کتاب روزهای بی پایان
معرفی کتاب روزهای بی پایان
کتاب الکترونیکی روزهای بی پایان نوشتۀ سباستین بری با ترجمۀ کیومرث پارسای در انتشارات مصدق چاپ شده است. این کتاب داستانی تاریخی است که در آمریکای قرن نوزدهم میگذرد و زندگی دو سرباز جوان را روایت میکند. این رمان برنده جایزه کاستا برای بهترین رمان سال ۲۰۱۶ شده است.
درباره کتاب روزهای بی پایان
روزهای بی پایان روایتگر داستان تامس مکنالتی، جوان ۱۷ ساله ایرلندی است که در دوران قحطی بزرگ ایرلند به آمریکا مهاجرت میکند. او با جان کول، جوانی همسن و سال خودش آشنا میشود و این دو در ارتش ایالات متحده ثبتنام میکنند. داستان از دهه ۱۸۵۰ شروع میشود و خواننده را از طریق جنگ داخلی آمریکا و جنگهای سرخپوستان همراهی میکند.
این رمان به شکلی خاص و با لحنی شاعرانه نوشته شده که زبان و لهجه خاص تامس را منعکس میکند. بری با مهارت فضای خشن و بیرحم جنگ را در کنار لحظات زیبا و عاشقانه زندگی به تصویر میکشد. او مفاهیمی چون عشق، دوستی، خشونت و بقا را در بستر تاریخ پرتلاطم آمریکا بررسی میکند.
یکی از نکات برجسته کتاب، پرداختن به رابطه عمیق و پیچیده بین تامس و جان است. این رابطه که فراتر از دوستی معمولی است، در طول داستان تکامل مییابد و عمق بیشتری پیدا میکند. بری همچنین به موضوعات حساسی مانند نسلکشی سرخپوستان و بردهداری میپردازد و تصویری واقعگرایانه از این دوران تاریخی ارائه میدهد.
روزهای بی پایان علاوه بر روایت داستانی جذاب، تصویری دقیق از زندگی در آمریکای قرن نوزدهم ارائه میدهد. بری با استفاده از جزئیات تاریخی، فضای آن دوران را به خوبی بازسازی میکند و خواننده را به سفری در زمان میبرد.
سباستین بری، نویسنده ایرلندی، در سال ۱۹۵۵ در شهر لیمریک ایرلند متولد شد. او تحصیلات خود را در دانشگاه کورک به پایان رساند و سپس به نویسندگی روی آورد. بری تاکنون چندین رمان و نمایشنامه نوشته که بسیاری از آنها مورد استقبال منتقدان قرار گرفتهاند. او برنده جوایز ادبی متعددی از جمله جایزه کاستا و جایزه والتر اسکات شده است.
کتاب روزهای بی پایان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای علاقهمندان به ادبیات تاریخی، داستانهای جنگی و رمانهای با موضوع مهاجرت و هویت مناسب است.
بخشی از کتاب روزهای بی پایان
«روش خاکسپاری جسد در میسوری، ضربالمثل است. درست همچون چراغانی و تزیین کردن معابر عمومی به خاطر از دست رفتن سربازان ارتش و نه به خاطر مراسم ازدواج آنها. همه لباسهای متحدالشکل سربازان را با روغن چراغ، چنان براق میکنند و به نمایش میگذارند که هرگز در زمان زنده بودن، نظیر آن را ندیدهاند. صورت آنها را به گونهای پاک میتراشند که گویی جسد مومیایی مربوط به فردی میشود که هرگز ریش و سبیل نداشته است. هیچیک از افرادی که با آن فرد در زمان حیاتش آشنایی داشته، نمیتواند او را در چنین وضعیتی بشناسد، زیرا همه نشانههای لباسهایش را برداشتهاند. در عین حال، مشاهده جسد، فردی غریبه را به نظر میآورد. هرچند تابوتها جز جعبههایی بیارزش نیستند، ولی موضوع اصلی، این نیست. با بلند کردن هر جعبه، جسدی از آن آویزان میشود. چوب را در کارخانه به اندازهای نازک بریدهاند که بیشتر از الوار، به نان بستنی شباهت دارد. البته پسران مرده، به این موضوعات توجهی نشان نمیدهند. موضوع مهم این است که از مشاهده حضور بسیار مناسب آنها در آنجا خوشحال بودیم.
در اینجا به پایان نخستین دوره حضور خود در موضوع جنگ اشاره میکنم. به احتمال زیاد، مربوط به سال ۱۸۵۱ میشود. در آن هنگام، طراوت و نشاط از ظاهر من رخت بر بسته بود، اگر کسی در هفده سالگی به عنوان داوطلب، تنها یک چشم هم داشت، او را به جبهه میبردند. در آمریکا، بدترین دستمزد میان همه دستمزدها، حقوق ماهانه ارتش بود. در ارتش به اندازهای به سرباز غذا میدادند که تنها بتواند عمل دفع را انجام بدهد. با این حال، همه خوشحال بودند که میتوانند ادعا کنند شغلی دارند، زیرا اگر کسی در آمریکا شغلی نداشت، از شدت گرسنگی میمرد.»
حجم
۲۳۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
حجم
۲۳۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه