کتاب تاریخ طبیعی زوال
معرفی کتاب تاریخ طبیعی زوال
کتاب تاریخ طبیعی زوال نوشته بارانه عمادیان است. این کتاب تاملاتی درباره سوژه ویران است. این کتاب ایدۀ تاریخ ـ طبیعی، حیاتِ ابژه را که همان تخریبِ آن توسط امرِ کلی است، به نمایش میگذارد و فرآیندِ تاریخی را به نوعی تجربه بدل میکند.
درباره کتاب تاریخ طبیعی زوال
ویرانی و ویرانگی محلِ تلاقی بسیاری چیزها است، از سوژه فردی گرفته تا ساختارِ غولآسای یک امپراتوری، از جزئیترین امور تا کلیترینِ آنها، نه بدین سبب که همه چیزها نهایتآ ویران میشوند، بلکه بر عکس، از آن رو که مضمونِ ویرانی حقیقتِ نهفته در مفاهیمی چون پیشرفت و توسعه را برملا میسازد، که در حکمِ اصول بنیادینِ متافیزیک عصر ما یا همان مدرنیتهاند. در عصر حاضر، مضمونِ «ویرانه» به لحاظ زیباشناختی چندین بار بررسی شده است. ویرانی و ویرانگی محلِ تلاقی بسیاری چیزها است، از سوژه فردی گرفته تا ساختارِ غولآسای یک امپراتوری، از جزئیترین امور تا کلیترینِ آنها، نه بدین سبب که همه چیزها نهایتآ ویران میشوند، بلکه بر عکس، از آن رو که مضمونِ ویرانی حقیقتِ نهفته در مفاهیمی چون پیشرفت و توسعه را برملا میسازد، که در حکمِ اصول بنیادینِ متافیزیک عصر ما یا همان مدرنیتهاند. در عصر حاضر، مضمونِ «ویرانه» به لحاظ زیباشناختی چندین بار بررسی شده است. ویرانی و ویرانگی محلِ تلاقی بسیاری چیزها است، از سوژه فردی گرفته تا ساختارِ غولآسای یک امپراتوری، از جزئیترین امور تا کلیترینِ آنها، نه بدین سبب که همه چیزها نهایتآ ویران میشوند، بلکه بر عکس، از آن رو که مضمونِ ویرانی حقیقتِ نهفته در مفاهیمی چون پیشرفت و توسعه را برملا میسازد، که در حکمِ اصول بنیادینِ متافیزیک عصر ما یا همان مدرنیتهاند. در عصر حاضر، مضمونِ «ویرانه» به لحاظ زیباشناختی چندین بار بررسی شده است؛ اما این کتاب سعی دارد از دیدگاهی فلسفی-تاریخی به ابعادِ تازهای از این مضمون بپردازد.
خواندن کتاب تاریخ طبیعی زوال را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات و فلسفه پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب تاریخ طبیعی زوال
اگرچه مضمون حقیقی داستان همانا تباهی و ویرانی است، اما میتوان گفت ایده شکست و نابودی لوکولوس در مقام یک فاتح، و نهایتآ اضمحلال او در طبیعت، همزمان پیوندِ او با همین طبیعت را درهیات یک درخت در خود حفظ میکند، و عنصر دیالکتیکی داستان هم در همین امر نهفته است. لوکرتیوسِ فیلسوف، با معرفی درخت گیلاس در پاسخ به پرسش لوکولوس، طبیعت را با تاریخ گره میزند. چرا لوکرتیوس در میان غنایم بیشماری که غالبآ شاملِ آثار هنری و صنایع دستی یک قوم یا قبیلهاند، درخت گیلاسی را که لوکولوس با خود از آسیا آورده است انتخاب میکند؟ با این انتخاب، لوکرتیوس نشان میدهد که در میان تمامی غنایمی که لوکولوس از جنگهایش آورده است، تنها این درخت گیلاسْ گواهِ آمیزش تاریخ و طبیعت، یا گذرایی و مانایی، است: زوالپذیری از دل همین آمیزش و تحول میتراود؛ آنچه در تاریخ بیش از هر چیز دیگری بر تاریخیبودن دلالت دارد، خودِ طبیعت است، و البته، آنچه در طبیعت بیش از خودِ طبیعت برجای میماند، همان تاریخ است. اگرچه لوکرتیوس فقط به دوام نامِ ژنرال در حیاتِ درخت اشاره میکند، درخت هم هر بهار با شکوفههای سپید خودْ ایده زوال را به رخ میکشد: درخت در سبزترین و پرشکوفهترین دقایق حیاتِ خود، یعنی در طبیعیترین لحظاتاش، تاریخمندبودنِ خود را، در هیاتِ زوال و گذشتِ زمان، آشکار میسازد. این نکته پژواکی است از این گفته والتر بنیامین: «بر سیمای طبیعت «تاریخ» بانشانهها و حروفِ زوال نگاشته شده است.»
همچنانکه زوال و ویرانی گذرگاهی است که در آن تاریخ و طبیعت با هم تلاقی میکنند، پس لوکرتیوس با انتخابِ خودْ معنای ایده تاریخِ طبیعی را آشکار میسازد. آدورنو، به نقل از بنیامین، سقوط یک دیکتاتور را به زبان باروک معادلِ غروب آفتاب میخواند، رابطهای تمثیلی که درک آن ایده تاریخ طبیعی، یا درهمآمیزی امر طبیعی و امر تاریخی، را تداعی میکند. آدورنو بر این باور است که در نگاهِ تفکر طبیعیتاریخی، همه هستی خود را به ویرانگی میسپارد، نقطهای که در آن طبیعت و تاریخْ تلاقی یا به زبانی معاصرتر، اتصالی میکنند.۲
رسالتِ تعبیر و تفسیر آگاهانهٔ این اتصالی بر دوش فلسفه تاریخ است. بدین ترتیب، اگر هر شکلی از هستی که «بوده است» یا «شده است»، نهایتآ ویران شده، به تمثیل بدل میشود، پس درخت گیلاس در داستان برشت هم میتواند تمثیلی باشد برای رابطه میان آنچه پدیدار میشود (طبیعت) و معنا یا ذاتِ تاریخی آن، که چیزی نیست جز زوال.
حجم
۵۶۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۴۲ صفحه
حجم
۵۶۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۴۲ صفحه