروهی از تروریستها که شاخهای از حزب سوسیالیست انقلابی بودند دست به تلاشی سازمانیافته برای سوءقصد به جان ولیکی کنیاز سرگئی، عموی تزار، زدند. آنها میخواهند در زمانی که او در کالسکهاش است، به سویش بمبی پرتاب کنند. اما روزی که برای اجرایی کردن عملیات میروند، متوجه میشوند که فرزندانش هم همراه با او در کالسکه هستند. کسی که قرار بوده است بمب را پرتاب کند، معتقد است که نباید جان افراد بیگناه را بگیرد ولی دیگر اعضای گروه میخواهند نقشهشان هرچه زودتر عملیاتی شود. همین موضوع باعث درگرفتن مجادلهای میان آنها میشود.
کتاب صالحان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر از خواندن نمایشنامه لذت میبرید، خواندن کتاب صالحان را به شما پیشنهاد میکنیم. صالحان برای دیگر دوستداران آلبر کامو نیز داستانی جذاب و خواندنی دارد.
دربارهی آلبر کامو
آلبر کامو در ۷ نوامبر ۱۹۱۳ در الجزایر فرانسه در خانوادهای فقیر متولد شد. او که فیلسوف و روزنامهنگار مشهور و خالق اثر بینظیر بیگانه است، در سال ۱۹۵۷ به خاطر «آثار مهم ادبی که به روشنی به مشکلات وجدان بشری در عصر حاضر میپردازد» جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کرد. او پس از رودیارد کیپلینگ جوانترین برندهی جایزه نوبل است. آلبر کامو در سال ۱۹۴۹ یک اتحادیه بینالمللی را تأسیس کرد که آندره بروتون نیز یکی از اعضای آن بود. شکلگیری این گروه، به گفته خود کامو، بر اساس «محکوم کردن هر دو ایدئولوژی شکل گرفته در آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی» بود. آلبر کامو در طول دوران فعالیتش رمانها و نمایشنامههای بسیاری را نوشت طاعون، سقوط، بیگانه، نمایشنامه کالیگولا، نمایشنامه صالحان، افسانهی سیزیف و خطاب به عشق که مجموعه نامههای عاشقانهی او و ماریا کاسارس است از آن جملهاند. آلبر کامو در ۴ ژانویه ۱۹۶۰ در ۴۶ سالگی در ویلبلویل فرانسه به علت یک سانحهی رانندگی چشم از دنیا فروبست.
بخشی از کتاب صالحان
دورا: از آنجا بگو، استپان.
استپان: از کجا؟
دورا: از تبعیدگاه.
استپان: آدم از تبعیدگاه فرار میکند!
آننکوف: آره، وقتی فهمیدیم که توانستی خودت را به سوس برسانی، خوشحال شدیم.
استپان: بوریا، سویس هم یک تبعیدگاه دیگر است.
آننکوف: چی گفتی؟ آنها دستکم آزادند.
استپان: تا وقتی که حتی یک آدم روی کره خاک استثمار بشود، آزادی هم خودش یک نوع زندان است. من آزاد بودم، ولی یک دقیقه از فکر روسیه و بردگانش غافل نبودم.
سکوت
آننکوف: استپان، خوشحالم که حزب تو را اینجا فرستاده.
استپان: لازم بود، داشتم خفه میشدم. آخر باید کاری کرد، نه؟
(به آننکوف نگاه میکند) میکشیمش، اینطور نیست؟
آننکوف: اطمینان دارم.
استپان: این جلاد را میکشیم. از تو فرماندهی، بوریا، از ما اطاعت.
آننکوف: نمیخواهد قول بدهی، استپان. همه با هم برادریم.
استپان: انضباط لازم است. این را در تبعیدگاه فهمیدم. حزب سوسیالیست انقلابی به انضباط احتیاج دارد. وقتی انضباط داشتیم، دوک بزرگ را میکشیم و حکومت قلدری را سرنگون میکنیم.
حجم
۵۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۸۷ صفحه
حجم
۵۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۸۷ صفحه
نظرات کاربران
(۳-۳-[۱۱]) توو این نمایشنامه کامو خواسته تا به یک سری مسائل اخلاقی، فلسفی و سیاسی بپردازه و از همه مهمتر اینکه (۱)ماکیاولی میگه قداستِ یک هدف، باعث میشه تا هر وسیله ای رو توجیه کنه و برای رسیدن به اون هدف
نمایشنامه تماما بر اساس واقعیت نوشته شده و حتی اسمها تغییر نکردن. من از خوندنش بسیار لذت بردم. مسائل اخلاقی و سوالهای فلسفیای که بین افراد رد و بدل میشد، طرز فکر ما رو تو زندگی روزانمون به چالش میکشه.
داستان درمورد یه عده جوون خواستار عدالت هست که سعی دارند کشورشون رو از استبداد نجات بدن، در این میون ماجرا ها و چالش هایی پیش میاد که جالبناک است. داستان کوتاهی هستش و پر از واقعه هستش به نسبت طول
نمایشنامه عالی، ترجمه خوب.
نمایشنامه که عالیه. ترجمه هم خوب.