کتاب عصرانه با توماس مان
معرفی کتاب عصرانه با توماس مان
کتاب عصرانه با توماس مان نوشتهٔ سوزان سانتاگ و ترجمهٔ صالح حسینی و زهره رحمانی و پویا رفویی و علی صنعوی و آذرنوش غضنفری و مهرنوش غضنفری و محسن ملکی و مجید نظری و محمد هدایتی است. انتشارات ناهید این مجموعه جستار و مقالهٔ آمریکایی را که گاه شبیه به داستان شده، منتشر کرده است.
درباره کتاب عصرانه با توماس مان
کتاب عصرانه با توماس مان که حاصل گزینش و ویرایش پویا رفویی است، حاوی مقالات و جستارهایی داستانمانند از سوزان سانتاگ است و در واقع ترجمهای از منتخبی از جستارهای این نویسندهٔ آمریکایی است؛ ۱۲ مقاله در چهار بخش. در کتاب حاضر با نوشتههایی متنوع از سوزان سانتاگ مواجهید و دیدگاههای او را در باب هنر و ادبیات و بعضی شخصیتهای ادبی و هنری و فلسفی میخوانید. او گاه بحثی فنی و نظری را در باب ترجمه و سبک مطرح میکند، گاه دربارۀ عکاسی و تصویر مینویسد، گاه بر یک نویسنده یا هنرمند یا متفکری مشهور نور میتاباند و از او و جهان او و مواجهۀ خودش با آثار او مینویسد. سانتاگ در جستارها و مقالات این کتاب، به خاطرات شخصی خودش هم گریز میزند و از این خاطرات برای توضیح و تبیین یک موضوع کمک میگیرد و بحث نظری خود را بهمیانجی خاطرهای پیش میکشد و نیز نظریات و نوشتههای گذشتۀ خود را با دیدی انتقادی مرور میکند. ردّ سانتاگِ قصهنویس را در جستارها و مقالات گردآوریشده از او در این ناداستان میتوان دید.
در یک تقسیمبندی میتوان ادبیات را به دو گونهٔ داستانی و غیرداستانی تقسیم کرد. ناداستان (nonfiction) معمولاً به مجموعه نوشتههایی که باید جزو ادبیات غیرداستانی قرار بگیرد، اطلاق میشود. در این گونه، نویسنده با نیت خیر، برای توسعهٔ حقیقت، تشریح وقایع، معرفی اشخاص یا ارائهٔ اطلاعات و بهدلایلی دیگر شروع به نوشتن میکند. در مقابل، در نوشتههای غیرواقعیتمحور (داستان)، خالق اثر صریحاً یا تلویحاً از واقعیت سر باز میزند و این گونه بهعنوان ادبیات داستانی (غیرواقعیتمحور) طبقهبندی میشود. هدف ادبیات غیرداستانی تعلیم همنوعان است (البته نه بهمعنای آموزش کلاسیک و کاملاً علمی و تخصصی که عاری از ملاحظات زیباشناختی است)؛ همچنین تغییر و اصلاح نگرش، رشد افکار، ترغیب یا بیان تجارب و واقعیات از طریق مکاشفهٔ مبتنی بر واقعیت، از هدفهای دیگر ناداستاننویسی است. ژانر ادبیات غیرداستانی به مضمونهای بیشماری میپردازد و فرمهای گوناگونی دارد. انواع ادبی غیرداستانی میتواند شامل اینها باشند: جستارها، زندگینامهها، کتابهای تاریخی، کتابهای علمی - آموزشی، گزارشهای ویژه، یادداشتها، گفتوگوها، یادداشتهای روزانه، سفرنامهها، نامهها، سندها، خاطرهها و نقدهای ادبی.
۱۲ جستار و مقالهٔ کتاب عصرانه با توماس مان عبارتاند از «در انتظار گودو در سارایوو (در باب ترجمه)» ترجمۀ صالح حسینی، «مبتلای برج زحل» ترجمۀ محسن ملکی، «سی سال بعد» ترجمۀ علی صنعوی، «در باب سبک» ترجمۀ پویا رفویی، «عصرانه با توماس مان (زیارت)» ترجمۀ علی صنعوی، «گدار» ترجمۀ زهره رحمانی، «لذت تصویر» ترجمۀ مهرنوش غضنفری، «فاشیسم جذاب» ترجمۀ محمد هدایتی، «مگر عکس عقیده نیست؟» ترجمۀ آذرنوش غضنفری، «صد سال عکاسی ایتالیا» ترجمۀ آذرنوش غضنفری، «پاسخهایی به یک پرسش» ترجمۀ علی صنعوی و «در آمریکا چه خبر است؟» ترجمۀ مجید نظری.
خواندن کتاب عصرانه با توماس مان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ناداستان آمریکایی و قالب جستار و مقاله پیشنهاد میکنیم.
درباره سوزان سانتاگ
سوزان سانتاگ با نام اصلی «سوزان رزنبلت» در ۱۶ ژانویهٔ ۱۹۳۳ در نیویورک به دنیا آمد. او نویسنده، نظریهپرداز ادبی و فعال سیاسی آمریکایی بود. از مشهورترین نوشتههای او جستاری است به نام «علیه تفسیر». مجلۀ نقد کتاب نیویورک او را «یکی از با نفوذترین منقدان نسل خود» نامید. سانتاگ سفر میکرد. او در طول جنگ ویتنام و محاصرۀ سارایوو فعال بود. درمورد عکاسی، فرهنگ و رسانه، ایدز و بیماری، حقوق بشر، زن، کمونیسم و ایدئولوژی چپ مقالات متعددی نوشت. مقالات و سخنرانیهای او نیز گاه موردانتقاد واقع میشدند. سانتاگ اندیشهها و باورهای خود را در مورد هنر نیز در نوشتههایش آورده است. کتاب «علیه تفسیر» از مشهورترین آثار سوزان سانتاگ است. این اثر در سال ۱۹۶۶ منتشر شد و شامل برخی از شناختهشدهترین آثار او، از جمله «دربارهٔ سبک» و «علیه تفسیر» است. سانتاگ در این کتاب، به رویکرد جدید نقد و زیباییشناسی پرداخته است؛ به اینکه این رویکرد جدید از تأثیر پراحساس هنر غافل مانده و تفسیرهای یکجانبه و تأکید بر «محتوا»، بدون توجه به سبک، جایگزین آن شده است. او در این کتاب به بحث ادراک، سبک و هنر میپردازد. کتابهایی از سوزان سانتاگ که به پارسی برگردانده شده، عبارتاند از رمان «عصرانه با توماس مان» و کتابهای «علیه تفسیر»، «نظر به رنج دیگران» (یا «تماشای رنج دیگران»)، «دربارهٔ عکاسی» و... . سوزان سانتاگ در ۲۸ دسامبر ۲۰۰۴ درگذشت.
بخشی از کتاب عصرانه با توماس مان
«شاید درست باشد که باید بین اخلاق و زیباییشناسی یکی را انتخاب کرد، اما اگر هرکدام از آنها انتخاب شود همیشه احتمال اینکه در انتهای راه آن دیگری را پیدا کند، کمتر است. تبیین درستِ شرایطی که سرنوشتِ بشر در آن قرار دارد باید در خود میزانسن باشد.
در سالهای اخیر آثار گدار بیش از هر فیلمساز معاصر دیگری با شور و اشتیاق فراوانی محل مجادله و بحث قرار گرفته است. اگرچه او ــ همراه با برسون ــ لایق آن است تا در زمرهٔ بزرگترین کارگردانی باشد که امروزه در سینما فعالانه کار میکند اما مرسوم است که فیلمهایش برای افراد باهوش ناامیدکننده و بیثمر و درنهایت دیدن آنها از تحمل خارج است. فیلمهای گدار هنوز به جایگاه رفیع کلاسیکها یا شاهکار نرسیدهاند، مانند بهترینهای آیزنشتاین، گریفیث، گانس، درایر، لانگ، ویلهلم پابست، رنوآر، ویگو، ولز و ... یا برای مثالهای متأخرتر به مانند فیلم ماجرا و ژول و ژیم. یعنی فیلمهای او هنوز نفیس و جاویدان نشدهاند اما قطعاً (و صرفاً) زیبا هستند. آثار او نیروی تازگی و جوانی خود را برای نشان دادن هراس، زشتی، سهلانگاری، بیهودگی، ریاکاری و بیمحتوا بودن حفظ کردهاند. فیلمسازان و تماشاگران هنوز از فیلمهای گدار یاد میگیرند و همچنان با آنها در مجادلهاند.
بااینحال گدار (حدوداً با تولید یک فیلم جدید هر چند ماه یک بار) موفق میشود با تدبیر و تیزبینی پیشروتر از فشار اجتنابناپذیرِ مثَلِ اعلای فرهنگی باشد؛ تعدد مشکلات دیرینه و دست کشیدن یا بغرنج بودن راهحلهای گذشته باعث شده تعداد زیادی از طرفداران قدیمی او را کنار بگذارند و به همان اندازه تعدادشان با طرفدارانی که جدیداً به دست آورده، برابر است. سیزدهمین فیلم بلند او، دو سه چیز دربارهٔ این زن میدانم (۱۹۶۶)، شاید تلخترین و سختترین فیلم او باشد. چهاردهمین فیلم بلند او، دختر چینی (۱۹۶۷)، تابستان سال گذشته در پاریس اکران شد و در سپتامبر اولین جایزهٔ ویژهٔ هیأت داوران را در فستیوال فیلم ونیز دریافت کرد اما گدار از پاریس به ونیز نیامد تا آن را دریافت کند زیرا او بهتازگی فیلمبرداری فیلم بعدی خود، آخر هفته (۱۹۶۷) را آغاز کرده بود که قرار بود ژانویهٔ همان سال در پاریس اکران شود (اولین جایزهٔ بزرگ جشنوارهٔ فیلم برای گدار).
تا به امروز، پانزده فیلم بلند ساخته که اکران شدهاند، اولین آنها فیلمِ مشهورِ از نفس افتاده (۱۹۵۹) است. فیلمهای بعدی او بهغیر از سه فیلمی که نام بردم عبارتند از:
سرباز کوچک (۱۹۶۰)
زن، زن است (۱۹۶۱)
گذران زندگی (۱۹۶۲)
تفنگداران (۱۹۶۳)
تحقیر (۱۹۶۳)
دستهٔ جداافتادهها (۱۹۶۴)
زن شوهردار (۱۹۶۴)
آلفاویل (۱۹۶۵)
پییرو خله (۱۹۶۵)
مذکر، مؤنث (۱۹۶۶)
ساخت آمریکا (۱۹۶۶)»
حجم
۵۴۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۶۲ صفحه
حجم
۵۴۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۶۲ صفحه