دانلود و خرید کتاب خورشید هم یک ستاره است نیکولا یون ترجمه پگاه ملکیان
تصویر جلد کتاب خورشید هم یک ستاره است

کتاب خورشید هم یک ستاره است

نویسنده:نیکولا یون
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۴۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب خورشید هم یک ستاره است

کتاب خورشید هم یک ستاره است نوشته نیکولا یون، نویسنده اهل جامائیکا و ساکن آمریکا است که با ترجمه پگاه ملکیان منتشر شده است. خورشید هم یک ستاره است کتاب برگزیده سال به انتخاب آمازون گودریدز، نیویورک تایمز و پابلیشرز ویکلی شده‌است.

درباره کتاب خورشید هم یک ستاره است

 این اثر رمانی‌ است که خواننده را به طرزی عجیب درگیر خود می‌کند. مخاطب این اثر در خط‌به‌خط آن می‌تواند عمیقاً معنای زندگی، عشق، تقدیر، آینده و سرنوشت را احساس کند.

داستانِ آشنایی دختری رنگین پوست به‌نام ناتاشا با پسری کره‌ای به‌نام دنیل است که هر دو خانواده، به آمریکا مهاجرت کرده‌اند. اما خانواده ناتاشا مهاجر غیر قانونی‌اند و تنها یک روز فرصت دارند تا آمریکا را ترک کنند. خانواده دنیل قبل از تولد او به امریکا مهاجرت کردند و زندگی امریکایی را برای پیشرفت، بسیار مناسب می‌بینند هرچند که مادر خانواده همیشه غذای کره‌ای درست می‌کنه و پدر با بچه‌ها کره‌ای حرف می‌زند. همه اتفاقات داستان در کمتر از ۱۲ ساعت پیش می‌آید. رمان خورشید هم یک ستاره است، با نشان دادن داستانی پرجزئیات و چندوجهی، به زیباترین شکل ممکن به عواطف، افکار و مشکلات شخصیت‌های جذاب و قابل باور خود می‌پردازد.

خواندن کتاب خورشید هم یک ستاره است را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به داستان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب خورشید هم یک ستاره است

ناتاشا کاملاً درباره‌ی ایرن اشتباه می‌کند. ایرن عاشق کارش است. بیش‌تر از آن‌که عاشقش باشد، به آن احتیاج دارد. این تقریباً تنها ارتباط انسانی اوست. این تنها چیزی است که او را سرپا نگه می‌دارد و باعث می‌شود احساس تنهایی نکند.

هرگونه تعاملی با ارباب‌رجوع تأثیر کمی بر نجات زندگی‌اش دارد. در ابتدا آن‌ها به‌سختی متوجه‌ی او می‌شوند. وسایل‌شان را در صندوق می‌گذارند و با دقت رفتن‌شان به‌سمت فلزیاب را نگاه می‌کنند. اکثر آن‌ها به ایرن مشکوکند که مبادا خودکار، کلید یا هر چیز دیگری را در جیبش بگذارد. درحالت عادی ارباب‌رجوع اصلاً متوجه‌ی او نمی‌شوند، اما او خاطرجمع می‌شود که آن‌ها حضور او را متوجه می‌شوند. این تنها ارتباط او با دنیاست.

بنابراین صندوق‌ها را با دستی که دستکش دارد نگه می‌دارد. آن‌قدری تأخیر دارد که ارباب‌رجوع مجبور به نگاه‌کردن به چشم‌های او می‌شوند. این کار درواقع برای آن است که فردی را که روبه‌روی آن‌ها ایستاده است، ببینند. اکثر آن‌ها با بی‌میلی زیرلب یک "صبح‌به‌خیر" می‌گویند و این کلمات کمی باعث دلگرمی او می‌شوند. بعضی هم از او می‌پرسند: «چرا ان‌قدر لفتش می‌دی!؟» و او کمی بیش‌تر معطل می‌کند.

ایرن هرگز پاسخ نمی‌دهد. نمی‌داند چگونه این کار را انجام دهد. درعوض به صندوق خیره می‌شود و هر شیئی را برای پیداکردن موردی غیرعادی بررسی می‌کند. بعضی از آن‌ها را کنار می‌گذارد تا در فرصتی مناسب آن‌ها را بسنجد.

بیش‌تر از هرچیزی دلش می‌خواهد دستکش را دربیاورد و کلیدها، کیف پول‌ها و پول خردها را لمس کند. دلش می‌خواهد انگشتانش را روی اشیا بکشد و بافت آن‌ها را به خاطر بسپارد و اجازه دهد مصنوعات زندگی بقیه در او نفوذ کنند، اما نمی‌تواند صف را برای مدتی طولانی معطل کند. درنهایت محفظه را تحویل می‌دهد و متقاضی می‌رود.

دیشب تقریباً شب بدی برای ایرن بود.

دهان گرسنه‌ی تنهایی‌اش می‌خواست یک‌جا او را ببلعد. امروز صبح برای نجات زندگی‌اش نیاز به ارتباط با دیگران دارد. چشمش را از روی یک صندوق برمی‌دارد و به متقاضی بعدی نگاه می‌کند.

این همان دختری‌ست که این هفته، هر روز به این‌جا آمده بود. نمی‌تواند بیش‌تر از هفده سال داشته باشد. درست مثل بقیه، دختر هم چشم از صندوق برنمی‌دارد. روی صندوق تمرکز کرده است. انگار نمی‌تواند دوری از گوشی و هدفون‌های صورتی جیغش را تحمل کند. ایرن دستش را که دستکش دارد روی لبه‌ی صندوق قرار می‌دهد تا از لغزش آن به‌سمت تسمه‌نقاله جلوگیری کند.

ƒaɾʑaŋҽɧ
۱۳۹۷/۰۸/۰۵

داستانِ آشنایی دختری سیاه پوست "ناتاشا" با پسری کره ای "دنیل"که هر دو خانواده، به امریکا مهاجرت کردند. خانواده ناتاشا مهاجر غیر قانونی هستند و تنها یک روز فرصت دارند تا امریکا رو ترک کنند. خانواده دنیل قبل از تولد

- بیشتر
farez
۱۳۹۶/۱۰/۳۰

بالاخره اومد.....ممنون طاق چه! خب...راستش بنظرم کتاب خیلی خوبی واسه یه هو قورت دادنه! یعنی من که تهشو خوندم بعد گذاشتمش کنار....خصوصا اینکه فیزیکی بود. مطالب فیزیکی همیشه منو جذب میکنن توی یه کتاب....

کتاب باز
۱۳۹۹/۰۷/۱۶

توی هر اتم این کتاب؛ زندگی،سرنوشت،عشق و آگاهی وجود داره. اتمهایی که شکافته شدنشون، ما رو به یک اسم میرسونه. به یک تقدیر اجتناب ناپذیر. کتاب در نگاه اول راجب تفاوت نژادی، اثبات عشق از طریق علم و دیپورت شدن،

- بیشتر
مروارید
۱۳۹۷/۰۴/۲۳

کتاب فوق العاده ای بود.سراسر احساس،عشق ،عاطفه.تمام احساسات شما رو درگیر میکنه.طوری نوشته شده ک شما خودتونو جزیی از قصه میدونید و می تونید تک تک شخصیت ها رو درک کنید.فقط یک کلمه میتونم براش به کار‌ببرم فوق العاده 😍

Paniz Sojoudi
۱۳۹۹/۰۵/۲۶

رمان خورشید هنوز یک ستاره است، با ارائه ی داستانی پرجزئیات و چندوجهی، به زیباترین شکل ممکن به عواطف، افکار و مشکلات شخصیت های جذاب و قابل باور خود می پردازد. تقدیر،سرنوشت،عشق و...در این رمان معنی واقعی را دارد البته

- بیشتر
i._.shayan
۱۳۹۷/۰۲/۲۶

به شدت تلاش کردم از کتاب بدم بیاد و اولش فک کردم کار آسونیه چون فیلم everything everything اون چیزی نبود که دلم میخواست و اول این کتاب هم تجربه حوصله سربری بود که خبر از یک عشق تینیجی بی

- بیشتر
asal_msm
۱۳۹۸/۰۶/۱۶

جز کتابای خوب رمانتیک تینیجری محسوب میشه از ترکیب کردن فیزیک و زیست با عشق خوشم اومد ولی جاداشت بیشتر بهش پرداخته بشه در کل خوبه راستی فیلمشم به اندازه ی کتابش جالبه خواستین ببینین

Farnoosh
۱۴۰۰/۰۵/۲۲

املا غلط واقعا آزاردهنده است. حاکی . (ع ص ) نعت فاعلی از حکایت . حکایت کننده . روایت کننده . نقل آورنده . گزارنده . ناقل . محدث . راوی . خبرگزار. آگاهی دهنده . نقل کننده . ج

- بیشتر
f a
۱۳۹۹/۰۸/۰۲

لطیف و عاشقانه ... تو این روزای زمخت خوندنش آرام بخش...

Shifteh
۱۳۹۹/۰۶/۰۴

کتاب زیبایی بود، بهم حس قشنگی داد:)

بزرگ‌شدن و دیدن معایب پدرمادرت، مثل اینه که دینت رو از دست بدی. من دیگه به پدرم اعتقاد ندارم.
Marie Rostami
گاهی حقیقت بیش‌تر از اونی که فکرش رو کنی بهت آسیب می‌زنه.
مروارید
بهتر اینه که زندگی رو طوری‌که هست ببینی، نه طوری‌که آرزوش رو داری.
Marie Rostami
عشق همیشه همه‌چیز را تغییر می‌دهد.
مروارید
قلب‌ها نمی‌شکنند. این فقط چیزی‌ست که شاعران می‌گویند. قلب‌ها درست نشده‌اند از شیشه یا استخوان یا هر ماده‌ای که می‌تواند متلاشی شود یا قطعه‌قطعه شود یا خرد شود. آن‌ها تکه‌تکه نمی‌شوند. آن‌ها سقوط نمی‌کنند و جدا نمی‌شوند. قلب‌ها نمی‌شکنند. فقط از تپش بازمی‌ایستند. یک ساعت قدیمی از دوره‌ی دیگر و نبود قطعات برای تعمیر آن.
کتاب باز
توی سرم صدای مامانم رو می‌شنوم که می‌گه: تاشا نذار بهترین‌ها رو به‌خاطر غرورت از دست بدی.
Mohammad Hosseini
قبلاً هرگز فکر نمی‌کردم که بی‌اهمیتی می‌تونه یه حرکت انقلابی باشه.
Shifteh
همیشه می‌گه: «وای از دهنم پرید!» انگار واقعاً هیچ کنترلی روی حرف‌هایی که از دهنش درمی‌آد نداره.
عاشق ها
بزرگ‌شدن و دیدن معایب پدرمادرت، مثل اینه که دینت رو از دست بدی
samira
گاهی اوقات زندگی‌ت بدجوری به‌هم می‌ریزه. خیلی سخته که فکر کنی هیچ‌کسِ دیگه‌ای حسش نمی‌کنه
شاداب

حجم

۴۱۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۰۰ صفحه

حجم

۴۱۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۰۰ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان