کتاب باکره و کولی
معرفی کتاب باکره و کولی
کتاب باکره و کولی نوشتهٔ دی. اچ. لارنس و ترجمهٔ کاوه میرعباسی است. نشر افق این رمان معاصر انگلیسی را منتشر کرده است.
درباره کتاب باکره و کولی
کتاب باکره و کولی (The Virgin and the Gipsy) برابر با یک رمان معاصر و انگلیسی است که ویراستهٔ سرمد اغوالی و رضا فیض است. در این رمان همسر یک کشیش با مردی جوان و بیپول میگریزد و از موقعیت و جایگاه اجتماعیاش چشم میپوشد. او دو دخترش «لوسیل» و «ایوت» را رها میکند. کشیش همراه با مادر و خواهرش که پیردختری است، همگی انسانهایی ناباورند و خود را در حصاری خفقانآور محبوس کردهاند تا از گزندهای هستی مصون بمانند. آنان دختران جوان را به محدودیتهایی عذابآور مقید ساختهاند. تربیت آنان بر پایهٔ یک مجموعه اصول استوار است؛ پرهیز از بی بندوباری و قبول مسئولیت و وظیفهشناسی. در طول این داستان، روزی ایوت نادانسته و ناخواسته به مسیری میرود که مادرش رفته است. او عاشق مردی میشود که حتی نامش را نمیداند. سرانجام چه خواهد شد؟ این رمان به قلم دی. اچ. لارنس (دیوید هربرت لارنس) را بخوانید تا بدانید.
خواندن کتاب باکره و کولی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر انگلستان و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب باکره و کولی
«ایوت از آن زوج، که در ذهنش آنها را ایستوودها مینامید، خیلی خوشش آمد. زن یهودی ریزنقش فقط باید سه ماه تا صدور حکم نهایی طلاق صبر میکرد. او جرئت به خرج داده و خانهٔ ییلاقی کوچکی در حاشیهٔ خلنگزارهای اسکارسبای، نزدیک تپهها، اجاره کرده بود. در چلهٔ زمستان، او و سرگرد تقریباً در انزوا زندگی میکردند و هیچ خدمتکاری هم نداشتند. سرگرد از ارتش استعفا داده بود و خود را آقای ایستوود معرفی میکرد. در واقع، از همان موقع، در نظر عموم، آنها آقا و خانم ایستوود بودند.
زن یهودی ریزنقش سیوشش سال از عمرش میگذشت و هر دو بچهاش بالای دوازده سال داشتند. شوهرش موافقت کرده بود، بلافاصله پس از ازدواجش با ایستوود، سرپرستی بچهها را به او بسپارد.
خلاصه چنین بودند آن زوج غریب: زن یهودی ریزنقش و ظریف و موزوناندام و شکننده با چشمان درشت محزون و نگاهی شماتتبار و گیسوان سیاهی انبوه و مجعد و آراسته، که در نوع خود، و علیرغم جثهٔ کوچکش، از وجاهت بیبهره نبود؛ و مرد جوان درشتاندام و نیرومند، با چشمان روشن و طبیعت زمستانی، که بیشک از تبار خاندانهای قدیمی دانمارکی بود. آن دو با هم در خانهای کوچک و بابروز، نزدیک خلنگزارها و تپهها، زندگی میکردند و کارهای منزلشان را شخصاً انجام میدادند.
کانون خانوادگی بامزهای بود. خانهٔ ییلاقی را مبله اجاره کرده بودند، اما زن یهودی ریزنقش بعضی از محبوبترین اسبابواثاثش را نیز همراه آورده بود. علاقهای خاص به روکوکو داشت: کمدهای با انحناهای مبهوتکنندهٔ مرصع و مزین به عرق لؤلؤ، پولک، آبنوس و خدا میداند چهچیزهای دیگر؛ صندلیهای بلند و عجیب هنر دست صنعتگران ایتالیایی، با تراشهای پرهپره به شکل شعله و روکشهای زربفت سبز زنگاری؛ تندیسهای قدیسان عجیب با صورتهای سرخفام و جامههای الوان کندهکاریشده، که گویی باد در آنها وزیده بود؛ قفسههای مملو از ظروف ساخت ساکسونی و عروسکهای کوچک از کاپو دی مونته؛ و بالأخره، مجموعهای متنوع از تصاویر حیرتانگیز نقاشیشده بر پشت آبگینه، که احتمالاً مال اوایل قرن نوزدهم یا اواخر قرن هجدهم بودند.»
حجم
۱۳۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
حجم
۱۳۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه