کتاب شب ایگوانا
معرفی کتاب شب ایگوانا
کتاب شب ایگوانا نوشتهٔ تنسی ویلیامز و ترجمهٔ مسعود خیام است. نشر قطره این نمایشنامهٔ آمریکایی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب شب ایگوانا
کتاب شب ایگوانا (The Night of the Iguana) حاوی نمایشنامهای آمریکایی است که اعتقاد این نویسنده به مقاومت و پایداری را در مواجهه با رنجها و مشکلات به نمایش میگذارد. بیوهای به نام «ماکسین فالک» مالک هتلی فرسوده در مکزیک و در کرانههای اقیانوس آرام است. «کشیش شانون» نیز که اکنون کار سابقش را از دست داده، گروهی از گردشگران از قبیل زنان کالج تگزاس غربی، زنی انگلیسی به همراه پدربزرگش، خانوادهای عجیبوغریب و ایگوانایی را که به ایوان بسته شده، با خود به این هتل آورده است. همهٔ این شخصیتها در کنار هم، شبی بارانی، فراموشنشدنی و بسیار پر فرازونشیب را سپری خواهند کرد. گفته شده است که آثار تنسی ویلیامز دلایل سرخوردگی انسان معاصر را بر ملا میکند. این نویسندۀ بحثانگیز بهدلیل تصویر نافذ و درعینحال ترحمآمیزی که از ژرفای روح انسان ارائه داده، تحسین جهانیان را برانگیخته است. این نمایشنامه جایزۀ مجمع منتقدان ادبی نیویورک را از آنِ تنسی ویلیامز کرد. این نمایشنامه در سه پرده نوشته شده است.
میدانیم که نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته میشود. هر چند این قالب ادبی شباهتهایی به فیلمنامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانهای جداگانه و مستقل محسوب میشود. نخستین نمایشنامههای موجود از دوران باستان و یونان باقی ماندهاند. نمایشنامهها در ساختارها و شکلهای گوناگون نوشته میشوند، اما وجه اشتراک همهٔ آنها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامهها تنها برای خواندن نوشته میشوند؛ این دسته از متنهای نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیدهاند. از مشهورترین نمایشنامهنویسهای غیرایرانی میتوان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامهنویسهای ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان» و «محمد چرمشیر» بوده است.
خواندن کتاب شب ایگوانا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی قرن ۲۰ آمریکا و قالب نمایشنامه پیشنهاد میکنیم.
درباره تنسی ویلیامز
تنسی ویلیامز با نام کامل «توماس لانیر تنسی ویلیامز» در ۲۶ مارس ۱۹۱۱ به دنیا آمد و در ۲۵ فوریهٔ ۱۹۸۳ درگذشت. او یک نمایشنامهنویس مشهور آمریکایی بوده است که در سال ۱۹۲۹ برای تحصیل در رشتهٔ روزنامهنگاری به دانشگاه میزوری رفت. تنسی ویلیامز به امید بهدستآوردن پول بیشتر، اشعار، مقالات، داستانها و نمایشنامههای خود را در مسابقات مختلف نویسندگی عرضه میکرد. پس از گذشت سالهایی نهچندان موفق، ناگهان بهخاطر نوشتن نمایشنامهٔ مشهور «باغوحش شیشهای» به شهرت رسید و دوران نویسندگی موفق خود را آغاز کرد. تنسی ویلیامز همراه با «آرتور میلر» و «یوجین اونیل» در زمرهٔ برجستهترین نمایشنامهنویسان قرن بیستم آمریکا قرار دارد. از دیگر نمایشنامههای او میتوان به «اتوبوسی به نام هوس»، «گربه روی شیروانی داغ»، «تابستان و دود»، «پرندهٔ شیرین جوانی» و «نمایشنامهٔ دو شخصیتی» اشاره کرد. نمایشنامهٔ «گربه روی شیروانی داغ» به قلم این نویسنده، در سال ۱۹۵۵ میلادی برندهٔ جایزهٔ پولیتزر شد.
بخشی از کتاب شب ایگوانا
«هانا: من مجموعهٔ کوچک اما جالبی از قطعههای سنگ یشم دارم. برای این پرسیدم میشناسید، چون در مورد یشم، کارِ دست و تراش آن است که ارزش و اهمیت اصلی را دارد. (گل سینهٔ یشم را از روی بلوزش برمیدارد.) این یکی برای مثال، معجزهٔ تراش است. به این کوچکی و با این ظرافت، دو نقش روی آن حکاکی شده. اساطیر شاهزاده آک۳۳ و شاهزاده خانم آنگ۳۴ و بوتیماری که برای مراقبت از آنها بالای سرشان پرواز میکند. هنرمندی که این را تراش داده برای چنین ظریفکاری معجزهآسایی، احتمالاً قیمت یک ماه برنج خانوادهاش را دریافت کرده، اما تاجری که او را اجیر کرده، حدس میزنم دستکم سیصد لیرهٔ استرلینگ به یک بانوی انگلیسی فروخته. بانوی انگلیسی هم آن را به من داد. شاید برای اینکه تصویر او را، نه با قیافهٔ آن روزش، بل با قیافهای که حدس میزدم در جوانی داشته، کشیده بودم. میتوانید تراش آن را ببینید؟
ماکسین: آره عزیز، اما من اینجا بُنگاه کارگشایی اداره نمیکنم. خیلی که همت کنم، بتوانم چرخ این مهمانخانه را بچرخانم.
هانا: میدانم، اما آیا نمیتوانید این را فقط به عنوان ودیعه برای چند روز اقامت در اینجا بپذیرید؟
ماکسین: شماها به کلی ورشکستهاید، نه؟
هانا: بله، همینطور است... به کلی.
ماکسین: جوری حرف میزنی که انگار افتخار هم میکنی.
هانا: من نه افتخار میکنم، نه خجالت میکشم. این صرفاً اتفاقی است که افتاده، تاکنون نیز هرگز در هیچکدام از سفرها پیش نیامده بود.
ماکسین: (از روی اکراه) گمانم داری راست میگویی اما من هم اولش که به اینجا آمدی به تو راست گفتم. من تازگی شوهرم را از دست دادهام. من را در چنان مخمصهٔ مالیای رها کرد و رفت که اگر زندگی برایم معنایی بیش از پول نمیداشت، ممکن بود من هم مثل او ته اقیانوس خوابیده باشم.»
حجم
۱۷۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۱۰ صفحه
حجم
۱۷۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۱۰ صفحه