کتاب به قول مردم گفتنی
معرفی کتاب به قول مردم گفتنی
در کتاب جذاب به قول مردم گفتنی، جواد مجابی یک کار زیبا در حوزه ادبیات مردمی و شفاهی کرده است. او به وادی متل- داستانها و ضربالمثلها و امثال و حکم رایج بین مردم عامه پا گذاشته و حکایات و روایاتی از آنها را در این کتاب گرداورده است.
درباره کتاب به قول مردم گفتنی
امثال و حکم و ضرب المثلهای فارسی تا دهه بیست پیش از ورود رسانههایی مثل رادیو و بعد از آن تلوزیون به ایران رواج بیشتری داشت و با ورود این وسایل و تبدیل شدن مردم از گوینده به شنونده، کاربرد مثلها در زندگی روزمره کمتر شد اما برخی از روشنفکران مردمی مثل جمالزاده، دهخدا و صادق هدایت سعی کردند بسیاری از آنها را در نوشتهها و داستانهای خود ثبت و ماندگار کنند و با گردآوری لغات و اصطلاحات و آیینهای توده، استخوانبندی این جان و تن زندهٔ آسیبپذیر را، از گزند یورش تمدن یکسانساز مصون نگه دارند.. پس از آنها هم برخی از ادیبان ایرانی با نگارش فرهنگنامهها کوشیدند این بخش از میراث فرهنگی ایران را حفظ کنند و این کار تا امروز بهشایستگی ادامه داشته است.
جواد مجابی هم نمونهای از همین نویسندگان کوشا در حفظ ادبیات شفاهی ایران است که این کار را از سال ۱۳۸۱ با انتشار کتاب روایت عور آغاز کرده است. او در سال ۱۳۹۵ هم پر کتاب عین حب نبات دو نمونه دیگر از این روایات را به چاپ رسانده و اکنون در کتاب به قول مردم گفتنی تعداد بیشتری از این مثل ـ داستانها را منتشر کرده است. دو روایت اول کتاب جون شما جون خونه» و «سالمندان همدیگر را جر میدهند» دقیقا عین روایات رایج در فرهنگ مردم کوچه و بازار است و ۹ تای دیگر را کنار مثلهای مردمی به قیاس ضربالمثلهایی که خوانده و شنیده بازسازی کرده است، مابقی کتاب یا تفسیر و تعبیر مجابی از مثلهای مردمی است یا حکایات طنزآمیزی است که ملهم از ادبیات عامیانه است.
خواندن کتاب به قول مردم گفتنی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
علاقهمندان به ادبیات شفاهی و مردمی به خصوص متل-داستانها را به خواندن این کتاب دعوت میکنیم.
درباره جواد مجابی
جواد مجابی شاعر، نویسنده، طنزپرداز و نقاش و منتقد ادبی معاصر است. او متولد ۱۳۱۸ است و لیسانس حقوق و دکتری اقتصادش را از دانشگاه تهران گرفته است. از مجابی تا به حال دهها کتاب تأثیرگذار و پرطرفدار داستانی منتشر شدهاست. مجابی بارها از سوی مجامع اروپایی و آمریکایی برای سخنرانی دربارهٔ هنر و ادبیات ایران دعوت شده و یکی از نمایندگان شاخص ادبیات معاصر ایران محسوب میشود.
جملاتی از کتاب به قول مردم گفتنی
جونِ شما جونِ خونه، علیالخصوص صندوقخونه
(حکایت آدم بدمنصبی که با پشتهماندازی به مقامی رسیده بود و دائم خلق خدا را آزار میداد و اعتراض مردم به او)
دنیا رو ببین چه پیس شده، خرچسونه رئیس شده - دوصد تپه چریده، دوصد دره دریده، حالا که به ما رسیده، لحاف سرش کشیده - بیمروت لاکردار دسّش برسه تا گاوماهی میدرونه - مهلتش بدی خرو با خور میخوره مُرده رو با گور - ده من کره بخوره گوشهٔ لبش چرب نمیشه - اگه تنور از نون خوردن سیر شد حاکمم از خون خوردن سیر میشه - اونجوری که خدا واسه تو خواسته واسهٔ سگای سلاخخونه نخواسته - آبلهچکون فتیلهبهکون! - خوابِ تو گورشَم تو رختخواب میکنه - تجربه کردیم: چه همصحبتِ نفهم، چه بغلخوابِ سوزاکی - خلق خدا رو تا کِی میچزونی، بدون که: بیل اگر کار به زمین نداش چوب تو کونش نمیکردن - حاکم بیابان سنگه - چیزا میگه قیصر، چشا میره مغز سر - از بس پاچهپارهس دروغو مث بچه قنداق میکنه میده بغل آدم واسهٔ خلایق، خوانچه حقه سر گرفته تو دس مث موموملهمه، تو امتحون مث سنگ جهنمه پایین پا خوابیده گوز تو کلهش خورده - انگار چوب عزراییل به تنش خورده - چسی به نفس دیدار به قیامت - آفتاب لب بومه حالا نپره یه دقه دیه میپره - اینش رو اونش افتاده - پلش اون ور آبه - تا تو گونی بود سنجد بود، رف تو گاله شد قبیده بادوم
حجم
۱۱۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۱۶ صفحه
حجم
۱۱۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۱۶ صفحه
نظرات کاربران
خیلی چرت اصن سروته ونداره نصفه ول کردم
اصلا جذاب نبود، طوری که نتونستم کتاب رو ادامه بدم، انگار نویسنده به زور میخواد یک سری ضرب المثل و همچنین الفاظ کوچه بازاری رو بهم بچسبونه
امیدوارم بتونم کتابای دیگشم پیدا کنم این یکی خیلی خوب بود