
کتاب یادداشت های اینجانب
معرفی کتاب یادداشت های اینجانب
کتاب الکترونیکی یادداشتهای اینجانب نوشتهٔ «لیانید آندرییف» با ترجمهٔ «حمیدرضا آتشبرآب»، توسط بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه منتشر شده است. این رمان در سال ۱۴۰۳ به چاپ چهارم رسیده است. کتاب «یادداشتهای اینجانب» در دستهٔ آثار روانشناختی و فلسفی قرار میگیرد و با روایتی به زبان اولشخص، به زندگی و ذهنیت یک محکوم به قتل میپردازد که در سلول انفرادی زندان روزگار میگذراند. «آندرییف» با نگاهی موشکافانه، پیچیدگیهای روان انسان، مفهوم حقیقت، گناه، بیگناهی و تنهایی را در بستر یک فضای بسته و محدود بررسی میکند. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب یادداشت های اینجانب اثر لیانید آندری یف
کتاب «یادداشتهای اینجانب» به قلم «لیانید آندرییف»، رمانی است که نخستینبار در سال ۱۹۰۸ منتشر شد و از همان ابتدا واکنشهای متفاوتی را در میان منتقدان و خوانندگان برانگیخت. این کتاب در قالب یادداشتهای یک زندانی روایت میشود؛ مردی که به اتهام قتل خانوادهاش به مرگ محکوم شده و اکنون سالهاست در سلول انفرادی به سر میبرد. ساختار کتاب مبتنی بر مونولوگهای درونی و بازتابدهندهٔ ذهنیات و خاطرات راوی است. «آندرییف» با بهرهگیری از عناصر روانشناختی و فلسفی، مرز میان حقیقت و دروغ، گناه و بیگناهی و واقعیت و خیال را به چالش میکشد.
فضای داستان عمدتاً محدود به زندان و سلول راوی است و روایت با نگاهی تحلیلی و گاه طنزآمیز، به بررسی شرایط انسانی، امید، یأس و معنای زندگی در شرایطی استثنایی میپردازد. کتاب «یادداشتهای اینجانب» را میتوان نمونهای شاخص از رمانهای روانشناختی روسیه دانست که با تمرکز بر ذهنیت فردی، به پرسشهای بنیادین دربارهٔ ماهیت انسان و عدالت میپردازد.
خلاصه داستان یادداشت های اینجانب
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان با روایت اولشخص مردی آغاز میشود که زمانی جوانی موفق در رشتهٔ ریاضیات بوده اما به اتهام قتل پدر، برادر و خواهرش به زندان افتاده است. او خود را بیگناه میداند اما زنجیرهای از اتفاقات، سکوتها و سوءتفاهمها باعث شده تا هیأتمنصفه او را به مرگ محکوم کند. مجازاتش بعدها به حبس ابد در سلول انفرادی تبدیل میشود. راوی در یادداشتهایش، از تجربههای تلخ و تنهایی، خیانت نامزدش، مرگ مادر و دوری دوستان مینویسد و بهتدریج درمییابد که حقیقت و دروغ در زندگی او بهشدت درهمتنیدهاند؛ گاهی حتی برای اثبات بیگناهی باید دروغ گفت.
او با ذهنی تحلیلگر و گاه طنزآمیز، به بررسی شرایط زندان، روابط با دیگر زندانیان و نگهبانان و حتی اختراعات کوچک خود در زندان میپردازد. ورود یک نقاش جوان به زندان و رابطهٔ پیچیدهٔ میان آندو، بهانهای میشود تا راوی بیش از پیش به ماهیت انسان، قدرت ذهن، امید و معنای زندگی در شرایط دشوار بیندیشد. در سراسر کتاب «یادداشتهای اینجانب»، مرز میان گناه و بیگناهی، حقیقت و دروغ و حتی سلامت و جنون مبهم و سیال باقی میماند و خواننده را با پرسشهایی اساسی دربارهٔ عدالت، سرنوشت و هویت انسانی روبهرو میکند.
چرا باید کتاب یادداشت های اینجانب را بخوانیم؟
این کتاب با روایتی عمیق و چندلایه، ذهنیت انسانی را در شرایطی بحرانی و استثنایی به تصویر میکشد. «یادداشتهای اینجانب» نهتنها داستان یک محکوم به قتل است، بلکه سفری به درون روان انسان و تلاشی برای فهم مرزهای حقیقت، دروغ، گناه و بیگناهی است. «لیانید آندرییف» با خلق فضایی بسته و شخصیتهایی چندوجهی، خواننده را به تأمل دربارهٔ عدالت، سرنوشت و معنای زندگی دعوت میکند. این اثر برای کسانی که به رمانهای روانشناختی و فلسفی علاقه دارند، تجربهای متفاوت و چالشبرانگیز فراهم میآورد و نگاه تازهای به مفهوم آزادی و اسارت ذهنی ارائه میدهد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای روانشناختی، فلسفی و آثار ادبیات روسیه مناسب است. کسانی که دغدغهٔ پرسشهای وجودی، عدالت، حقیقت و هویت فردی دارند یا بهدنبال اثری برای تأمل دربارهٔ پیچیدگیهای ذهن انسان هستند، از خواندن این کتاب بهره خواهند برد.
