کتاب سایه باد
معرفی کتاب سایه باد
سایهی باد اثر نویسنده اسپانیایی، کارلوس روئیث ثافون داستانی پرهیجان درباره یک شهر با یک گورستان کتاب است. نسخه اصلی این کتاب در سال ۲۰۰۵ منتشر شد و مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. این اثر تا به حال به ۲۰ زبان ترجمه شده و یک کتاب پرفروش در سطح جهانی است.
خلاصه کتاب سایهی باد
داستان در شهر بارسلون اتفاق میافتد. پسربچهای ۱۰ ساله با پدرش در یک روز سرد به گورستانی از کتابهای فراموش شده در شهر قدیم بارسلون میرود. کتابخانهای با دالانهای تودرتو و عنوانهای مرموز و از یاد رفته. پسر اجازه دارد که یک کتاب را انتخاب کند و بردارد. او از میان قفسههای خاکآلود و وحشتانگیز، کتاب سایهی باد نوشته خولیان کاراکس را برمی دارد. پسر بزرگ میشود و افرادی به دلایلی نامعلوم و وحشتانگیز به کتاب او علاقه شدیدی نشان میدهند و از این جاست که ماجراهای پرتعلیق سایهی باد آغاز میشود.
کارلوس روئیث ثافون در سایهی باد از داستانهای صد سال تنهایی، جن زدگی، داستانهای کوتاه بورخس، آنک نام گل، سه گانه نیویورک و گوژپشت نتردام الهام گرفته و به نوعی ترکیبی از داستانهای نامبرده ساخته است.
خواندن کتاب سایهی باد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
علاقهمندان به رمانهای هیجانانگیرز و رازآلود از خواندن این اثر لذت خواهند برد.
جملاتی از کتاب سایهی باد
یک بار در کتابفروشی پدرم از زبان یکی از مشتریهای دائمی شنیدم که میگفت بسیار بهندرت اتفاق میافتد با کتابی مواجه شویم که تأثیر و نفوذ آن با خواندن اثری برابری کند که برای نخستین بار روح و جانمان را به چالش کشیده است. آن نخستین تصاویر، پژواک و کلماتی که فکر میکنیم برای همیشه پشت سر گذاشتهایم در تمام طول زندگی همواره همراهمان خواهند ماند و در ذهنمان کاخی بنا میکنند که دیر یا زود ـاهمیتی ندارد چند کتاب خواندهایم، چند جهان ناشناخته را کشف کردهایم، تا چه حد آموختهایم و چقدر فراموش کرده باشیمـ بار دیگر به سویشان بازخواهیم گشت. حالا هر بار گفتههای آن مرد را به خاطر میآورم میدانم که تأثیر صفحات آن کتاب بر من چنان بوده که هیچگاه در میان هیچیک از قفسههای گورستان کتابهای فراموششده آن را باز نیافتهام.
حجم
۷۷۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۷۴۴ صفحه
حجم
۷۷۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۷۴۴ صفحه
نظرات کاربران
🐉_و «سایهٔ باد».... و نویسنده ای که هوش و ذکاوت تو نوشته هاش موج میزنه.... داستانی درباره کتابـ ها .... نمیدونم باید چی بنویسم؟ چه نظری؟ این داستان اونقدر به هم پیچده است که امکان نداره بتونم حتی یه ذره
تموم شد.اونم با چشمانی که تمام آدمها مترو فهمیدن خیس شده. انگار دست نامریی منو از دنیای زیبای این اثر به باتلاق دنیای واقعی کشوندمثل رویای شیرینی که صبح از خواب بیدار میشی هنوز گیجی و منگی و فکر میکنی
اگر ستاره بیشتر بود قطعا میدادم. یکی از بهترین و جذابترین رمانهایی که خوندم. اگر مثلا برای خوندن ۲۰ صفحه از کتاب مردی به نام اوه ۴۰ تا خمیازه میکشین، تو این کتاب نمیفهمین چطوری ۲۰۰ صفحه رو یه ضرب
طاقچه جان لطفا یه کاری بکن وقتی میخوای نظر بدی لازم نباشه که امتیاز هم بدی،چون برخی از دوستان که نظر غیر مرتبط یا مطلبی غیر مرتبط با کتاب رو میخوان به اشتراک بزارن مجبورند امتیاز بدن و خیلی ها
دنیل در کودکی مادرش را از دست داده و همراه پدرش که صاحب یک کتاب فروشی است زندگی می کند . روزی پدرش او را به جایی مخفی می برد کتابخانه ای بسیار بزرگ از آثاری که در جامعه زیاد
این چند روزه همش دارم کتاب میخونم😂 این حجم از مطالعه تو زندگیم بی سابقه اس 😂
از اینکه با این کتاب اشنا شدم و خوندمش واقعا خوشحالم ..بهترین کتابی بود که خوندم♡
این کتاب جدا از فضاسازی بسیار خوبی که داره ترجمه بسیار روانی داره و بسیار لطیف و منطبق با فضای داستان ترجمه شده. بخوانید و لذت ببرید مثل من در همین لحظه.
این کتاب فوق العاده بود👌حدود یک ماه از خوندنش میگذره ولی هنوز صحنه ها،تصویرپردازی ها،داستان گیرا و شخصیت اصلی داستان با منه! عالی بود این
اگر شما این کتاب رو بخونید بدون شک از جذاب ترین کتاب هایی خواهد بود که همیشه ازش یاد می کنید. این کتاب قصه در قصه است. نویسنده اصلا ولت نمیکنه به امون خدا اونم وسط داستان مثه بعضی کتابا!! هر آدمی