کتاب شاهراه خوشبختی
معرفی کتاب شاهراه خوشبختی
کتاب شاهراه خوشبختی نوشتۀ برتراند راسل با ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی در انتشارات مصدق چاپ شده است. این کتاب دربارۀ بررسی علل بدبختی و راههای دستیابی به خوشبختی از دیدگاه فلسفی است. برتراند راسل، نویسنده این کتاب، برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۵۰ شده است.
درباره کتاب شاهراه خوشبختی
شاهراه خوشبختی در سال ۱۹۳۰ نوشته شده و یکی از آثار مهم برتراند راسل در زمینه فلسفه عملی و اخلاق محسوب میشود. راسل در این کتاب به بررسی عوامل مؤثر بر شادی و بدبختی انسانها میپردازد و راهکارهایی برای دستیابی به خوشبختی ارائه میدهد.
کتاب به ۲ بخش اصلی تقسیم شده است. در بخش اول، راسل به بررسی علل بدبختی میپردازد. او عواملی مانند رقابت، خستگی عصبی، حسادت، احساس گناه، وسواس و ترس از افکار عمومی را به عنوان منابع اصلی ناخشنودی انسانها معرفی میکند. در بخش دوم، راسل راههایی برای غلبه بر این موانع و دستیابی به شادی پیشنهاد میکند.
راسل در این کتاب بر اهمیت علاقهمندی به امور خارج از خود تأکید میکند. او معتقد است که توجه بیش از حد به خود و مشکلات شخصی میتواند منجر به ناخشنودی شود. به جای آن، او پیشنهاد میکند که افراد علایق متنوعی را در زندگی خود پرورش دهند و به دنیای اطراف خود علاقهمند شوند.
یکی دیگر از موضوعات مهم در این کتاب، اهمیت کار و فعالیت هدفمند است. راسل بر این باور است که داشتن هدف و تلاش برای رسیدن به آن، نقش مهمی در احساس رضایت و خوشبختی دارد. او همچنین بر اهمیت روابط انسانی و عشق تأکید میکند و آنها را از منابع مهم شادی میداند.
راسل در این کتاب از تجربیات شخصی و مشاهدات خود نیز استفاده میکند و با زبانی ساده و قابل فهم، مفاهیم فلسفی پیچیده را برای خواننده عام توضیح میدهد. او با ترکیب دیدگاههای فلسفی، روانشناختی و اجتماعی، تصویری جامع از مفهوم خوشبختی و راههای دستیابی به آن ارائه میدهد.
کتاب شاهراه خوشبختی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای افرادی که به دنبال درک عمیقتر از مفهوم خوشبختی هستند و همچنین کسانی که به فلسفه عملی و روانشناسی علاقه دارند، مناسب است.
درباره برتراند راسل
برتراند راسل در ۱۸ می ۱۸۷۲ به دنیا آمد و در ۲ فوریهٔ ۱۹۷۰ درگذشت. او فیلسوف، منطق دان، ریاضیدان، مورخ، جامعهشناس، برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات و فعال صلحطلب انگلیسی بود که در قرن بیستم زندگی میکرد. راسل در آغاز جوانی به مطالعهٔ آثاری از «پرسی بیش شلی» روی آورد که این امر مسیر زندگی او را تغییر داد؛ سپس به کالج ترینیتی در کمبریج رفت و در ریاضیات و فلسفه تحصیل کرد. او در سال ۱۹۰۱ «پارادوکس راسل» را کشف کرد و ۷ سال بعد به عضویت انجمن سلطنتی علوم بریتانیا درآمد. راسل در طول جنگ جهانی اول بهدلیل مبارزات ضدجنگ از دانشگاه اخراج و زندانی شد. او یکی از فیلسوفان پیشتاز قرن بیستم محسوب میشود و «جنبش مخالفت با آرمانگرایی» را در اوایل قرن بیستم رهبری میکرد. از برتراند راسل همراه با «گوتلوب فرگه» و «لودویگ ویتگنشتاین» بهعنوان بنیانگذاران فلسفهٔ تحلیلی یاد میشود. او در سال ۱۹۵۰ بهپاس «آثار متعدد در حمایت از نوع دوستی و آزادی اندیشه»، برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات شد. کتاب «در ستایش بطالت» یکی از آثار مکتوب اوست. درباره زندگی و فعالیتهای راسل بیشتر بخوانید.
بخشی از کتاب شاهراه خوشبختی
«به عقیده من قسمت عمده بدبختی ما مبتنی بر نظریات باطلی است که راجع به امور دنیا داریم، یعنی نظریه ناصوابی در باب موازین اخلاقی و عادات بیهوده زندگی که خواه و ناخواه به کاهش شوق و نشاط طبیعی و رفع علاقه نسبت به اموری منجر میشود که مآلاً خوشبختی انسان یا خوشی حیوان منوط به آن است. اینها اموری است که دور از اختیار بشر نیست و پیشنهاد من قبولاندن تغییراتی است که بدان وسیله احراز خوشبختی کم و بیش میسر گردد.
شاید بهترین راه بیان فلسفهای که قصد دفاع از آن را دارم ذکر شرح مختصری راجع به زندگانی خودم باشد. من بچه خوشبختی به دنیا نیامدم. در کودکی ورد زبانم کلام معروف «از دنیا خسته و زیر بار سنگین گناه درهم شکستهام»
بوده است. در پنج سالگی میاندیشیدم که اگر بنا باشد تا هفتاد سالگی زنده بمانم، تحمل رنج فقط یک چهاردهم همه عمرم را پُر کرده بودم و حس میکردم گرفتاری طولانی که در پیش دارم سخت طاقتفرسا خواهد بود.
در جوانی از زندگانی بیزار بودم و پیوسته در اندیشه خودکشی، ولی از آن اقدام به واسطه علاقه تحصیل معلومات بیشتری در رشته ریاضی خودداری نمودم. اینک برعکس از زندگی لذت میبرم و تقریبا میتوانم بگویم که هر سال بیش از پیش از آن بهرهمند میشوم. این حال تا اندازهای در اثر آن است که نخست معلوم نمودم کدام چیزهایی است که بیش از سایر امور دوست دارم و تا حدی نیز برای این است که از پارهای کارهای مورد تمایل مانند کسب معلومات جزمی در اقسام دانش که در واقع غیرقابل حصول استخودداری نمودم. اما بیشتر نتیجه آن است که رفته رفته از رویه در خود فرو رفتن۳ دست کشیدم. نظیر افرادی که پرورش مذهبی «پوریتن» دارند و در امور دینی سختگیرند عادت داشتم راجع به گناهان و خطاها و نقایص اخلاقی خویش زیاد تأمل و اندیشه نمایم. از این رو، در پیش نفس خود نمونهای از بندگان تیرهبخت بودم که بدون شک هم حقیقت داشته است.»
حجم
۱۸۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
حجم
۱۸۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه