دانلود و خرید کتاب صوتی در راه ویلا
معرفی کتاب صوتی در راه ویلا
کتاب صوتی در راه ویلا مجموعه داستانهای فریبا وفی است که مانند آثار دیگر او، درباره زنان نوشته شده است و به سادگی زندگی آنان را به تصویر کشیده است. این مجموعه را با صدای مریم رحیمی و نگار عابدی میشنوید.
درباره کتاب صوتی در راه ویلا
در راه ویلا مجموعه نه داستان از فریبا وفی است که زنان و مشکلات و احساساتشان را به تصویر کشیده است. هرکدام از زنان داستانهای وفی با مشکلات و مسائل بغرنج روحی و خانوادگی دست به گریبانند. این زنان خودشان را ضعیف میبینند و از خود ناراضیاند. روایط عاطفی خوبی با خانواده و والدین خود ندارند و مدام از دست آنها دلگیر میشوند. به عنوان نمونه داستان اول این مجموعه که کتاب در راه ویلا نامش را وامدار آن است، درباره زنی است که همسرش مدام در ماموریت است و زن مجبور است با تنهایی و مشکلات زندگی و دو فرزندش کنار بیاید.
زنان داستانهای وفی در این مجموعه دلشان تغییر میخواهد اما آنچچه مانع آنان میشود تا زندگی خودشان را تغییر دهند، فداکاری است. آنها از خواستههایشان دست میکشند و کوتاه میآیند. فریبا وفی نویسندهای واقع گرا است که در داستانهای در راه ویلا سعی دارد با زبانی ساده و گیرا آیینهای باشد برای بازتاباندن مشکلات و رنجشهای روحی زن ایرانی.
کتاب صوتی در راه ویلا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
دوستداران داستان کوتاه و داستان ایرانی را به شنیدن این کتاب صوتی دعوت میکنیم.
درباره فریبا وفی
فریبا وفی نویسنده رمانها و داستانهای کوتاه موفق ایرانی در سال ۱۳۴۱ در تبریز چشم به جهان گشود. او داستاننویسی را از سنین نوجوانی آغاز کرد و تاکنون در این راه موفق عمل کرده و توانسته است جوایز زیادی را کسب کند. شخصیت اصلی همه داستانهای او زنانی از بطن جامعه هستند با درگیریهای ذهنی و تلاش برای تغییر شرایط زندگی خود.
دریافت جایزه بهترین رمان سال برای کتاب پرنده من، جایزه ادبی هوشنگ گلشیری برای کتابهای پرنده من و رویای تبت، جایزه ادبی یلدا برای رمان پرنده من، جایزه ادبی مهرگان برای کتاب پرنده من و... بخشی از موفقیتهای او در این زمینه است.
کتابهای فریبا وفی تاکنون به زبانههای زیادی ترجمه شده است. از آثار او میتوان به رمان پرنده من، رویای تبت، ترلان، ماه کامل میشود، مجموعه داستانهای حتی وقتی میخندیدیم، در راه ویلا، بی باد بی پارو، همه افق و... اشاره کرد.
بخشی از کتاب صوتی در راه ویلا
جوان بودم و حقش نبود این قدر دلم بگیرد. دلم میخواست میتوانستم چند روزی بگردم و تفریح کنم و بی خیال باشم. چند روز از غرولندهای مامان دور باشم و کمی زحمت فرساینده مراقبت از بچهها از دوشم برداشته شود. همین بود که دعوت ساده میترا را از خودش جدیتر گرفتم و با صدای بلند اعلام کردم: «میرویم ویلای خاله میترا.»
پویا بالا پایین پرید و خوشحالی کرد. مامان بخش تدارکاتیاش را که مدتها از کار افتاده بود فعال کرد. «باید لباس گرم برداریم. شبهای شمال سرد است.»
میترا درباره بردن مامان چیزی نگفته بود. فقط از من خواسته بود بچههایم را بردارم و چند روزی بروم پیشش.
«عباس را می فرستم ترمینال دنبال تان.»
در تلفن های بعدی از جزئیات سفر حرف زدیم، ولی میترا اشارهای به مامان نکرد. حتا ته دلم فکر میکردم این هم یک جور باج دادن است در مقابل زندگی با مامان. زندگی با او چیزی نبود که میترا بیشتر از یک هفته بتواند تحمل کند. به بهانه خارج رفتن و مشغول بودن میفرستادش پیش من.
«شوهرت نیست و تنها نمیمانید.»
و با آن همه ثروت و امکانات، حالا طبیعی بود گاهی هم عذاب وجدان به سراغش بیاید و از من بخواهد چند روزی در ویلایش استراحت کنم. خبر داشت که افسردهام و دارو میخورم. مامان به او رسانده بود که بعضی وقتها جواب سوالهایش را هم نمیدهم. خیلی که هنر میکردم، به جای جنباندن زبان چند گرمیام، سر سنگینم را تکان می دادم. میترا میدانست من این روزها حوصله هیچ کاری ندارم.
گاهی وقت ها ربط بچهها را با خودم فراموش می کردم. اینها چه وقت و چرا آمده بودند. فقط میدانستم در قبال شان مسئولیت دارم. با دقت به خواب و خوراک شان میرسیدم. حتا می شد باهاشان بازی کنم؛ ولی هیچ کدام این کارها لذتی نداشت. دلم میخواست چند روزی از وظیفه مادری مرخصی بگیرم و فراموش کنم که مادرم. فراموش کنم که حتا دختر مادری هستم که به مصاحبت من احتیاج دارد. این روزها مامان که هیچ، خودم را هم به سختی تحمل میکردم.
زمان
۳ ساعت و ۱۶ دقیقه
حجم
۲۷۰٫۴ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۳ ساعت و ۱۶ دقیقه
حجم
۲۷۰٫۴ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
کتاب شامل چند داستان کوتاه درباره زنان و دختران آسیب دیده، فداکار و قربانیه، میتونه شبیه داستان زندگی خیلی از ما باشه، صدای گویندگان داستانها رو جذابتر کرده بود، خوانش نگار خانم عابدی رو بیشتر دوست داشتم😍
خانم وفی و خواننده داستان خیلی خوبه