کتاب دختر پرتقالی
معرفی کتاب دختر پرتقالی
کتاب دختر پرتقالی نوشتۀ یوستین گوردر و ترجمۀ سعید اختری زاده است. نشر آتیسا این داستان را روانۀ بازار کرده است.
درباره کتاب دختر پرتقالی
در داستان دختر پرتقالی پسر ۱۵سالهای، بهطور اتفاقی دستنوشتهای از پدرش را پیدا میکند. این در حالی است که پدرش ۱۱ سال پیش بهدلیل ابتلا به بیماری غیرقابلدرمانی از دنیا رفته است. او در آستانۀ مرگ، نامهٔ دورودرازی برای پسرش از خود به جا گذاشته است؛ چون همانطور که مادرش بارها گفته بود، بیشترین غم و اندوه پدر در آستانۀ مرگ این بوده است که پیش از آن که بتواند پسرش را بشناسد باید بمیرد. یوستین گردر در کتاب دختر پرتقالی مانند دیگر کتابهایش فلسفه را در قالب داستانی خواندنی آموزش میدهد و بیان میکند؛ گفتوگوی فلسفی و شاعرانهای بین پدر و پسری که در دو زمان مختلف زندگی کردهاند. پدر، ماجرای آشنایی با دختری را بهشیوهای جذاب برای پسرش بازگو میکند. پسر با خواندن یادداشتهای پدرش است که دید جدیدی نسبت به زندگی پیدا میکند.
خواندن کتاب دختر پرتقالی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر به داستانهای فلسفی علاقه دارید، خواندن کتاب دختر پرتقالی میتواند برایتان تبدیل به کاری لذتبخش شود.
درباره یوستین گوردر
یوستین گردر یا یوستاین گوردر در ۸ اوت ۱۹۵۲ به دنیا آمد. او نویسندهٔ نروژی (رمان و داستان کوتاه) و معلم فلسفه است که شهرت خود را بهخاطر نگارش کتابی با موضوع آموزش فلسفه در قالب داستان با عنوان «دنیای سوفی» به دست آورده است. گوردر در رشتههای فلسفه، الهیات و ادبیات تحصیل کرده و از دانشگاه اسلو فارغالتحصیل شده است. او ۱۰ سال درس «تاریخ عقاید» را در دبیرستانها تدریس کرد و سپس بهعنوان نویسندهٔ آزاد و مستقل آغاز به کار کرد. رمان معروف او به نام «دنیای سوفی» در سال ۱۹۹۱ میلادی منتشر شد؛ کتابی که به بیش از ۵۰ زبان گوناگون برگردانده شده، میلیونها بار فروش رفته و از روی آن نیز یک فیلم سینمایی به همین نام ساخته شده است. گوردر همراه با همسرش در سال ۱۹۹۷، جایزهٔ سوفی را بنیان گذاشت؛ جایزهای بینالمللی برای پاسداشت حامیان طبیعت و توسعه. برخی از کتابهای این نویسندهٔ نروژی که جوایز گوناگونی نیز دریافت کرده است، عبارتاند از: تشخیص (۱۹۸۶)، قصر قورباغهها (۱۹۸۸)، راز فال ورق (۱۹۹۰)، دنیای سوفی (۱۹۹۱)، راز تولد (۱۹۹۲)، دختر پرتقالی (۲۰۰۳)، مرد غیرقابلاعتماد (۲۰۱۹)، درون یک آیینه درون یک معما (۱۹۹۳).
بخشی از کتاب دختر پرتقالی
«چند روز بعد از فوت پدرم پدربزرگ و مادربزرگم به اینجا آمدند تا برای بردن لوازم شخصی پدرم به مادرم کمک کنند در بین، لوازم یک چیز خیلی مهم را پیدا نکردیم؛ دستنوشتهای از پدرم که آن را قبل از وخامت حالش، نوشته بود و هیچکس از وجودش خبر نداشت.
دو سه هفته پیش، وقتی که مادربزرگم خیلی دلتنگ پدرم شده بود، به انباری خانهشان رفته و همانطور که سوگواری میکرد لوازم قدیمی پدر را جابهجا میکرد. درون ماشین پلاستیکی قرمزی که پدر برایم خریده بود، آن را پیدا کرد؛ داستان بلندی به اسم دختر پرتقالی
شاید پدرم این داستان را برای زمانی که من بزرگ شدم نوشته بود، برای همین آن را در یکی از اسباببازیهای من جاسازی کرده بود. او مطمئن بود زمانی که این داستان را پیدا میکنم آن قدر بزرگ شدهام که حرفها و مقصودش را از نوشتن این داستان بفهمم. از طرفی شاید داستان مربوط به همان ماشین قرمز باشد، اما تنها چیزی که دنبالش بودم خواندن این روایت بود که مطمئنم به من و دوران چهارسالگیام ربط داشته است. زمانی که پدرم سعی کرد در قالب داستان، دوران نبودنش در کنارم را به من بفهماند.
او امنترین جا را برای نگهداشتن داستانش پیدا کرده بود؛ چون مطمئن بود روزی سراغ آن ماشین قرمز پلاستیکی خواهم رفت و کسی که باید این نوشتهها را بخواند، آنها را پیدا خواهد کرد بعد از پیداشدن این دفترچه فهمیدم که هیچگاه لوازمم را بدون وارسی به سطل زباله نیندازم؛ چون تا آن روز، سر سوزنی تصور
نمیکردم که در وسایل کهنه و قدیمی من چیزی به این مهمی پیدا شود.
به نظرم باید دنبال راه بهتری برای مخفی کردن چیزهای مهمی مثل این نوشتهها باشم. جای امنی که بعدها به دست کسی که میخواهم برسد. جادادن
تعداد زیادی ورق کاغذ در یک اسباببازی پلاستیکی کار درست و امنی نیست. گرچه این روزها سرعت انتقال اطلاعات آنقدر بالاست که کمتر پیش میآید چیزی بنویسی و انتظار داشته باشی ده بیست یا سیسال بعد کسی بخواند، اما قطعاً دختر پرتقالی جزو این نوشتهها نیست و ارزشش خیلی بالاتر از این حرفهاست. این داستان مخصوص پسری پانزدهساله است که پدرش را بهخوبی بهخاطر ندارد و هر آنچه از او میداند چیزی نیست جز گفتههایی که از دیگران شنیده است. این روایت خاصی است از یک پدر برای پسری که باید او را بشناسد؛ اما این را هم بهخاطر داشته باشید که هر قصهای برایآنکه ادامه پیدا کند، به مقدمه کاملی هم نیاز دارد.»
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۵۸ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۵۸ صفحه
نظرات کاربران
کتابی بسیار عالی است و اگر با قلم نویسنده آشنا باشید می دانید که با نثر ساده اما زیبایی طرف هستید و اگر به کتاب های عاشقانه علاقه دارید به شدت پیشنهاد می سه(و یک تجربه متفاوت نسبت به دیگر
جهان بینی را جالب در قالب داستان جا داده و خوندنش برای من لذت بخش بود
داستانی زیباو پایانی زیباتر
این کتاب رو به کسایی توصیه میکنم که رمان دوست دارن و کسایی که به مطالب فلسفی علاقه مند هستن. برای هر دو خوبه. نه یه عاشقانه بی سر و تهه و نه یه کتاب فلسفی خسته کننده. من بیشتر
به نظرم کتاب فوق العاده ای بود من با این نشر نخوندم ولی واقعا کتاب خوبیه و یه حالت فانتزی مانند داره در کل راجب دختریه که لباسش عکس پرتقال و داخل مترو باهاش اشنا میشه... بقیشو خودتون برید بخونید😉
کتابی بسیار کلیشه ای و بی مزه .😡 از نظر من مطالعه ی این کتاب وقت تلف کنی است .از نویسندهی این کتاب انتظار می رفت