کتاب خاطرات مسکو
معرفی کتاب خاطرات مسکو
کتاب خاطرات مسکو نوشتهٔ والتر بنیامین و ترجمهٔ یوسف نوری زاده است. انتشارات ناهید این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی خاطرات عاشقانه و تاریخی یک منتقد ادبی و فیلسوف آلمانی.
درباره کتاب خاطرات مسکو
کتاب خاطرات مسکو خاطرات و بخشی از زندگینامهٔ والتر بنیامین را در بر گرفته است؛ خاطرات عاشقانه و تاریخی یک منتقد ادبی و فیلسوف آلمانی. او به مسکو سفر کرده بود و گفته شده است که دلیل اصلی این سفر، دلباختگی او به «آسیا لاسیس» بود که نخستینبار در ۱۹۲۴ در کاپری با او دیدار کرد. آسیا، مقیم مسکو بود و به روزنامهنگاری میپرداخت که بنیامین با سابقۀ بیش از یک دهه شیفتگی فکری و عاطفی به نزدش رفت. کتاب «خاطرات مسکو» از یکسو شرح رابطۀ عاشقانۀ پررنج بنیامین را در بر گرفته و از سوی دیگر، به رمانس ناکام انقلاب اکتبر پرداخته است که نهادسازیهای گستردهْ زمینگیرش کرده است. در این کتاب بنیامینی را دنبال میکنید که در سودای انقلاب است، اما بر ناکامی چشم نمیپوشد. سیر فکری والتر بنیامین که نازیها در تعقیبش بودند، با مرگ او پشت مرزهای اسپانیای فرانکوزده به فرجام رسید، اما دیری پیش از آن او به شوروی سفر کرده بود. گزارش شگفت بنیامین ازاینرو در بین آثارش منحصربهفرد توصیف شده است که در آن با صراحت و سختگیری، انگیزهها و علائق خود را محک زده است. «نامهها» عنوان بخش دوم این اثر است.
خواندن کتاب خاطرات مسکو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ناداستان و قالب خاطرات و سفرنامه و زندگینامه پیشنهاد میکنیم.
درباره والتر بنیامین
«والتر بندیس شونفلایز بنجامین» در ۱۵ ژوئیهٔ ۱۸۹۲ در خانوادهای ثروتمند از یهودیان آشکنازی در برلن به دنیا آمد. او در ۱۹۱۲ در ۲۰سالگی وارد دانشگاه آلبرت لودویگ فرایبورگ شد و سپس به دانشگاه برلن رفت تا فلسفه بخواند. در ۱۹۱۹ تز دکترای خود را به نام «مفهوم نقد هنری در رمانتیسیسم آلمانی» به دانشگاه برن سوئیس ارائه داد که موردستایش قرار گرفت. او پس از گذراندن یک دورهٔ بیکاری، نگارش کتاب و ماجراهای عاشقانه، در سالهای ۱۹۲۵ تا ۱۹۳۳ خرج زندگی خود را از راه نقد ادبی، ترجمه و مقالهنویسی برای مجلات درمیآورد که باعث شد با شماری از روشنفکران چپ از جمله «برتولت برشت» آشنا شود. با روی کارآمدن نازیها در ۱۹۳۳ والتر بنیامین و بهدنبالش «تئودور آدورنو»، «برشت» و بسیاری از دوستان یهودی دیگرشان آلمان نازیها را برای همیشه ترک کردند. در همین سالها بنیامین شروع به کار برای مرکز پژوهشهای اجتماعی، حال با مدیریت «مکس هورکهایمر» کرد و در همین دوره بود که برخی از تأثیرگذارترین مقالههای خود را برای مجلههای ادبی نوشت؛ از جمله خوانش جاهطلبانه (و درنتیجه ناتمام) «گذرگاههای طاقی بودلر در چارچوب سرمایهداری سدهٔ نوزدهم» و «کار هنری در دوران بازتولید مکانیکی» را.
با شروع جنگ جهانی دوم والتر بنیامین برای مدتی زودگذر در «اردوگاه کار» که برای شهروندان آلمانی در ۱۹۳۹ برپا شده بود، زندانی شد. چند ماه بعد که آزاد شد به پاریس بازگشت و به کارش روی پروژهٔ گذرگاههای طاقی در کتابخانهٔ ملی ادامه داد. با پیشروی نازیها در تابستان ۱۹۴۰ و گریختن بنیامین از پاریس، یادداشتهایش برای این پژوهش ناتمام در دستان امن دوست کتابدار و نویسندهاش «جورج باتای» ماند. بنجامین به شهر مو رفت که دستههای بزرگی از نازیها در آن اقامت داشتند و شاید خطرناکترین جا در فرانسه در دوران نخست اشغالش بود؛ برای همین ناگزیر شد به فرار ادامه دهد و از گذرگاه نامداری میان فرانسه و اسپانیا بگذرد تا سپس با کشتی به امریکا برود. بهدلیل شرایط قلبی، گذر از این گذرگاه کوهستانی برایش گران تمام شد. هنگامی که دریافت برای ترک فرانسه نیاز به ویزا دارد، بهشدت ناامید شد. او در ۴۸سالگی خودش را کُشت.
میراث والتر بنیامین در اصل در دستان «تئودور آدورنو» و «گرشوم شولم» بود که پس از جنگ توانستند علاقه به کارهای او را زنده کنند. «روشنگریها» (۱۹۶۳)، «سرآغازهای درام تراژیک آلمان» (۱۹۷۷)، «بازاندیشیها» (۱۹۷۸)، «خاطرات مسکو» (۱۹۸۶) و «گذرگاههای طاقی» (۱۹۹۹) از جمله کارهای اوست که به چاپ رسیده است. تأکید غیرعادی او بر «مارکس» (بهدلیل دوری از دیالکتیک مارکس)، برداشتهای یهودی او از زمان مسیحایی همراه با تلاشهایش برای دورشدن از متافیزیک، ربط او را با اندیشهٔ امروز ماندگار کرده است.
بخشی از کتاب خاطرات مسکو
«بیستونهم مارس، ۱۹۲۹
رفقای عزیز،
لطفاً من را به خاطر سهلانگاری در پاسخگویی، هم به نامهٔ شما و هم ضمیمهٔ آن، یعنی مسئلهٔ گوته، ببخشید. تازه الآن میتوانم دراینخصوص نظرگونهای را به شما تقدیم کنم.
من با ارزیابی مقالهٔ بنیامین که در نامهای برای سردبیر در خود دارد توافق کامل دارم. این مقاله مناسب نیست، و این نهفقط به خاطر ماهیت غیر دایرةالمعارفیِ آن است. از قریحهٔ قابل ملاحظهای خبر داده، و حاوی نگرشهاییست خاص و ژرفای اعجابآوری دارد، اما بههیچرقم نتیجهگیری تن درنمیدهد. بیشتر آنکه، نه جایگاه گوته در تاریخ فرهنگ اروپا را توصیف میکند نه جایگاه او را برای ما در ــ بهاصطلاح ــ جِرگهٔ فرهنگیمان. علاوهبراین، نوشتهٔ مطروحه حاوی تعدادی از نظریههای شدیداً سؤالبرانگیز است.
نمیدانم که آیا میخواهید از این مقاله استفاده کنید یا نه، اما بههرحال دوست دارم چند دغدغهٔ شخصی را در اینجا مطرح کنم. متون قرارگرفته در پرانتز در صفحات سه و چهار باید حذف شود. نمیشود گذاشت مطلب صفحهٔ پنج در متن باقی بماند: «انقلابیون آلمانی مردان عصر روشنگری نبودند؛ مردان عصر روشنگری انقلابیون نبودند.» این گفتهٔ تماماً مغلطهآمیز جلوتر توسط خود نویسنده نقض میشود، آنجا که از نقطه نظر طبقاتیِ تزلزلناپذیر لِسینگ حرف میزند، که بههرحال انسان عصر روشنگری بود. در همان صفحه نکات مربوط به بیزاریِ گوته از هر شکل از اغتشاش خشونتبار و همچنین از حکومت، زیادی درهمبرهم است و مطلقاً هیچ اشارهای به دلیل عمیقتر خصومت گوته با جهانبینی ماتریالیستی هولباخ نمیشود. بعد در صفحهٔ شش انکار میکند که مخالفت گوته عمدتاً از حساسیت معقول خودِ او به حیات طبیعت برمیخیزد؛ حساسیتی که به فهم دیالکتیکی فوقالعاده نزدیک است. بخشهای پرانتزیِ صفحات هشت و نوزده باید حذف شوند؛ من بهطور گذرا املای تعدادی از کلمات و سایر خطاها را تصحیح کردهام. ایدهٔ عرضهشده در پرانتز صفحهٔ پنجاهونُه فوقالعاده مبهم است. آدم بهسختی میتواند با نویسنده در صفحهٔ دو از بخش دوم موافق باشد که مکالمات گوته با اِکِرمان یکی از بهترین آثار ادبی قرن نوزدهم را تشکیل میدهد. مترجم ظاهراً چیزی را در صفحهٔ شش از قلم انداخته؛ این صفحه میبایست به حال اول برگردد.
در کل، باز توصیه میکنم مقالهٔ بنیامین چاپ نشود.
مقالهٔ اُسکار والزل حتی مناسبت کمتری دارد. البته کار بسیار دشواریست که زندگی سخت و پُرکشوقوس گوته را بهگونهای درک کرد که بتوان نسبت به تنوع کاری و حتی تناقضگویی او جانب عدالت را رعایت کرد، درعینحال بر وحدت پرمحتوایی تأکید ورزید که از زندگی و آثار شعری و علمی و سایر وجوه گوته خبر میدهد. بهرغم این واقعیت که والزل مدعیست اثر گوندولف را، به نوعی با چند مورد غلطگیری فقط شرح و بسط میدهد، مقالهاش نهفقط به لحاظ ایدئولوژیک برای یک دایرةالمعارف مارکسیستی غیرقابل قبول است، بلکه رویهمرفته تماماً نامنسجم است.
امیدی به آن نیست.»
حجم
۹۴۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۰۴ صفحه
حجم
۹۴۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۰۴ صفحه