دانلود و خرید کتاب تماشای رنج دیگران سوزان سانتاگ
تصویر جلد کتاب تماشای رنج دیگران

کتاب تماشای رنج دیگران

انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۶از ۱۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب تماشای رنج دیگران

کتاب تماشای رنج دیگران نوشتۀ سوزان سانتاگ و ترجمۀ زهرا درویشیان است. نشر چشمه این کتاب را روانۀ بازار کرده است. این اثر، دربارۀ تماشای رنج دیگران است؛ دیگرانی که از مصیبت‌هایی مانند جنگ رنج می‌کشند. ما این رنج را از طریق رسانه‌ها مشاهده می‌کنیم. نویسنده، پیرامون این رخداد، پرسش و پاسخ‌هایی را مطرح می‌کند.

درباره کتاب تماشای رنج دیگران

کتاب تماشای رنج دیگران یک پرسش مطرح می‌کند: «آیا ما لحظه‌ای که عکسی از رنج دیگران می‌بینیم همان حس را داریم؟»

سوزان سانتاگ، این پرسش بنیادی را در این اثر مطرح می‌کند. کتاب او دربارۀ نمایاندن رنج در هنرهای بصری و به‌طور مشخص، در هنر عکاسی است. سانتاگ با نوشته‌های تأثیرگذار خود دربارۀ این موضوع، انسان را با چراهایی فلسفی روبه‌رو می‌کند؛ چراهایی که همچنان بدون پاسخ می‌مانند.

نثر سوزان سانتاگ در این کتاب، برّنده و بی‌باک است. سانتاگ دست از تلاش برای یافتن متهمان، راهکارها و به چالش کشیدن سیستم‌های قدرت برنمی‌دارد. او مرتباً از آذین بستن عکس‌های جنگ و سیستم قدیس‌پروری انتقاد می‌کند و امیدوار است؛ امیدوار نه به اتوپیا (آرمانشهر)، بلکه به پادزهری برای بازماندگان و دانشی برای شیفتگانِ جنگ‌افروزی، ستیزه‌جویی و پیروزی.

خواندن کتاب تماشای رنج دیگران را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ناداستان‌هایی با موضوع رنج بشر پیشنهاد می‌کنیم.

درباره سوزان سانتاگ

سوزان سانتاگ، با نام اصلی سوزان رزنبلت، در ۱۶ ژانویه ۱۹۳۳ در نیویورک به دنیا آمد. وی نویسنده، نظریه‌پرداز ادبی و فعال سیاسی آمریکایی بود. از مشهورترین نوشته‌های او جستاری است به نام «علیه تفسیر». مجلۀ نقد کتاب نیویورک او را «یکی از با نفوذترین منقدان نسل خود» نامید.

سانتاگ سفر می‌کرد؛ او در طول جنگ ویتنام و محاصرۀ سارایوو فعال بود. او در مورد عکاسی، فرهنگ و رسانه، ایدز و بیماری، حقوق بشر، کمونیسم و ایدئولوژی چپ مقالات متعددی نوشت. مقالات و سخنرانی‌های او نیز گاه مورد انتقاد واقع می‌شدند.

سانتاگ اندیشه‌ها و باورهای خود را در مورد هنر نیز در نوشته‌هایش آورده است.

کتاب «علیه تفسیر» از مشهورترین آثار سوزان سانتاگ است. این اثر در سال ۱۹۶۶ منتشر شد و شامل برخی از شناخته‌شده‌ترین آثار او، از جمله «دربارهٔ سبک» و «علیه تفسیر» است. سانتاگ در این کتاب، به رویکرد جدید نقد و زیبایی‌شناسی می‌پردازد؛ به اینکه این رویکرد جدید از تأثیر پراحساس هنر غافل مانده و تفسیرهای یک‌جانبه و تأکید بر «محتوا»، بدون توجه به سبک، جایگزین آن شده است. او در این کتاب به بحث ادراک، سبک و هنر می‌پردازد.

کتاب‌هایی از سوزان سانتاگ که به فارسی برگردانده شده‌اند:

علیه تفسیر، نظر به رنج دیگران (یا «تماشای رنج دیگران»)، دربارهٔ عکاسی.

سوزان سانتاگ در ۲۸ دسامبر ۲۰۰۴ درگذشت.

بخشی از کتاب تماشای رنج دیگران

«دو تفکر رایج در زمینه‌ی تأثیر عکاسی که به سرعت به کلیشه نزدیک می‌شوند را در نظر بگیرید. از آن‌جایی که من قبلاً این نظرات را در مقاله‌های خودم درباره‌ی عکاسی مطرح کرده‌ام ــ اولی به سی سال پیش بازمی‌گردد ــ همواره وسوسه‌ای خواستنی مرا به ستیز با آن‌ها وا می‌دارد.

اول این‌که رسانه‌ها به یاری تصاویر، گرایشات عموم را هدایت می‌کنند. تا وقتی عکس‌ها زنده‌اند، جنگ «واقعی» به‌نظر می‌رسد. شورش‌های ضدجنگ ویتنام به واسطه‌ی همین تصاویر جان گرفت. این ژورنالیست‌ها بودند که جرقه‌ای به جان ملت انداختند که باید برای جنگ بوسنی کاری انجام داد ــ و این کار را گاهی «تأثیر سی. ان. ان.» می‌نامند: تصاویری از سارایووِ تحت‌محاصره که به مدت سه سال مهمانِ هر شب صدها میلیون اتاق پذیرایی بودند. این مثال‌ها نشانگر تأثیر بی‌چون‌وچرای عکس‌ها در شکل‌دهی حوادث و بحران‌ها در ذهن هستند؛ این‌که کدام‌ها مهم‌اند و نهایتاً در معرض چه قضاوتی قرار می‌گیرند.

طرز فکر دوم که ممکن است دقیقاً معکوس آن‌چه گفته شد به‌نظر رسد این است که در جهانی که با تصویر اشباع، نه! از آن مالامال شده است، کم‌کم از ابهت عکس‌های مهم کم می‌شود: ما بی‌رحم می‌شویم (پوست‌کلفت می‌شویم) و در نهایت جای کمی برای تأسف و قلقلک وجدان باقی می‌ماند.

در شش فصل اولِ درباره‌ی عکاسی (۱۹۷۷)، این بحث را مطرح کردم که وقتی حادثه‌ای رخ می‌دهد، آن حادثه با استناد به عکس‌ها بی‌شک واقعی‌تر می‌نماید (تا این‌که عکسی در میان نباشد) و این‌که با نمایش مکرر عکس‌ها از بار واقعی بودن‌شان کم می‌شود، و همین‌طور نوشتم عکس‌هایی که ترحم‌انگیزند پس از مدتی از ابهت‌شان کم می‌شود. آیا این صحت دارد؟ آن موقع بر این باور بودم، اما حالا دیگر چندان مطمئن نیستم. چه مدرکی وجود دارد که ثابت کند از تأثیر عکس‌ها کاسته می‌شود و فرهنگ تماشاچی بودن بار اخلاقی عکس‌های خشونت‌آمیز را خنثا می‌کند؟

این مسئله توجه را به رسانه‌ی اصلی اخبار، یعنی تلویزیون، معطوف می‌دارد. هر تصویر، بسته به این‌که چه‌طور از آن استفاده، کجا ارایه یا چندبار به نمایش گذاشته شده است، از قدرتش کاسته می‌شود. تصاویر تلویزیونی، دیر یا زود، خسته‌مان می‌کنند. اساس آن‌چه پوست‌کلفت شدن معنا می‌دهد، در بی‌ثباتی توجه مخاطب است؛ تلویزیون با افراطش در پخش، نخست هیجان‌زده، و به‌سرعت دل‌زده می‌کند. تا خرخره تماشا کردنْ ما را در نور و حرکت گیر می‌اندازد و تا اندازه‌ای نسبت به محتوا بی‌علاقه می‌کند. سیل ریزش تصاویر از تقدم بعضی از آن‌ها ممانعت می‌کند. تمام موجودیت تلویزیون در عوض کردن کانال‌ها نهفته است؛ گویی تغییر کانال اتفاقی طبیعی است تا ناراضی و بی‌حوصله نشویم. مصرف‌کنندگان سریع دلسرد و مأیوس می‌شوند، باید آن‌ها را مرتباً سر ذوق آورد؛ و الزاماً هم محتوا یکی از این محرک‌ها محسوب نمی‌شود. کسی که به محتوا احساس تعهد می‌کند، از میزان مشخصی از آگاهی برخوردار است؛ آگاهی‌ای که مجموعه‌ای از انتظارات را بر دوش تصویر می‌گذارد و با تکرار تضعیف می‌شود؛ اتفاقی که به آب بستن آن، بیش از هر چیز دیگر، احساسات را می‌کُشد.»

معرفی نویسنده
عکس سوزان  سانتاگ
سوزان سانتاگ

سوزان سانتاگ نویسنده، نظریه‌پرداز و فعال سیاسی آمریکایی بود که به دلیل نوشتن کتاب‎‌ها و مقالات مختلف درباره‌ جنگ، عکاسی، فرهنگ، رسانه، حقوق بشر و... شناخته می‌شود. او را باید یکی از مهم‌ترین افرادی دانست که در طول سال‌های اخیر به مسائلی از این دست توجه داشته‌اند. بی‌راه نیست اگر با مجله نقد کتاب نیویورک هم‌نظر شویم و او را یکی از بانفوذترین منتقدان عصر حاضر بدانیم.

زویا
۱۳۹۹/۰۲/۱۴

کتاب تحلیلی خیلی خوبی بود، و این روزها که عکاسی شغل دوم همه محسوب میشه. سانتاگ تاریخچه یکی از ژانرهای مهم این هنر رو معرفی میکنه، تاریخچه ژانر عکاسی جنگ که نقدهای گوناگونی بهش هست و علاوه بر اون با

- بیشتر
‌ ‌‌‌ ‌
۱۴۰۱/۰۹/۲۸

برای کسانی که میخواهند به عکاسان واقعی تبدیل شوند.

امنیت با خودش بی‌تفاوتی می‌آورد و عدم کنش احساسات را کرخ می‌کند.
AmirHossein
طراحان و نقاشان آثار خود را «می‌سازند»، درحالی‌که عکاسان عکس را «می‌گیرند»؛ اما عکس حتا اگر ردپایی باشد از آن‌چه روی داده است، و نه ساخته‌ای جدید از جای پای عکس‌های دیگر، باز هم نمی‌تواند به‌آسانی پرده‌برداری از چیزی باشد که اتفاق افتاده است. آن‌ها همیشه تصاویری انتخابی محسوب می‌شوند: عکس گرفتن به مثابه قاب بستن است و قاب بستن یعنی حذف کردن.
mobina
«هیچ‌کس نمی‌تواند همزمان هم بیندیشد، هم دیگری را شکنجه دهد.»
پویا پانا
ترحم و نفرتی که تصاویری چون عکس‌های هیکس منتقل می‌کنند نباید ما را از اندیشیدن به این موضوع بازدارند که چه بسیارند جنایت‌ها و کشتارهایی که هیچ تصویری از آن‌ها موجود نیست.
mehrnoosh
آن‌چه ارتش امریکا طی جنگ خلیج فارس (۱۹۹۱) ترویج داد جنگ تکنولوژی بود: آسمانِ بالاسر اجساد در عکس‌ها مملو از شیارهای موشک و خمپاره بود. این تصاویر بی‌شک برتری کامل نظامی امریکا بر دشمن را نشان می‌دادند. بینندگان تلویزیون امریکا اجازه نداشتند تکه‌فیلم‌های ان‌بی‌سی از تبعات این برتری نظامی را تماشا کنند (این شبکه‌ی تلویزیونی بعدها فیلتر شد). هزاران سرباز عراقی در پایان جنگ (۲۷ فوریه) درحالی‌که پیاده یا سوار بر ماشین‌های زرهی، از شهر کویت به سمت شمال و به مقصد بصره در عراق می‌گریختند، در بمباران‌های هوایی با مواد منفجره، ناپالم، گَردهای دی. یو. رادیواکتیو (اورانیوم رقیق شده) و بمب‌های خوشه‌ای به خاک‌وخون کشیده شدند؛ یک افسر امریکایی وقیحانه این کشتار را «شکار بوقلمون» خواند. در اکثر عملیات‌های امریکاییِ اواخر ۲۰۰۱ در افغانستان، محدودیت‌هایی برای حضور عکاسان خبری در نظر گرفته شد.
sadafi
به‌وضوح، بی‌عدالتیِ فاحشی بر جهان حاکم است
پویا پانا
قصور ما غرق شدن در تخیل و همدردی است: ما نتوانسته‌ایم واقعیت را در ذهن بپرورانیم.
Eli N
ترسِ ساخته‌شده (به وسیله‌ی دست) می‌تواند انسان را مضمحل کند (به‌شخصه، برای من دشوار است به نقاشی عظیم تیتیان (تیتسیانو وچلّی) از پوست کندن مارسیاس نگاه کنم یا در واقع بهتر است بگویم از هر تصویر دیگری با همین سوژه)؛ اما از نگریستن به یک عکس کلوزآپ تکان‌دهنده هم شرمسار می‌شوم، هم شوکه. شاید تنها کسانی که حق تماشای این تصاویر رنج‌آور و به این شکلِ مبالغه‌آمیز را دارند آن‌هایی باشند که می‌توانند به این ستمدیدگان یاری رسانند؛ به عنوان مثال، جراحانِ یک بیمارستان ارتشی یا کسانی که برای ایجاد تغییر به درجه‌ای از آگاهی نیاز دارند. باقی ما خواسته‌ناخواسته چشم‌چران‌ایم.
sadafi
آندره برتون بر این باور است که «زیبایی باید تشنج‌زا باشد و اِلّا زیبایی نیست.»
پویا پانا
در آغازِ یورش بریتانیا به فالکلندز در آوریل ۱۹۸۲، دولتِ مارگارت تاچر فقط برای دو فتوژورنالیست مجوز فعالیت صادر کرد ــ از میان آن‌ها که رد صلاحیت شدند می‌توان از عکاس بزرگی چون دان مک‌کالین نام برد ــ و تنها سه حلقه فیلم پیش از تصرف مجدد الجزایر در مه آن سال به لندن رسید؛ و به هیچ گزارش مستقیم تلویزیونی‌ای اجازه‌ی پخش داده نشد. از زمان جنگ کریمه به این‌سو، هرگز چنین محدودیت‌های گسترده‌ای در تهیه‌ی گزارش‌های مربوط به عملیات‌های نظامی بریتانیا وجود نداشت.
sadafi

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۳۳ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۳۳ صفحه

قیمت:
۳۷,۵۰۰
۱۸,۷۵۰
۵۰%
تومان