دانلود و خرید کتاب راز فال ورق یوستین گوردر ترجمه عباس مخبر
تصویر جلد کتاب راز فال ورق

کتاب راز فال ورق

انتشارات:نشر مرکز
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۱۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب راز فال ورق

کتاب راز فال ورق نوشتهٔ یوستین گوردر و ترجمهٔ عباس مخبر است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. این کتابْ رمانی فلسفی از نویسندهٔ دنیای سوفی است. این کتاب به صورت موازی، داستان سفر هانس و پدرش به دور اروپا و همچنین داستان سیر فلسفهٔ غرب را روایت می‌کند.

درباره کتاب راز فال ورق

در کتاب راز فال ورق، پسری به نام هانس توماس و پدرش با هدف پیداکردن مادر هانس به سفر دور اروپا، از نروژ تا یونان می‌روند. این سفر بهانه‌ای می‌شود که ما نیز به همراه هانس و پدرش دور اروپا را بچرخیم و از دنیای فلسفه در اروپا بیشتر سر در بیاوریم و با مکاتب فلسفی و فیلسوفان بزرگ در قالب داستانی بیشتر آشنا شویم.

داستان هم از این قرار است که هانس توماس در طول سفر، کتابی اسرارآمیز دریافت می‌کند. این کتاب، شرح‌حال شگفت‌انگیز یک ملوان است که کشتی‌اش در سال ۱۸۴۲ میلادی در جزیره‌ای عجیب به گل می‌نشیند.

در این رمان با مرد کوچوکی نیز روبه‌رو می‌شوید که پیوسته سرو‌کله‌اش پیدا می‌شود. او چه کسی است و چرا هانس توماس قبل از دانستن ماجرای ناپدیدشدن مادرش، باید از گذشته‌ای بسیار دور اطلاعاتی به‌دست آورد؟

رمان راز فال ورق که دارای ساختاری اپیزودیک (بخش‌بخش) است، اتفاقات فانتزی و واقعی، قصه‌های پریان و تاریخ خانوادگی را درهم می‌آمیزد.

این اثر سرشار از پرسش‌هایی درمورد معنای زندگی است و می‌کوشد مخاطبان خود را به تأملی دوباره دربارهٔ معنای زندگی دعوت کند.

این کتاب در ۵۳ فصل نوشته شده و هریک از فصل‌های آن به نام یکی از ورق‌های بازی است.

یوستین گوردر در کتاب راز فال ورق چون اثر پُرآوازه‌ٔ دیگرش، دنیای سوفی، توانایی ادبی خود را در آمیختن جهان‌های واقعی و تخیلی و جهش از یکی به دیگری، و نیز درهم بافتن داستانی پُرفراز و فرود را با پرسش‌هایی فلسفی و هستی‌شناختی، نشان می‌دهد. سفر هانس و پدرش از نروژ تا یونان سفری واقعی است اما در ضمن آن، هانس کتابی جادویی با نوشته‌هایی ریز پیدا می‌کند که در آن چهره‌های روی ورق جان می‌گیرند و ماجراهای خیالی این کتاب مینیاتوری با داستان زندگی خود او درهم می‌آمیزند و در خلال آن، تأملات متفکرانه‌ٔ پدرش او را با مسائل بزرگ حیات آشنا می‌سازد.

خواندن کتاب راز فال ورق را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر از کتاب دنیای سوفی خوشتان آمده، از راز فال ورق هم لذت خواهید برد. راز فال ورق از آن دست کتاب‌هایی است که می‌توانید با آن خواندن فلسفه را‌ آغاز کنید.

درباره‌ یوستین گوردر

یوستین گوردر، استاد فلسفه، در ۸ اوت ۱۹۵۲ در نروژ متولد شد. او در رشته فلسفه، الهیات، و ادبیات از دانشگاه اسلو فارغ‌التحصیل شد و به مدت ده‌سال به‌ تدریس «تاریخ عقاید» در دبیرستان‌ها پرداخت. گوردر پیوسته در فکر متن فلسفی ساده‌ای بود که به درد شاگردان جوانش بخورد و نتوانست متن مناسبی پیدا کند. به همین دلیل دست به کار نوشتن دنیای سوفی زد. کتاب‌های دیگر او هم با درونمایه‌ٔ فلسفی نوشته شده‌اند و معروف‌ترین آن‌ها، دختر پرتقالی و راز فال ورق است.

بخشی از کتاب راز فال ورق

«صبح روز بعد وقتی بیدار شدم، متوجه شدم که به دورف رسیده‌ایم. پدر در تختخوابِ کنار من، به خوابی عمیق فرو رفته بود. ساعت از هشت گذشته بود، امّا می‌دانستم که به کمی خواب بیشتر نیاز دارد، زیرا حتی در انتهای شب هم پیش از آنکه به رختخواب برود کمی مشروب می‌خورد. او تنها کسی بود که آن را «کمی مشروب» می‌نامید. می‌دانستم که این مشروب‌ها بسیار زیاد و متنوع‌اند.

از پنجره می‌توانستم یک دریاچه بزرگ را ببینم. لباسم را پوشیدم و از پله‌ها پایین رفتم. با زن چاقی برخورد کردم که رفتاری بسیار دوستانه داشت، و سعی می‌کرد سر صحبت را باز کند، هر چند حتی یک کلمه هم نروژی نمی‌دانست.

چندین‌بار کلمات «هانس توماس» را بر زبان آورد. احتمالا هنگامی که خواب بوده‌ام و پدر مرا به اتاق می‌برده، مرا به او معرفی کرده است. فقط همین مطلب را فهمیدم.

در امتداد چمنِ مقابل دریاچه به راه افتادم، و سوار یک تاب آلپی شدم. تاب آن قدر بلند بود که می‌توانستم بالای پشت‌بام‌ها تاب بخورم. هنگامی که سوار تاب بودم توانستم این روستای کوچک آلپی را ببینم. هر چه ارتفاع تاب بیشتر می‌شد، چشم‌انداز وسیع‌تری را می‌دیدم.

با خود فکر می‌کردم که وقتی پدر بیدار شود، مسلماً با دیدن دورف در نور کامل روز خشمگین خواهد شد. می‌دانید، دورف نوعی روستای نمونه عروسک‌ها بود. در میان کوه‌های مرتفع و برفپوش، چند مغازه در کنار چند خیابان باریک ردیف شده بود. وقتی ارتفاع تاب زیاد شد و به آسمان رسیدم، مثل آن بود که نگاه سریعی به یکی از روستاهای لِگولند انداخته باشم. مهمان‌خانه ساختمان سفید سه طبقه‌ای بود که پرده‌های صورتی و تعداد زیادی پنجره‌های کوچک با شیشه‌های رنگی داشت.

درست وقتی که داشتم از تاب خسته می‌شدم، پدر ظاهر شد و مرا برای صبحانه صدا کرد.

وارد اتاقی شدیم که باید کوچکترین اتاق نهارخوری دنیا باشد. در این اتاق فقط چهار میز جای می‌گرفت، و گرچه همین هم بد نبود، امّا من و پدر تنها مهمانان آنجا بودیم. در کنار این اتاق نهارخوری یک رستوران بزرگ وجود داشت که بسته بود. حس کردم پدر به خاطر اینکه بیش از من خوابیده است احساس گناه می‌کند، بنابراین به جای شیر آلپی یک نوشابه گازدار برای صبحانه سفارش دادم. پدر در این مورد حرفی نزد، و در عوض یک «ویرتِل» سفارش داد. این کلمه کمی عجیب و غریب بود، وقتی در لیوان او ریخته شد، چیزی شبیه به شراب قرمز بود. فهمیدم که تا روز بعد حرکت نخواهیم کرد.

پدر گفت ما در یک «گاست هاوس» اقامت کرده‌ایم. منظورش از این کلمه همان «گِست هاوس» ] مهمان‌خانه [بود، و سوای پنجره‌هایش با مهمان‌خانه‌های دیگر فرقی نداشت. نام آن شونر والدمار بود، و دریاچه نیز دریای والدمار نامیده می‌شد. اگر اشتباه نکنم، هر دوی این اسامی نام خود را از یک والدمار گرفته بودند.»

معرفی نویسنده
یوستین گوردر

یوستین گردر و کتاب دنیای سوفی برای اغلب کتاب‌خوان‌ها در دنیا به هم گره خورده‌اند، به شکلی که چندین و چند جلد کتاب داستانی و فلسفی دیگر این نویسنده زیر سایه‌ی جذابیت همین کتاب قرار می‌گیرد. او در داستان‌هایش به موضوعات فلسفی می‌پردازد و اغلب آثارش در جهان پرفروش و محبوب هستند. مثلا کتاب دنیای سوفی او به پنجاه و سه زبان دنیا ترجمه و سی میلیون نسخه از آن فقط در یک کشور فروخته شده است. دختر پرتقالی و راز فال ورق از دیگر آثار این نویسنده هستند.

کاربر ۲۱۷۸۳۶۰
۱۴۰۲/۱۱/۰۸

داستان این کتاب من رو به یک سفر بسیار جذاب برد. بسیار از خوندنش لذت بردم.

Mohammad (Captain722)
۱۴۰۲/۱۱/۰۳

در یک کلام عالی

farzam
۱۴۰۳/۰۶/۱۰

گیج کننده

Arvin Arpanahi
۱۴۰۳/۰۴/۲۲

سه بار آنرا خوانده ام و هنوز هم فهم جدیدتری از آن دارم شاید باید سالها آنرا بخوانم و گوش دهم و عمیق شوم تا اندکی بیشتر دریابم در ذهن نگارنده چه می‌گذشته است.

هادی مددی قاف
۱۴۰۳/۰۳/۱۵

از نظر داستانی: نوع روایت جالب است. در دل داستان اصلی، داستان‌های دیگری روایت می‌شوند و همه به هم ارتباط دارند. لبِّ مطلب: ما لعبتکانیم و فلک لعبت باز از روی حقیقتی نه از روی مجاز یکچند در این بساط، بازی کردیم رفتیم به صندوق عدم

- بیشتر
کسی که متوجه شود چیزی را نمی‌فهمد، روی‌هم‌رفته در مسیر درست فهمیدن همه چیزها قرار گرفته است.»
کاربر ۳۹۴۲۱۵۴
«وقتی مردم به «ماوراءطبیعه» علاقه نشان می‌دهند، گرفتار نوعی نابینایی جدّی‌اند. آنها اسرارآمیزترین چیزی را که در مقابل‌شان است نمی‌بینند ــ اینکه جهان وجود دارد. به مریخی‌ها و بشقاب‌های پرنده بیشتر علاقه نشان می‌دهند تا کل این آفرینش گیج‌کننده‌ای که پیش‌پای ما گشوده می‌شود.
AS4438
آنها بیشتر زنده بودند تا آگاه.
محمد
هیچ چیز مهمتر از بودن در کنار کسی که دوستش داریم نیست.
AS4438
امّا تا وقتی که مردم به آنها اعتقاد داشته‌اند، به طریقی در این جهان بوده‌اند. مردم چیزی را که به آن اعتقاد دارند می‌بینند ــ تا وقتی که مردم دچار شک و تردید نمی‌شدند، خدایان هم پیر و فرسوده نمی‌شدند.
Sepinood Mirzaei
امّا مگر مردم نمی‌توانند ریشه‌های این خطا را تا آدم و حوا دنبال کنند؟ می‌دانم که این مقایسه قدری آب برمی‌دارد. یکی از این موارد حول خوردن سیب دور می‌زند، و دیگری به ذغال‌اخته مربوط می‌شود.
AS4438
با خود فکر کردم، در مورد همه چیز ــ در مورد همه جهان ــ همیشه همین طور است. تا وقتی بچه هستیم می‌توانیم چیزهای اطراف‌مان را تجربه کنیم، امّا وقتی بزرگ می‌شویم به جهان عادت می‌کنیم. بزرگترها تجربه حسی را در عالم مستی تجربه می‌کنند.
زهرا علیمحمدی
ما با افسونی بر صحنه می‌آییم و با حقه‌ای خارج می‌شویم. همواره چیزی در انتظار آن که جای ما را بگیرد وجود دارد و سرشته می‌شود. چون ما روی زمین سفت نایستاده‌ایم، حتی روی ماسه هم نایستاده‌ایم ــ ما خود ماسه‌ایم.»
زهرا علیمحمدی
با خود فکر می‌کردم، زندگی ما بخشی از یک ماجرای بی‌نظیر است. با این همه، اغلب ما فکر می‌کنیم جهان کاملا «طبیعی» است، و همیشه در پی شکار چیز عجیب و غریبی مانند فرشتگان یا موجودات مریخی هستیم. علتش آن است که درک نمی‌کنیم جهان پدیده‌ای رازآمیز است.
زهرا علیمحمدی
با خود فکر می‌کردم، زندگی ما بخشی از یک ماجرای بی‌نظیر است. با این همه، اغلب ما فکر می‌کنیم جهان کاملا «طبیعی» است، و همیشه در پی شکار چیز عجیب و غریبی مانند فرشتگان یا موجودات مریخی هستیم. علتش آن است که درک نمی‌کنیم جهان پدیده‌ای رازآمیز است.
زهرا علیمحمدی
در اینجا پرسیدم، «درباره بدشانس‌ها چه می‌گویید؟» تقریباً با فریاد گفت، «آنها وجود ندارند! آنها هرگز به دنیا نیامده‌اند. زندگی بخت‌آزمایی بزرگی است که در آن فقط بلیط‌های برنده را می‌توان دید.» مدت زیادی
زهرا علیمحمدی
ژوکر یک احمق کوچولو است که با همه فرق می‌کند. خاج، خشت، دل، یا پیک نیست. هشت لو یا نُه لو، شاه یا سرباز نیست. یک غریبه است. او نیز مانند سایر کارت‌ها در یک دست ورق گذاشته شده است، امّا به آنها تعلق ندارد. بنابراین، می‌توان آن را برداشت، بدون آنکه کسی فقدانش را حس کند.
زهرا علیمحمدی
«اگر ستاره‌شناسان، سیاره دیگری کشف کرده بودند که در آن حیات وجود داشت، مردم پاک دیوانه می‌شدند، امّا به خود اجازه نمی‌دهند از سیاره‌ای که متعلق به خودشان است شگفت‌زده شوند.»
زهرا علیمحمدی
زیرا مگر ما که هستیم، هانس توماس؟ می‌توانی به من بگویی؟ ما از تجمع ذرات کوچک غبار ستارگان پدید آمده‌ایم. و این چیست؟ این جهان از کدام جهنمی آمده است؟
زهرا علیمحمدی
خود فکر می‌کردم، زندگی ما بخشی از یک ماجرای بی‌نظیر است. با این همه، اغلب ما فکر می‌کنیم جهان کاملا «طبیعی» است، و همیشه در پی شکار چیز عجیب و غریبی مانند فرشتگان یا موجودات مریخی هستیم. علتش آن است که درک نمی‌کنیم جهان پدیده‌ای رازآمیز است.
Tannaz
«وقتی مردم به «ماوراءطبیعه» علاقه نشان می‌دهند، گرفتار نوعی نابینایی جدّی‌اند. آنها اسرارآمیزترین چیزی را که در مقابل‌شان است نمی‌بینند ــ اینکه جهان وجود دارد. به مریخی‌ها و بشقاب‌های پرنده بیشتر علاقه نشان می‌دهند تا کل این آفرینش گیج‌کننده‌ای که پیش‌پای ما گشوده می‌شود.
محمد

حجم

۹۸۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۲۸ صفحه

حجم

۹۸۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۲۸ صفحه

قیمت:
۶۳,۰۰۰
۳۱,۵۰۰
۵۰%
تومان