کتاب مرد غیرقابل اعتماد
معرفی کتاب مرد غیرقابل اعتماد
«مرد غیر قابل اعتماد» داستانی از نویسنده دنیای سوفی، یوستاین گاآردر است.
گاآردر در این کتاب حکایت مردی را بازگو میکند که از تنهایی رنج میبرد و برای رهایی از آن به دنبال درآمیختن با مردم است.
یاکوب در کودکی تنها با مادرش زندگی میکرده. پدرش مردی خانهبهدوش بوده است. او برادر و خواهری ندارد و مادرش را هم در جوانی از دست میدهد. متاسفانه در زندگی زناشویی هم موفق نیست و در نهایت از همسرش جدا میشود. دوست صمیمی او یک عروسک پارچهای است. یاکوب با این عروسک حرف میزند تا خود را اندکی تسکین دهد اما همواره به دنبال یافتن همدم است. زمانی با یک راننده تاکسی دوست میشود، زمانی دیگر دلبسته دختری به نام یلوا میشود، هیپی میشود تا بتواند دوستانی بیابد اما با عقاید آنها موافق نیست. موضوع جالب دیگر درباره او این است که شرکت در مراسم خاکسپاری را دوست دارد چون میخواهد در جمع باشد و ارتباطاتی داشته باشد اما در نهایت هیچکدام از اینها راضیاش نمیکند:
«آسانترین راه برای فهم زندگیمان چیست؟ آیا این است که به ابتدا توجه کنیم و یا این که از امروز که البته از نگاه ما تازهتر است آغاز کنیم و از این نقطه از گذشتهها یاد کنیم و به جایی برگردیم که اکنون آغاز کردیم؟ عیب شیوه دوم این است که هیچ رابطه علت و معلول مطلقی در زندگی مردم وجود نخواهد داشت.
ممکن نیست اثبات کنیم که چرا یک انسان راهی را که دارد، تغییر میدهد. بسیاری سعی کردهاند که به همین شیوه عمل کنند، اما نصیب آنها چیز بیشتری جز تاکید بر انسان بودنشان نبوده است.»
گاآردر در این رمان به یک تنهایی عمیق میپردازد. تنهاییای که در جمع از میان نمیرود یک تنهایی وجودی و فلسفی که بیماری نیست بلکه متعلق به وجود انسان است، یک تنهایی اگزیستانس که با او زاده میشود و در او مداوم است. این تنهایی معطوف به فاصله و جدایی انسان با این جهان است. فاصلهای که باعث میشود انسان گاهی آن چنان خود را در این جهان غریب و بیگانه بیابد که هیچ چیز نتواند رنج و دلهره حاصل از این غربت را تسکین دهد.
حجم
۲۲۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۲۲۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
نظرات کاربران
من کتاب مرد غیرقابل اعتماد را با ترجمه خانم اعظم خرام خوانده ام. ترجمه ی ایشون بسیار قابل قبول بود و با اینکه با کتابی پر از اصطلاحات و ارتباطات زبان شناسانه روبه رو هستیم، ترجمه خوب باعث شده بود
این تازه ترین کتاب یوستاین گاردر هست... البته من هنوز نخوندمش... ولی مطمئنم اونایی که فلسفی دوست دارن از این کتابم خوششون میاد... کتاب راز فال ورق و دختر پرتقالی یوستاین گاردر هم عالی هستن... امیدوارم طاقچه این کتاب ها رو هم بذاره...
ترجمه بسیار ضعیف است و اصلا روان نیست
اصلا برام جالب نبود.اصلا .دویست صفحه شو خوندم ولی واقعا حوصله بر بود و دیگه ادامه ندادم