کتاب توفان
معرفی کتاب توفان
کتاب توفان نوشتهٔ ویلیام شکسپیر و ترجمهٔ جواد شمس است. نشر قطره این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این نمایشنامه در اوایل دههٔ ۱۶۰۰ میلادی نگاشته شده است.
درباره کتاب توفان
کتاب توفان حاوی نمایشنامهای است که بخشی از زندگانی یک دوک میلانی و دختر نوجوانش را که در یک جزیرهٔ دورافتاده زندگی میکنند، روایت میکند. ویلیام شکسپیر در این نمایشنامهٔ پنجپردهای الگوهای پدرسالارانهٔ زمانهٔ خود را نمایان میسازد. این نمایشنامه دارای ۱۶ شخصیت و تعدادی سیاهیلشکر است. شخصیتهای اصلی نمایشنامه عبارتاند از «پروسپرو: دوک میلان»، «میراندا: دختر دوک»، «فردیناند: پسر پادشاه ناپل»، «آریل: روحی در فرمان پروسپه رو»، «کالیبان: برده و آلت دست پروسپرو»، «آلونسو: پادشاه ناپل»، «سباستین: برادر خائن پادشاه ناپل»، «آنتونیو»، «گونزالو»، «ترینکولا»، «ستفانو»، «آدریان»، «فرانسیسکو»، «آیرس»، «سیریس»، «ژونو»، ناخدای کشتی، حوریان، پاروزنان و ملوانان.
نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته میشود. هر چند این قالب ادبی شباهتهایی به فیلمنامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانهای جداگانه و مستقل محسوب میشود. نخستین نمایشنامههای موجود از دوران باستان و یونان باقی ماندهاند. نمایشنامهها در ساختارها و شکلهای گوناگون نوشته میشوند، اما وجه اشتراک همهٔ آنها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامهها تنها برای خواندن نوشته میشوند؛ این دسته از متنهای نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیدهاند. از مشهورترین نمایشنامهنویسهای غیرایرانی میتوان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامهنویسهای ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «علیرضا نادری»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان» و «محمد چرمشیر» بوده است.
خواندن کتاب توفان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی و علاقهمندان به آثار ویلیام شکسپیر پیشنهاد میکنیم.
درباره ویلیام شکسپیر
ویلیام شکسپیر (۱۵۶۴ - ۱۶۱۶) شاعر و نمایشنامهنویس انگلیسی است که بسیاری او را بزرگترین نمایشنامهنویس تاریخ و بسیاری نیز او را بزرگترین نویسندهٔ انگلیسیزبان تاریخ میدانند. ویلیام فرزند «جان شکسپیر» و «ماری اردن» بود. پدرش یکی از مرفهین افراد شهر بود و مادرش نیز دختر زارع دولتمردی بود، اما روزگار به کام ویلیام خوش نماند و در سال ۱۵۸۷ پدرش ورشکسته شد. ویلیام تحصیلات ابتدایی و مقدماتی از زبان لاتین را در دبیرستانی در استنفورد گذراند، اما در ۱۳سالگی بهدلیل تنگدستی پدر، مدرسه را رها کرد. او ۵ سال بعد با «آنا هاتاوی» ازدواج کرد که ۸ سال بزرگتر از خودش بود و نتیجهٔ این ازدواج یک فرزند دختر و ۲ پسر بود. در سال ۱۵۸۵ ویلیام، استنفورد را ترک کرد و به لندن رفت و آنجا در تماشاخانهای مشغول به کار شد. او به بازیگری پرداخت و در نهایت همانجا شروع به نمایشنامهنویسی کرد که بهدلیل هوش و قریحهٔ فطری مورداستقبال بسیاری واقع شد. اشتغال به نمایشنامهنویسی و فعالیت در هنر تئاتر برای او موقعیتهای فراوانی به بار آورد و از این طریق ثروت بسیاری کسب کرد. آثار مکتوب او به ۳ دستهٔ تراژدی، کمدی و تاریخی تقسیم شدهاند. از مهمترین آثار شکسپیر میتوان به تراژدیهای «اتللو»، «مکبث»، «هملت»، «شاه لیر»، «رومئو و ژولیت» (تراژدی)، «رؤیای شب نیمهٔ تابستان»، «شب دوازدهم» (کمدی)، «ژولیوس سزار» (تاریخی) اشاره کرد. او نمایشنامههای بسیاری نوشته است. ویلیام شکسپیر در سالهای پایانی عمرش در استرانفورد ساکن شد و بهندرت به لندن رفت؛ تا اینکه در سال ۱۶۱۶ درگذشت.
بخشی از کتاب توفان
«پراسپِرو: آرییلِ من، خیلی جالب نقش پرندهٔ عجیب را بازی کردی و همه را چه خوب محو کردی. و هرچه را که گفته بودم بهخوبی انجام دادی، آن هم با حالتی زنده و عجیب.
زیردستان تو تمام وظایفشان را بهخوبی انجام دادند.
قدرت من بروز کرد
و این دشمنان درحالیکه دست و پایشان را از ترس گم کرده بودند زیر قدرتم قرار گرفتند.
من آنان را، درحالیکه کارشان به جنون رسیده، ترک میکنم
و به ملاقات فردیناند جوان که آنان فکر میکنند
غرق شده میروم؛
سراغ عزیز خودم و او میروم.
خارج میشود.
گونسالو: شما را به هرچه مقدس است سوگند، آقا، چرا چنین شگفت ماتتان برده است؟
آلونسو: وای که هولانگیز است، هولانگیز!
به نظرم رسید که خیزابها سخن میگویند و با من از چیزی میگویند، بادها از آن برایم خواندند، و تندر (آن ارغنون ژرف و ترسآور) نام پراسپِر را زمزمه کرد. به آواز بم از گناه من میگفت. بهسبب این گناه است که فرزندم زیر گِل خفته است و من از پی او از همهٔ ژرفایابهایی که گِلگرفته پهلوی او افتادهاند ژرفتر کاویدهام.
آلونسو خارج میشود.»
حجم
۱۰۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۳۲ صفحه
حجم
۱۰۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۳۲ صفحه