
کتاب لعین
معرفی کتاب لعین
کتاب لعین نوشتهٔ مجید غروی توسط نشر چشمه منتشر شده است. این رمان فارسی از مجموعهٔ «کتابهای قفسهی قرمز» و دومین جلد از مجموعهٔ «زایندهرود» است. کتاب حاضر به دو سفر درونی و بیرونی شخصیت اصلی، »نیما اسفندیاری» میپردازد. این کتاب با نثری شیوا، مواجهه نیما با چالشهای درونی و بیرونی و جستوجوی او در هزارتوی زندگی را روایت میکند. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب لعین
کتاب لعین روایتگر دو سفر نیما اسفندیاری، شخصیت اصلی داستان است: یک سفر بیرونی و یک سفر درونی. داستان با حضور نیما و همتیمیهایش در راه اردوی ورزشی آغاز میشود. در طول این سفر، نیما به ناگاه خود را گرفتار «دوزخی سرد« میبیند. این گرفتاری همزمان با سفری درونی است که نیما در آن با پنهانترین خواستهها و امیال سرکوبشدهاش روبهرو میشود. کتاب در دو بخش با عناوین «بیرون» و «درون« ساختار یافته که به وضوح منعکسکنندهٔ این دو سفر هستند. روایت با توصیفی آشفته و کابوسمانند از یک مراسم عروسی آغاز میشود. نیما وارد هزارتویی تاریک میشود که پر از موانع ذهنی و واقعی است و گاهی حتی با دیوهایی که قصد گمراه کردن او را دارند، درگیر میشود. او درد و کشمکشهای زیادی را تجربه میکند، اما پس از عبور از هر مانع، چراغی جدید مسیرش را روشن میکند، هرچند مقصد همچنان تاریک و نامعلوم باقی میماند. حضور یا غیاب مداوم شخصیتی به نام «یلدا» ممکن است راهنمای او باشد.
چرا باید کتاب لعین را بخوانیم؟
خواندن کتاب لعین به این دلیل توصیه میشود که ترکیبی منحصربهفرد از داستانسرایی مدرن با زبان و ساختار متون کلاسیک را ارائه میدهد. نثر روان و شیوا و دلنشین کتاب تجربهای فراموشنشدنی را برای خواننده فراهم میآورد. این کتاب از طریق سفرهای دوگانه نیما، به مضامین خودشناسی، رویارویی با چالشهای درونی و درک پیچیدگیهای زندگی و جهان اطراف میپردازد. مطالعه این کتاب برای علاقهمندان به داستانهایی با عمق فلسفی یا روانشناختی و همچنین خوانندگانی که از ساختارهای روایی چالشبرانگیز و ترکیب سبکهای ادبی سنتی و معاصر لذت میبرند، میتواند بسیار ارزشمند باشد.
خواندن کتاب لعین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب به خوانندگانی پیشنهاد میشود که از داستانهای ادبی که یک طرح داستانی مدرن را با عناصر و زبان ادبیات کلاسیک فارسی در هم میآمیزند، لذت میبرند. همچنین، خوانندگانی که به مضامین روانشناختی یا فلسفی، به ویژه اکتشاف تضادهای درونی و خودشناسی از طریق سفرهای نمادین علاقهمند هستند، احتمالا این کتاب را جذاب خواهند یافت. این کتاب همچنین میتواند برای آشنایان یا علاقهمندان به ادبیات معاصر ایران و آثار نویسندگان نوظهور جذاب باشد. در یک منبع اشاره شده که این کتاب ممکن است برای پژوهشگران نقد ادبی نیز مورد توجه قرار گیرد.
درباره مجید غروی
مجید غروی نویسندهای جوان ایرانی متولد سال ۱۳۶۲ است. سبک نویسندگی او تحت تأثیر مکتب داستاننویسی زادگاهش، اصفهان قرار دارد. غروی به استفاده از متون کهن و چینش کلاسیک کلمات در بافت داستانهای مدرن شهرت دارد. «لعین» سومین اثر منتشر شده او و دومین کتاب از مجموعهٔ «زایندهرود» است که کتاب اول آن «سبت» نام دارد.
بخشی از کتاب لعین
«همه از نو خندیدند، اینبار بیواهمه از مربی. عباسآقا دستی بر سر میکشید که شنید "آقا، میخواهید از تاکتیک بگویید." "تاکتیک؟" "راست میگوید، صبح وقت نمیشود." "چه عجلهای است، ما کارمان را کردهایم... قبل از بازی میگویم؛ نمیخواهم ذهنتان درگیر شود و تا صبح بیفتید به مهملگویی. اکنون همهٔ حواستان را بدهید به اینکه صحیح و سلامت برسیم." "چشم، آقا." "خیالتان راحت." "همه حواسمان هست." "آفرین بچهها. دیگر سفارش نکنم. چه سرد است اینجا." عباسآقا نخست نگاهی به "بچهها" انداخت که همه بر تن داشتند هر چه را که داشتند، از گرمکن و جوراب ورزشی تا کلاه، و بعد به شیشهٔ شکستهٔ آخرین پنجره که از پس لشکر مهاجم برنمیآمد اگرچه با پردهٔ سبز پوشانده شده بود و چند ساک ورزشی در برابر هجوم بیامان سرما و باد جلو رویش ردیف شده بود. سپس گفت "حسن، برخیز و گرمکنها را بده به بچهها بپوشند که سرما نخورند." و پشت به "بچهها" کرد و رفت در کنار آقای کفیلی نشست بدون آنکه نجوای حسن را بشنود که میلُندید "اما آنها که نوِ نو است، کثیف میشود." زشت است اگر کثیف باشیم به وقت رژهٔ تیمها، اگر برسیم، به وقت نبرد و بازی، کثیف و خوابآلوده باشیم هنگام عبور از برابر رؤسا و داوران و مقامات، که ما را با دست نشان میدهند، لکههای وجودمان را، چشم خوابآلود و موی آشفتهٔ ما را، نه، زشت است اگر بهموقع برسیم، اما اکنون که سرد و یخ است و تا به صبح و شاید تا به ظهر نیز نرسیم. مراسم بیمراسم... رئیس میگوید عباسآقا، کمی دقت میکردید، آبرویمان رفت، سرخ شدم از خجالت. چرا اینهمه نامرتب بودید آخر؟ چه بگویم، هان؟ گور پدر همهچیز! تاکتیک! چه سخنان! زبان درآوردهاند. تقصیر این تلویزیون است؛ مینشینند تا نصفهشب و از این مزخرفات به خورد بچههای ملت میدهند. تاکنون که تاکتیک داشته و کدام موفقیت با این اراجیف بوده است؟ فقط باید جنگید، شجاع بود، دوید، خواست، به این سخنان که نیست؛ "چاکر آقای کفیلی، چای بریزم؟" نخیر، تازه خوردهام، سیگارم را هم کشیدم. "وضع راه چهطور است؟" راه؟ نمیبینید؟»
حجم
۴۳۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
حجم
۴۳۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه