
کتاب توتالیتاریسم (عناصر و خاستگاه های حاکمیت توتالیتر)
معرفی کتاب توتالیتاریسم (عناصر و خاستگاه های حاکمیت توتالیتر)
کتاب توتالیتاریسم (عناصر و خاستگاههای حاکمیت توتالیتر) نوشتهٔ هانا آرنت و با ترجمهٔ مهدی تدینی، اثری پژوهشی و نظری در حوزهٔ علوم سیاسی است که نشر بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه آن را منتشر کرده است. این کتاب جلد سوم از مجموعهٔ سهگانهٔ آرنت دربارهٔ ریشهها و ساختارهای حکومتهای توتالیتر است و به بررسی ماهیت، ویژگیها و کارکرد دولتهای توتالیتر، بهویژه نمونههای ناسیونالسوسیالیسم آلمان و استالینیسم شوروی میپردازد. آرنت در این اثر با دقتی نظری و تاریخی، مفهوم توتالیتاریسم را واکاوی میکند و مرز آن را با دیگر اشکال دیکتاتوری و اقتدارگرایی روشن میسازد. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب توتالیتاریسم (عناصر و خاستگاه های حاکمیت توتالیتر)
کتاب توتالیتاریسم از هانا آرنت، جلد سوم از سهگانهٔ «عناصر و خاستگاههای حاکمیت توتالیتر» است که بهعنوان یکی از مهمترین آثار نظری قرن بیستم در حوزهٔ اندیشهٔ سیاسی شناخته میشود. این کتاب در قالب ناداستان تحلیلی و پژوهشی نوشته شده و ساختاری منسجم دارد که از مقدمهای تاریخی آغاز میشود و سپس به تحلیل عمیق ماهیت و کارکرد رژیمهای توتالیتر میپردازد. آرنت با تمرکز بر دو نمونهٔ اصلی، یعنی ناسیونالسوسیالیسم آلمان و استالینیسم شوروی، تلاش میکند ویژگیهای متمایزکنندهٔ این نظامها را از سایر اشکال دیکتاتوری و اقتدارگرایی نشان دهد. او با تکیهبر اسناد تاریخی، خاطرات، تحلیلهای سیاسی و فلسفی، تصویری جامع از چگونگی شکلگیری، تثبیت و فروپاشی حکومتهای توتالیتر ارائه میدهد. کتاب توتالیتاریسم نهتنها به بررسی ساختار قدرت و سازماندهی این رژیمها میپردازد، بلکه به زمینههای اجتماعی، روانشناختی و ایدئولوژیک پیدایش آنها نیز توجه دارد. آرنت در این اثر، مرزهای مفهومی توتالیتاریسم را با دقت ترسیم میکند و نسبت آن را با مفاهیمی چون دیکتاتوری تکحزبی، فاشیسم و اقتدارگرایی روشن میسازد. کتاب توتالیتاریسم بهویژه برای کسانی که به تاریخ سیاسی قرن بیستم، نظریههای قدرت و ایدئولوژیهای افراطی علاقهمندند، اثری مرجع و تأملبرانگیز بهشمار میآید.
خلاصه کتاب توتالیتاریسم (عناصر و خاستگاه های حاکمیت توتالیتر)
کتاب توتالیتاریسم هانا آرنت، به بررسی عمیق ماهیت و ساختار حکومتهای توتالیتر در قرن بیستم میپردازد. آرنت با تمرکز بر دو نمونهٔ اصلی، یعنی رژیم ناسیونالسوسیالیستی آلمان (نازیسم) و رژیم استالینیستی شوروی، تلاش میکند نشان دهد که این دو نظام، علیرغم تفاوتهای ایدئولوژیک، در ساختار و عملکرد سیاسی خود ویژگیهای مشترکی دارند که آنها را از سایر اشکال دیکتاتوری متمایز میکند.
آرنت در این کتاب، توتالیتاریسم را نهتنها بهعنوان یک نظام سیاسی، بلکه بهعنوان پدیدهای اجتماعی و روانشناختی تحلیل میکند که با نابودی نهادهای سنتی، از بینبردن طبقات اجتماعی و تبدیل افراد به تودههای بیریشه، زمینه را برای سلطهٔ مطلق دولت فراهم میآورد. او تأکید دارد که توتالیتاریسم تنها در شرایط خاص تاریخی و اجتماعی امکان ظهور مییابد و نباید هر نوع دیکتاتوری یا اقتدارگرایی را بهسادگی توتالیتر نامید. در این اثر، آرنت به نقش ایدئولوژیهای افراطی، تبلیغات گسترده، پلیس مخفی، حزب واحد تودهای و انحصار رسانهها در تثبیت و تداوم حکومتهای توتالیتر میپردازد. او نشان میدهد که این نظامها با ایجاد فضای ارعاب، حذف اپوزیسیون و سرکوب هرگونه مخالفت، جامعه را به انفعال و بیتفاوتی میکشانند.
آرنت همچنین به تفاوتهای میان توتالیتاریسم و دیگر اشکال دیکتاتوری، مانند فاشیسم ایتالیایی یا دیکتاتوریهای تکحزبی غیرتوتالیتر، اشاره میکند و مرزهای مفهومی آنها را روشن میسازد. در نهایت، کتاب به این پرسش میپردازد که چگونه میتوان از تکرار تجربههای توتالیتر در آینده جلوگیری کرد و چه عواملی میتوانند جامعه را در برابر بازتولید چنین نظامهایی مقاوم سازند. آرنت با تحلیل تاریخی و فلسفی خود، تصویری هولناک از «شر رادیکال» ارائه میدهد و هشدار میدهد که بیتوجهی به تفاوتهای بنیادین میان انواع حکومتهای اقتدارگرا میتواند به سادهسازی و کماهمیت جلوهدادن خطر توتالیتاریسم منجر شود.
چرا باید کتاب توتالیتاریسم (عناصر و خاستگاه های حاکمیت توتالیتر) را بخوانیم؟
کتاب توتالیتاریسم با رویکردی تحلیلی و تاریخی، به یکی از مهمترین و پیچیدهترین پدیدههای سیاسی قرن بیستم میپردازد و تلاش میکند مرز میان توتالیتاریسم و دیگر اشکال اقتدارگرایی را بهروشنی ترسیم کند. مطالعهٔ این اثر کمک میکند تا خواننده با ریشهها، ساختار و پیامدهای حکومتهای توتالیتر آشنا شود و نسبت به خطرات ایدئولوژیهای افراطی و نابودی نهادهای مدنی حساستر گردد. همچنین، کتاب توتالیتاریسم با بررسی نمونههای تاریخی و تحلیل عمیق، امکان مقایسهٔ انتقادی میان رژیمهای مختلف را فراهم میآورد و به فهم بهتر تحولات سیاسی معاصر یاری میرساند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
کتاب توتالیتاریسم برای دانشجویان و پژوهشگران علوم سیاسی، تاریخ، جامعهشناسی و فلسفه، و همچنین برای علاقهمندان به تحلیل نظامهای اقتدارگرا و تاریخ سیاسی قرن بیستم مناسب است. بهویژه کسانی که دغدغهٔ شناخت ریشهها و پیامدهای حکومتهای توتالیتر و تمایز آنها با دیگر اشکال دیکتاتوری را دارند، از مطالعهٔ این اثر بهره خواهند برد.
درباره هانا آرنت
هانا آرنت، فیلسوف و نظریهپرداز سیاسی یهودیتبار آلمانی، در سال ۱۹۰۶ به دنیا آمد. در ۱۸سالگی، در دانشگاه ماربورگ دانشجوی مارتین هایدگر شد و رابطهای عاطفی با او داشت. او بعدها به دانشگاه هایدلبرگ رفت تا دکترای خود را تحت نظر کارل یاسپرس به پایان برساند.
آرنت پس از تحصیل به یکی از چهرههای برجسته چپ آلمان تبدیل شد و به مخالفت با نازیها پرداخت. با قدرت گرفتن هیتلر در سال ۱۹۳۳، آرنت برای مدتی زندانی شد. با شروع جنگ جهانی دوم، با وجود فرستاده شدن به اردوگاه مرگ، توانست فرار کند و همراه با همسرش، هاینریش بلوشر، ابتدا به فرانسه و سپس به آمریکا مهاجرت کند.
آرنت در آمریکا زندگی دشوار و فقر را تجربه کرد تا اینکه در سال ۱۹۵۱ تابعیت آمریکا را پذیرفت و در نهایت توانست جایگاه خود را در دنیای آکادمیک پیدا کند. او در سال ۱۹۶۳ استاد دانشگاه شیکاگو شد و تا پایان عمرش در نیویورک به تدریس ادامه داد.
مهمترین اثر آرنت، «ریشههای توتالیتاریسم» است که در سال ۱۹۵۱ منتشر شد و او را به یکی از اصلیترین متفکران قرن بیستم تبدیل کرد. از دیگر آثار برجسته او میتوان به «وضع بشر» و «انقلاب» اشاره کرد.
درباره مهدی تدینی
مهدی تدینی، پژوهشگر، نویسنده و مترجم ایرانی متولد ۱۳۵۹، بیشتر به خاطر فعالیتهایش در زمینههای تاریخ سیاسی، لیبرالیسم و نقد فاشیسم شناخته شده است.
گفته شده که او نخستین کسی است که آثار دو متفکر بزرگ، یعنی ارنست نولته و لودویگ فون میزس را به فارسی ترجمه کرده است. از طریق ترجمه کتابهای نولته، به درک عمیقتر فاشیسم و نازیسم و ارتباط آنها با جریانهای چپگرا کمک کرده است. همچنین با ترجمه آثار میزس، مبانی مکتب اتریش و اندیشههای بازار آزاد را به مخاطبان ایرانی معرفی کرده است. از جمله ترجمههای او میتوان به «لیبرالیسم» و «بوروکراسی» از میزس و «جنبشهای فاشیستی» از نولته اشاره کرد.
تدینی از منتقدان سرسخت ایدئولوژیهای چپگرا در میان روشنفکران ایرانی است و به دولت حداقلی باور دارد. او معتقد است که در ایران، واژههایی مانند فاشیسم به جای معنای علمیشان، به برچسبهای سیاسی تبدیل شدهاند که درک صحیح این پدیدهها را دشوار کرده است.
علاوه بر این، تدینی ترجمههای مهم دیگری نیز در کارنامه خود دارد، از جمله آثار هانا آرنت مانند «عناصر و خاستگاههای حاکمیت توتالیتر» و کتابهای تاریخی دیگری چون «جنگ جهانی اول».
بخشی از کتاب توتالیتاریسم (عناصر و خاستگاه های حاکمیت توتالیتر)
«آنچه بیش از هر چیز میتواند برای جنبشهای توتالیتر به طور عام و برای کیفیت آوازهٔ رهبرانشان به طور خاص وجه مشخصه باشد، این است که آنها ممکن است با سرعت بهتآوری فراموش، و به سادگی بهتآوری عوض شوند. آنچه استالین تنها در طول سالها، در نبردهای درونحزبی سرسختانه و با دادن بیشترین امتیازات دستکم به نام رهبر پیشین خود، در نهایت موفق شد به دست آورد (همانا مشروعیت بخشیدن به خود به عنوان جانشین لنین)، جانشینان او کوشیدند بدون قائل شدن هیچ امتیازی برای نام رهبر پیشین خود به دست آورند و این در حالی بود که استالین برای نامیرا کردن نام خود هم سی سال وقت و هم دستگاهی تبلیغاتی در اختیار داشت که در زمان لنین مانند آن وجود نداشت. همین امر در مورد هیتلر نیز صدق میکند: هیتلری که وقتی زنده بود میگفتند هیچکس نمیتواند از افسون او بگریزد، پس از شکست و مرگ پاک فراموش شد و حتی در گروههای نئوفاشیستی و نئونازیستیِ آلمان پساجنگ نیز نقشی ایفا نمیکند. این ناپایداری قطعاً با آن ناپایداری معروف تودهها و شهرت متکی به تودهها ارتباط دارد، و البته بیش از این باید با تحرکجویی جنبشهای توتالیتر مرتبط باشد. این جنبشها اصلاً تا زمانی میتوانند خود را حفظ کنند که در جنبش [= حرکت] بمانند و همهچیز را پیرامون خود به جنبش درآورند؛ چنانکه به معنایی، همین بیهودگی نیز شهادتنامهٔ خوبی برای رهبران مردهٔ پیشین است که نشان میدهد آنها چقدر موفق بودهاند ویروسِ خاصه توتالیتر را به زیردستان خود سرایت دهند، زیرا اگر اصلاً چیزی به نام شخصیت یا ذهنیت توتالیتر وجود داشته باشد، بیتردید همین عدم تداوم و توانایی فوقالعاده در تغییر موضع ویژگی برجستهٔ آن است. از این رو اشتباه است اگر گمان کنیم ناپایداری و فراموشکاری نشانهای دال بر این است که تودهها از جنون توتالیتر ــ که اغلب آن را با هیتلرپرستی و استالینپرستی یکسان میانگارند ــ درمان شدهاند؛ قضیه باید معکوس آن باشد.»
حجم
۵۶۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۹۶ صفحه
حجم
۵۶۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۹۶ صفحه