درباره لیانید آندری یف
«لیانید آندرییف»، نویسنده و نمایشنامهنویس برجستهٔ روس، در ۲۱ اوت ۱۸۷۱ زاده شد و در ۱۲ سپتامبر ۱۹۱۹ چشم از جهان فروبست. از او بهعنوان «پدر اکسپرسیونیسم ادبیات روسیه» یاد میشود. «آندرییف» یکی از خلاقترین و پرکارترین چهرههای «عصر نقرهای» ادبیات روسیه بهشمار میرود. زندگی او مانند بسیاری از نویسندگان روس همدورهاش، با بحرانهای اجتماعی و سیاسی همراه بود و در نهایت در تبعید درگذشت.
«لیانید آندرییف» در خانوادهای از طبقهٔ متوسط به دنیا آمد. او در مسکو و سنپترزبورگ حقوق خواند و مدتی بهعنوان خبرنگار دادگاه فعالیت کرد. در این سالها کارهای روزمره و سادهای را که به او سپرده میشد، بیهیاهو انجام میداد. در همین دوره چند شعر سرود و کوشید آنها را منتشر کند، اما بیشتر ناشران آثارش را نپذیرفتند.
نخستین موفقیت ادبی او در سال ۱۸۹۸ رقم خورد؛ زمانی که داستان کوتاهش با عنوان «بارگاموت و گاراسکا» در روزنامهٔ «کوریر» مسکو چاپ شد. این اثر توجه «ماکسیم گورکی» را جلب کرد. «گورکی» به او توصیه کرد بر نویسندگی تمرکز کند و همین تشویق موجب شد او از رشتهٔ حقوق کنارهگیری کند و تماموقت به کار ادبی بپردازد. او خیلی زود به یکی از چهرههای مطرح ادبیات روسیه بدل شد و دوستیاش با «گورکی» تا سالها ادامه یافت.
سبک او آمیزهای از رئالیسم، طبیعتگرایی و نمادگرایی بود؛ ترکیبی که به نوشتههایش عمق و تازگی ویژهای میبخشید. او در میان تحولات اجتماعی، سیاسی و انقلابی روسیه میزیست و اندیشههای گوناگون ادبی و فلسفی را تجربه کرد. مسیر نویسندگی او از رئالیسم آغاز شد و با عبور از سمبولیسم به نوعی بیان شخصی و متفاوت رسید.
«آندرییف» نویسندهای پرسشگر بود که همواره در پی یافتن معنای زندگی و پاسخ به دغدغههای فکریاش مینوشت. «تنگنا»، «زندگی واسیلی»، «خندهٔ سرخ»، «داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند»، «زندگی انسان و فرمانروای گرسنگان» و «یادداشتهای شیطان» از دیگر آثار ترجمهشدهٔ او به فارسی هستند.
بخشی از کتاب یادداشت های اینجانب
«این تحفهیادداشتهای ناقابلم را هم تنها با یک هدف گرد آوردهام و آن اینکه به خوانندهٔ مهربانم نشان دهم چهطور در دردناکترین شرایطی که جایی برای امید و زندگی نماندهاست، انسان، این اشرف مخلوقات، تنها با تکیه بر نیروی ذهن و ارادهاش، هم امید را بازمییابد و هم زندگی را. من میخواهم نشان دهم که چهطور یک محکوم به مرگ، از دریچهٔ مشبک سیاهچال خود با چشمانی آزاد به جهان مینگرد و حکمت و هماهنگی و زیبایی جهان را کشف میکند. " چهقدر دلم میخواست این کلماتم دیوانگانی را که در کمال آزادی و خوشبختی و بیخبریاند، به شرمندگی بیندازد، آنها که بهطرز نفرتانگیزی به زندگی نسبت ناروا میبندند و بی کمترین درکی از مفهوم والای وجود انسان پیوسته انکارش میکنند". بعضی ملاقاتیها، من را بهخاطر تکبرم (بهقول آنها) سرزنش میکنند و میپرسند آخر چهکسی به من حق موعظه و درس اخلاق دادهاست؟ آنها سنگدلانه و از روی بیفکری دوست دارند لبخند را هم از چهرهٔ کسی که بهعنوان قاتل برای همیشه محکوم و محبوس است، بگیرند. نه، همانطور که لبخند شاد و خیرخواهم که گواه ضمیری پاک و بیغش است، هیچگاه از لبانم زدوده نمیشود، روحم نیز هرگز تیرگی نمیگیرد و دلیرانه از این تنگنای زندگی خواهدگذشت و با ارادهٔ نیرومندش مرا از ورطههای وحشتناک و گردابهای بیانتهایی که جسوران بسیاری را اسیر مرگی بیهوده و بهظاهر قهرمانانه کردهاست، نجات خواهدداد. اینکه لحن یادداشتهای من برای خوانندهٔ مهربانم حالتی از تحکم دارد، ابداً به گستاخی نویسندهاش مربوط نیست و فقط برمیگردد به اعتقاد راسخم به صحت نظراتم و البته میلی راسخ برای فایدهرساندن به همنوع، آن هم در حد بضاعت ناچیزم.»
حجم
۱۷۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۱۷۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه