دانلود و خرید کتاب در راه ویلا (مجموعه داستان) فریبا وفی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب در راه ویلا (مجموعه داستان)

کتاب در راه ویلا (مجموعه داستان)

نویسنده:فریبا وفی
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۱از ۱۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب در راه ویلا (مجموعه داستان)

«در راه ویلا» ۹ داستان از نویسنده توانای معاصر، فریبا وفی است. در این داستان‌ها هم مثل داستان‌های دیگر وفی، قهرمانان زن هستند. مضمون داستان‌ها هم اجتماعی و روانشناختی و درباره تنهایی انسان است.

هرکدام از زنان داستان با مشکلات و مسائل بغرنج روحی و خانوادگی دست به گریبانند. این زنان خودشان را ضعیف می‌بینند و از خود ناراضی‌اند. روایط عاطفی خوبی با خانواده و والدین خود ندارند و مدام از دست آنها دلگیر می‌شوند.

مثلا داستان دوم «هزازان عروس» درباره تازه‌عروسی است که با بی‌اعتنایی و رفتارهای سرد خانواده همسر روبه‌رو است و تلاش‌هایش برای تغییر نظرات و دید خانواده همسر بی‌نتیجه می‌ماند و داستان اول «در راه ویلا» ماجرای زنی است که همسرش مدام در ماموریت است و زن مجبور است با تنهایی و مشکلات زندگی و دو فرزندش کنار بیاید.

زنان داستان‌های وفی در این مجموعه دلشان تغییر می‌خواهد اما فداکاری مانع از این می‌شود که به تغییر خود و سبک زندگی‌شان فکر کنند، در نتیجه از خواسته‌هایشان دست می‌کشند و کوتاه می‌آیند.

فریبا وفی تاکنون مجموعه داستان‌ها و رمان‌های زیادی نوشته و جوایز ادبی معتبری هم گرفته است. او یک نویسنده واقع گرا است که در داستان‌های «در راه ویلا» سعی دارد با زبانی ساده و گیرا آیینه‌ای باشد برای بازتاباندن مشکلات و رنجش‌های روحی زن ایرانی.

معرفی نویسنده
عکس فریبا وفی
فریبا وفی

فریبا وفی یکی از نویسندگان معاصر و مشهور زن ایران است که رمان‌هایش در خارج از مرزهای ایران هم خواننده و مخاطب پیدا کرد و به زبان‌های انگلیسی، آلمانی و ایتالیایی ترجمه شده‌اند. اغلب رمان‌ها و داستان‌ کوتاه‌های فریبا وفی به چاپ‌های بالا رسیده‌اند و جز آثار پرفروش ادبیات معاصر ایران هستند.

لیلی مهدوی
۱۳۹۹/۰۵/۱۶

رمان ایرانی که نویسنده خانم باشه مثل عصر دلپذیر بهاریه که تو حیاط پر دار و درخت اویزون درخت گوجه سبز هستم. همینقدر خوشمزه و سرسبز.

ضحا
۱۳۹۹/۰۱/۳۱

داستان های کوتاه درباره ی زنان و موقعیت های مختلفی که درگیرش هستن. داستان ها پایان باز داشتن، اول به نظرم عجیب می اومد اما بعد فکر کردم مثل خود زندگیه.

کتابخوار
۱۳۹۹/۱۰/۰۶

فکر میکنم یه مرد نتونه با این کتاب ارتباط برقرار کنه ولی اکثر خانومها توی لحظه هایی خودشون رو در برابر آینه های این کتاب ببینن آینه هایی که بی رحمانه و بدون قضاوت فقط نمایشگر زنانگی ما هستن....

آتوسا
۱۳۹۹/۰۵/۱۲

خواندن کتاب های فریبا وفی برای زنان جذاب خواهد بود .

۱۳۹۸/۰۵/۰۲

اسم نویسنده فریبا وفی است نه فریبا نادری لطفٵ اصلاحش کنید. من خوندم کتاب خوبیه.

shab
۱۴۰۲/۰۶/۰۵

مجموعه داستان های کوتاه ، با شخصیت های اصلی زن ، با پایان باز... من خیلی دوست نداشتم ، با اینکه جریان داستان ها قشنگ و جالب بود ، ولی اکثر شخصیت های خانم یه حس سردرگمی داشتن ، خیلی نامطمئن

- بیشتر
میس سین
۱۳۹۹/۰۵/۲۶

کتاب شامل داستانهای کوتاه در مورد زنان در موقعیتهای مختلف و دشواریهای زندگیست... همه پایان باز دارند ولی جالب و دوست داشتنی هستند. شاید تو سلیقه هر کس نباشه پس نمیشه خوندنش رو به همه توصیه کرد.

Mahdi Hoseinirad
۱۴۰۱/۰۳/۲۷

به عنوان یک مرد؛ فهم دقیقی از دنیای زنان ندارم؛ مثل داستان‌های خانم وفی مبهم؛ نافرجام؛ بی منطق و مقاوم ....

«دستی که نمی‌توانی قطع کنی ببوس.» به‌خاطر استفادهٔ ناشیانه‌ام از کلمات قصار اخم کرد و تلخ و نیش‌دار گفت: «ولی من اگر نتوانم قطع کنم، مجبور هم نیستم ببوسم.»
mojgan
این‌که به جایی بروی که فقط برای لذت روحی تو باشد و اجازه داشته باشی بچه را نبری و این طبیعی‌ترین کار دنیا باشد.
لیلی مهدوی
دلم می‌خواست چند روزی از وظیفهٔ مادری مرخصی بگیرم و فراموش کنم که مادرم
لیلی مهدوی
مهم این است که خواندن و زندگی کردنت یکی باشد، نه این‌که یک‌جور فکر کنی و جور دیگر زندگی کنی.
.ً..
جوان بودم و حقش نبود این‌قدر دلم بگیرد.
.ً..
فکر می‌کرد این خاصیت آدم‌های عاشق است که سهمی از شور درون‌شان را به دیگران نیز می‌بخشند.
لیلی مهدوی
خانه‌ای داشت که همیشه شلوغ بود و باید مثل ماشین کار می‌کرد تا اشیا حرکت نکنند. خانه فقط چند لحظه تمیز می‌ماند. بچه‌ها و شوهرش که از در وارد می‌شدند، خرابی شروع می‌شد. بعضی وقت‌ها دلش می‌خواست آن‌ها را هم مثل اشیای خانه بی‌حرکت کند تا زندگی به‌همان شکلی بماند که برایش زحمت کشیده بود و ساخته بود. ولی دریغ از ذره‌ای سکوت و آرامش.
Mahdi Hoseinirad
چه کسی دوستی پایدار عروس و خواهرشوهر را دیده بود؟
Mahdi Hoseinirad
ناامید فکر کردم با دو بچهٔ کوچک و یک زن پیر و این‌همه بار راه افتاده بودم کجا؟ ویلای مرده‌شوربردهٔ میترا.
Mahdi Hoseinirad
«سن تو که بودم، هم بچه‌داری می‌کردم، هم خانه‌داری. صدتا کار در یک چشم به‌هم زدن می‌کردم و عین خیالم نبود. آتش‌پاره بودم. ولی تو انگار مرده‌ای
Mahdi Hoseinirad
همکارش به دمکرات‌مآبی بیهودهٔ او می‌خندید. چه کسی دیده بود که با حرف زدن بشود به حقیقت دست پیدا کرد. حقیقت را باید شکار کرد، بعضی وقت‌ها غافلگیرانه. فقط می‌شد سوراخی در آن درِ بسته درست کرد و آن‌طرف در را دید.
بهار

حجم

۷۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۱۰۳ صفحه

حجم

۷۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۱۰۳ صفحه

قیمت:
۲۵,۵۰۰
تومان