دانلود و خرید کتاب لیدی ال رومن گاری ترجمه مهدی غبرایی
تصویر جلد کتاب لیدی ال

کتاب لیدی ال

نویسنده:رومن گاری
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۴از ۱۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب لیدی ال

چاپ سوم کتاب لیدی ال نوشتهٔ رومن گاری و ترجمهٔ مهدی غبرایی است. انتشارات ناهید این رمان فرانسوی را منتشر کرده است.

درباره کتاب لیدی ال

چاپ سوم کتاب لیدی ال (.Lady L) حاوی یک رمان است که اولین‌بار در سال ۱۹۵۸ میلادی منتشر شد. رومن گاری این رمان را به انگلیسی نوشت؛ سپس آن را در سال ۱۹۶۳ به فرانسوی ترجمه کرد. داستان این رمان توسط بانویی والامقام و مورداحترام روایت می‌شود. او در فرانسه به دنیا آمد و اکنون [در این رمان] به‌عنوان بیوه‌ای ۸۰ساله در انگلستان زندگی می‌کند. «بانو دیانا» در واقع با نام «آنت بودین»، در یکی از زاغه‌های پاریس به دنیا آمد. او دختر مردی آنارشیست بود. وقتی با پیشنهادی بی‌شرمانه از طرف پدرش روبه‌رو می‌شود، از خانه می‌گریزد. آنت به‌دلیل آشنایی با دنیای آنارشیست‌ها، با جوانی جذاب و آنارشیست به نام «آرماند دنیس» آشنا می‌شود و پا به دنیای تروریسم سیاسی او می‌گذارد. فیلمی بر اساس این رمان در سال ۱۹۶۵ میلادی ساخته شده است.

خواندن کتاب لیدی ال را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر فرانسه و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره رومن گاری

رومن گاری در ۸ مهٔ ۱۹۱۴ در مسکو و از مادری لیتوانی‌تبار و پدری روسی به دنیا آمد. او نویسنده، فیلم‌نامه‌نویس، کارگردان، خلبان در جنگ جهانی دوم و دیپلماتی فرانسوی بود. نام ابتدایی او «رومن کاتسِف» بود. او ۲۱ رمان با نام حقیقی‌اش، یک رمان با نام مستعارِ «فوسکو سینی بالدی» و چهار رمان با نام مستعار «امیل آژار» نوشت؛ بدین‌سبب تنها نویسنده‌ای است که دو بار موفق به دریافت جایزهٔ ادبی گنکور شده است. رومن گاری، خلبان ارتش نهضت مقاومت فرانسه در برابر قوای متجاوز آلمان نازی بود. او به‌خاطر شجاعت‌های فراوان به دریافت نشان لژیون دونور از «ژنرال دوگل» نائل شد، به خدمت وزارت خارجه در آمد و در سمت‌هایی چون سرکنسول فرانسه در لس‌آنجلس انجام وظیفه کرد. رومن گاری در سال ۱۹۴۵ برای نخستین رمان خود با نام «تربیت اروپایی»، جایزۀ منتقدان را دریافت کرد. رومن گاری در ۲ دسامبر ۱۹۸۰ درگذشت. برخی آثار این نویسنده عبارتند از:

تربیت اروپایی (۱۹۴۵)، تولیپ (یا لاله) (۱۹۴۶)، رنگ‌های روز (۱۹۵۲)، ریشه‌های آسمان (۱۹۵۶)، لیدی ال (۱۹۵۸)، میعاد در سپیده‌دم (۱۹۶۰)، به افتخار پیشتازان سرافرازمان (۱۹۶۲)، خداحافظ گاری کوپر (۱۹۶۵)، «شبح سرگردان؛ رقص چنگیز کوهن» (۱۹۶۷)، سگ سفید (۱۹۷۰)، شب آرام خواهد بود (۱۹۷۴ مصاحبه)، زندگی در پیش رو (۱۹۷۵)، شاه سلیمان (۱۹۷۹)، بادبادک‌ها (۱۹۸۰)، مردی با کبوتر (۱۹۸۴)، ستاره باز، پرنده‌ها می‌روند در پرو می‌میرند (۱۹۶۸ فیلم)، گذار روزگار (۱۹۸۰، آخرین مصاحبه «رومن گاری» چند ماه قبل از مرگش با رادیو کانادا).

بخشی از کتاب لیدی ال

«ملک‌الشعرا شق و رق روی یک صندلی کوتاه عهد ویکتوریا نشسته بود: برودری‌دوزی درشت‌بافش سگهای ملوس، شیرها، و گوزنهایی را نشان می‌داد که همه در صلح و صفا در باغ بهشت به سر می‌برند. سرپرسی پیش از آن داخل کلاه‌فرنگی را ندیده بود، از این رو با خستگی و نارضایی شدید و حتی با اندکی سوءظن به گرداگردش نگاهی انداخت. با چیزهایی که لیدی ال تاکنون تعریف کرده بود، بایستی اتفاق ناگواری در آنجا رخ داده باشد. به نحوی مبهم احساس می‌کرد چیز ناشایستی در فضای آن موج می‌زند. مثلا یک تخت بزرگ ـبسیار بزرگ ــ در آنجا بود؛ شیء مطلای ناخوشایندی که پیدا بود آن را به سبک شرقی ساخته‌اند و دارای سایبانی بود و رویش آینه‌ای گرد و خاک گرفته گذاشته بودند. ابداً برایش اهمیتی قایل نبود. تمام آن مکان لعنتی فضایی کاملا شرقی داشت. تصاویر عجیب و غریب ایرانی روی دیوارها آویخته بود ـچهره‌هایی که ریش نوک‌تیز داشتند و از زیر کلاههای خز نگاههای کجکی به بیننده می‌انداختند. فانوسهای ترکیه، شمایلهای روسی، تعداد زیادی مخده و پرده‌ای هم در آنجا بود که مجموعه گوناگونی از بی‌بی‌های پیک را رویش چسبانده بودند. در کنار دیوار گاوصندوق بزرگی ساخت مدرس که رویش میخهای نقره و لوحه‌های مسین نشانده بودند مانند قلعه سترگی از یک بازی شطرنج غول‌آسا به نظر می‌رسید. تصاویر حیوانات دست‌آموز فقید لیدی ال در همه‌جا پخش و پلا بود: بعضی از آنها را به شکل چهره‌های انسانی خانواده لرد ال کشیده بود. سگها، گربه‌ها، میمونها، طوطیها، خارپشتها و طوطیهای استرالیایی، که برخی از آنها جامه‌های اشراف قرن هیجدهم را به تن داشتند، از قاب مطلای خود مغرورانه به سرپرسی رادینر می‌نگریستند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
به خاطر این روزها از تو بدم می‌آید. می‌توانستیم با هم خوشبخت باشیم
.ً..
و انسان چقدر کم می‌تواند گذشته‌ها را فراموش کند.
.ً..
به خود گفت: واقعاً دیگر چیز چندانی از من به جا نمانده، مگر ته‌مانده‌ها، پس‌مانده‌ها
.ً..
نور پیوسته با چهره‌اش مهربان بود
.ً..
بی‌رحمی و خشونت از عشق جدا نبود.
.ً..
ـچنان خشک و تهی مغز شده‌اند که ابداً از عشق سر در نمی‌آورند
.ً..

حجم

۱۵۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۰۴ صفحه

حجم

۱۵۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۰۴ صفحه

قیمت:
۷۲,۰۰۰
۳۶,۰۰۰
۵۰%
تومان