دانلود و خرید کتاب کالیپسو دیوید سداریس ترجمه جلیل جعفری
تصویر جلد کتاب کالیپسو

کتاب کالیپسو

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۱۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب کالیپسو

کالیپسو مجموعه داستان‌های طنزی از دیوید سداریس، نویسنده معاصر آمریکایی است. سداریس در ایران نویسنده‌ای نام‌آشناست و آثار قبلی او همیشه با استقبال مخاطبان ایرانی روبه‌رو شده‌اند.

 درباره کتاب کالیپسو

کالیپسو که آخرین اثر سداریس است، مجموعه‌ای است از یادداشت‌های طنز سیاهی درباره‌ی زندگی مدرن و روابط انسانی. هجویه‌ای که هم می‌خنداند، هم عمیقاً متأثر می‌کند.

کالیپسو یکی از پرفروش‌ترین آثار طنز ۲۰۱۸ در آمریکا بوده است. این کتاب در سایت گودریدز با اختلاف اندکی در تعداد آرا، رتبه‌ی دوم بهترین اثر طنز سال ۲۰۱۸ را به انتخاب مخاطبان به دست آورده است. 

نشریه‌ی گاردین درباره‌ کالیپسو و دیوید سداریس می‌نویسد: «بی‌شک دیوید سداریس پادشاه طنز است... کالیپسو هم خنده‌دارتر و هم دردناک‌تر از نوشته‌های دیگر اوست.»

خواندن کتاب کالیپسو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

دوست‌داران طنز انتقادی و اجتماعی را به خواندن کتاب کالیپسو دعوت می‌کنیم.

درباره دیوید سداریس 

دیوید سداریس متولد ۱۹۵۶ نویسنده طنز‌پرداز و برنامه‌ساز مشهور رادیو در آمریکا است. سداریس شهرتش را مدیون داستان‌های کوتاه از زندگی شخصی خودش است که ماهیتی فکاهی و طعنه‌آمیز دارند و در آنها به تفسیر و طعنه به مسایل اجتماعی می‌پردازد. 

از آثار دیگر سداریس می‌توان به تب بشکه، تعطیلات بی‌دغدغه، بلاخره یه روزی قشنگ حرف می‌زنم، مخمل و جین تن خانواده‌ات کن اشاره کرد.

جملاتی از کتاب کالیپسو

کریسمس سال ۲۰۱۲ سه‌تا از خواهرهایم برای دیدنمان آمدند ساسکس. گرتچن و ایمی هر کدام برای خودشان یک اتاق مهمان گرفتند. من و هیو اتاق‌خواب اصلی را در اختیار لیسا۶ گذاشتیم و خودمان به خانهٔ بغلی که زمانی اصطبل بود و به‌عنوان دفتر کار ازش استفاده می‌کنم نقل مکان کردیم. یکی از چیزهایی که هیو در مدت اقامت خواهران ما متوجه شد، این بود که هیچ‌کدام از اعضای خانوادهٔ ما، به استثنای من و ایمی، اهل شب‌به‌خیر گفتن نیستند؛ به‌جایش ناگهان اتاق را ترک می‌کنند ـ گاهی حتی وسط شام ـ و تا فردا صبح خبری از آن‌ها نمی‌شود. خواهرهای من مهمان‌های ما بودند، اما چون به شکل گروهی بودند و می‌توانستند همدیگر را سرگرم کنند، کم‌وبیش وقتم آزاد بود و می‌توانستم به کارهایم برسم. این‌طور نبود که زمانی را با آن‌ها سپری نکنم. جفت‌جفت می‌رفتیم پیاده‌روی و دوچرخه‌سواری ولی در مواردی غیر از این‌ها در اتاق نشیمن می‌نشستند و گرم صحبت می‌شدند یا در آشپزخانه جمع می‌شدند و از جیک و بوک هیو موقع پخت‌وپز سر درمی‌آوردند. من برای مدتی به آن‌ها ملحق می‌شوم و بعد توضیح می‌دهم چندتایی کار دارم که باید به آن‌ها برسم. یعنی باید به خانهٔ بغلی بروم، کامپیوترم را روشن کنم، صفحهٔ گوگل را بالا بیاورم و پیش خودم فکر کنم که راسل کرو حالا دارد چه‌کار می‌کند؟

جلیل جعفری (مترجم ادبی)
۱۳۹۹/۰۵/۱۵

سلام به عنوان مترجم مجموعه داستان کالیپسو از دوستانی که این کتاب را خواندند و نظر دادند ممنونم. همچنین از دست‌اندرکاران برنامه طاقچه قدردانی می‌کنم. به زودی ترجمه‌های جدیدی از بنده شامل سه رمان و یک مجموعه نامه‌های عاشقانه منتشر می‌شود.

رها
۱۳۹۹/۰۱/۱۵

فقط سداریسه که میتونه با وجود سانسور زیاد و ترجمه ی افتضاح بازم مارو بخندونه و مجذوب داستان نویسیش کنه

MOHAMMADREZA NAJAFIFARD
۱۳۹۹/۰۱/۲۹

کتاب در واقع داستانک هایی از زندگی یک خانواده آمریکایست که به نظر من یکبار خوندنش ارزش داره اما چیزی که به شدت سخت میکنه خواندن متن رو استفاده زیاد نویسنده از اسم های شخصیت های انگلیسی_آمریکای که تقریبا برای

- بیشتر
farzaneh
۱۴۰۲/۱۲/۱۶

چند صفحه خوندم دیدم مطلقا هیچی نمی‌فهمم، چرا انقد جمله‌ها بی‌ربط و بی‌معنی‌ان؟! وقتی ترجمه یه مترجم دیگه رو خوندم تازه حس کردم دارم داستان معنی‌دار میخونم. ترجمه واقعا افتضاحیه دوستان.

آیدا
۱۴۰۰/۰۷/۳۰

دیوید سداریس نابغه طنز هست بنظر من، عالیه کتاب هاش، اصلا و ابدا هجو نیست و کاملا جدی اما با طنز هوشمندانه هستش

sadaf
۱۳۹۹/۰۱/۲۴

من ۱۰۰ صفحه ازش خوندم ولی حوصلم نگرفت بقیشو بخونم 😕😞

بیات
۱۳۹۸/۰۹/۰۳

اثری عالی از ندیسنده به نام. حتما بخونیدش

بیشتر وقت‌ها از خودم می‌پرسم چه می‌شد اگر کسی پیدا می‌شد و مجسمه‌ای از عیسی مسیح می‌ساخت که دچار چاقی مفرط است و جای جوش و زخم روی بدنش به چشم می‌خورد و کمرش پوشیده از مو است؟ مهم‌تر از این‌ها، قدکوتاه باشد و قدش پُرِ پر به یک‌وبیست تا یک‌ونیم برسد. صدای مردم بلند می‌شد که «توهین به مقدسات!» چرا آخر؟ آدمی که خوش‌رفتار است لزوماً خوش‌قیافه نیست.
محسن
در کدام نقطه بود که دریافتم طبقهٔ اجتماعی به داد آدم نمی‌رسد و اینکه اعتیاد یا بیماری روانی هیچ محلی از اعراب ندارد، چه آدم کلاس پیانو رفته باشد چه تابستان را رفته باشد اروپا؟
محسن
گاهی هم مابین حرف کس دیگری رد کار خودم را می‌گیرم. پدرم همهٔ عمر این‌طوری زندگی کرده. داری با او حرف می‌زنی که می‌بینی می‌رود رد کارش. نه اینکه عصبانی باشد، فقط دیگر کاری با طرف ندارد.
عباص
چاره‌ای نبود جز اینکه حقیقت را قبول کنم. تا مادرمان بود همه دورهم جمع بودیم. او که از دنیا رفت مثل یک مشت خاکستر روی زمین پخش شدیم و دیگر کسی پیدا نشد بتواند ما را جمع کند
یونا

حجم

۲۷۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

حجم

۲۷۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

قیمت:
۱۲۱,۰۰۰
۳۶,۳۰۰
۷۰%
تومان