دانلود و خرید کتاب اسب های پشت پنجره ماتئی ویسنی یک ترجمه تینوش نظم جو
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب اسب های پشت پنجره اثر ماتئی ویسنی یک

کتاب اسب های پشت پنجره

انتشارات:نشر نی
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب اسب های پشت پنجره

کتاب اسب های پشت پنجره نمایشنامه‌ای نوشتهٔ ماتئی ویسنی یک با ترجمهٔ تینوش نظم جو است و نشر نی آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب اسب های پشت پنجره

پس از حضور یک پیک در روستا و اعلام شروع جنگ، توسط وی، پیک فرزندش را راهی جبهه می‌کند و چندی بعد او با خبر فوت پسر نزد زن بازمی‌گردد. در هیاهوی جنگ، فرزند زن بر اثر لگد یک اسب می‌میرد. پیک پس از رساندن خبر بازمی‌گردد. و این بار زن به همراه پدر معلولش، که روی صندلی چرخ‌دار زندگی می‌گذراند، حضور دارد. او با بدخلقی‌های پدر به خوبی کنار می‌آید و تمام مدت سعی در آرام کردن وی دارد. هنگامی که پیرمرد حوصله دارد از خاطرات زمان جنگ و آشنایی‌اش با مادر دختر سخن می‌گوید. پدر از زمانی می‌گوید که در یک محاصره با شنا از بین اجساد شناور در آب، خود را نجات داده و گریخته است. باز هم پس از مدتی پیک از راه می‌رسد و از همان نبرد که پدر در آن شرکت داشته می‌گوید. خاطرات او را مرور می‌کند و در انتها یادآوری می‌کند که پدر در راه بازگشت به وطن از شدت تنهایی عقل خود را از دست می‌دهد، چون تنها بازماندۀ جنگ بوده است. پیک پس از اندکی سخن گفتن و وقت گذرانی می‌رود. این بار زن جوان سعی دارد میز را برای پذیرایی از همسرش، هانس، که به تازگی از جنگ بازگشته، به بهترین نحو بچیند. اما مرد در جنگ و بر اثر فشارهای نظامی، دچار پرخاشگری و وسواس شده و به آزار همسر خود می‌پردازد. چندی بعد مجددا پیک وارد می‌شود و به زن خبر می‌دهد که زمان شروع حمله، همسر وی به زمین افتاده و زیر دست و پای افراد ارتش خودی مرده است و آن‌قدر زیر پوتین‌ سربازها لگدمال شده که چیزی از وی باقی نماده است. پیک اکنون تمامی پوتین‌هایی که مرد را در زیر خویش گرفته‌اند، برای زن آورده و تصمیم دارد بعد از این با او بماند.

خواندن کتاب اسب های پشت پنجره را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران نمایشنامه پیشنهاد می‌کنیم.

درباره ماتئی ویسنی یک

«من مردی هستم که میان دو فرهنگ زندگی می‌کنم، میان دو احساس، مردی هستم که ریشه‌هایش در رومانی‌ست و بال‌هایش در فرانسه.»

ماتئی ویسنی‌یک در سال ۱۹۵۶ در رومانی به دنیا آمده. رشته تحصیلی او تاریخ و فلسفه است.

اولین کتاب مجموعه اشعارش در سال ۱۹۷۲ به چاپ می‌رسد. سپس نمایشنامه‌نویسی را شروع می‌کند اما رژیم کمونیست رومانی کلیه آثار نمایشی او را توقیف می‌کند.

سال ۱۹۸۷ در سن ۳۱ سالگی رومانی را به قصد فرانسه ترک می‌کند و درخواست پناهندگی سیاسی می‌کند. سال ۱۹۹۳ تبعه فرانسه می‌شود. او هنوز در پاریس زندگی می‌کند و به عنوان خبرنگار در رادیوی بین‌المللی فرانسه مشغول به کار است.

عشقش به ادبیات، او را در کشوری کمونیست و استبدادگر با مفهوم آزادی آشنا می‌کند. نویسندگان مورد علاقه او کافکا، داستایوسکی، ادگار آلن پو، لوترِآمون و بورخس هستند. سبک سوررئالیست‌ها، دادائیست‌ها، تئاتر آبسورد و گروتسک، شعرهای رؤیایی، ادبیات تخیلی، رئالیسم جادویی رمان‌های امریکای لاتین و تئاتر رئالیست انگلیسی را دوست دارد. اما هرگز طرفدار رئالیسم سوسیالیست نمی‌شود.

ماتئی ویسنی‌یک یکی از مهم‌ترین نویسنده‌های نسل سال‌های ۱۹۸۰ میلادی است که چشم‌انداز ادبی و شاعرانه رومانی را دگرگون کردند. به عنوان مبارز فرهنگی، ماتئی ایمان دارد که تئاتر و شعر می‌توانند شست‌وشوی مغزی رژیم‌های دیکتاتوری را افشا نمایند.

وی در رومانی چهل نمایشنامه و یک رمان نوشته بود که تمامی کتاب‌هایش سانسور شده بودند. ماتئی از سال‌های ۱۹۹۰ نمایشنامه‌هایش را مستقیماً به زبان فرانسه می‌نویسد. زبان نمایشنامه‌های ویسنی‌یک، ظریف و دقیق هستند.

بیش از بیست نمایشنامه به زبان فرانسوی نوشته که اکثرشان در بیست کشور جهان اجرا شده‌اند. پس از سقوط رژیم کمونیست رومانی، او مهم‌ترین نمایشنامه‌نویس کشورش به حساب می‌آید.

در ایران آثار ماتئی ویسنی‌یک نخستین‌بار در ۱۳۸۰ با چاپ نمایشنامه داستان خرس‌های پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوست دختری در فرانکفورت دارد و سه شب با مادوکس در انتشارات ماهریز معرفی شد و سایر نمایشنامه‌های او توسط نشرنی، در مجموعه تئاتری «دورتادور دنیا» چاپ می‌شوند.

داستان خرس‌های پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوست دختری در فرانکفورت دارد، در بیست‌ویکمین جشنواره فجر سال ۱۳۸۱ و پیکر زن همچون میدان نبرد در جنگ بوسنی در بیست‌وچهارمین جشنواره فجر سال ۱۳۸۴ توسط گروه نمایشی اوتوپیا و به کارگردانی تینوش نظم‌جو اجرا شده‌اند.

«از آن‌جایی که حرفه من خبرنگاری در رادیوی فرانسه است، برای نوشتن نمایشنامه‌هایم بیش‌تر از شب‌ها و تعطیلاتم استفاده می‌کنم. نوشتن نمایشنامه برای من هر بار آداب و رسوم مشخصی دارد. وقتی نمایشنامه‌ای می‌نویسم هیچ‌وقت از کیفیت آن مطمئن نیستم. با چند نفر از دوستان نزدیک فرانسوی نمایشنامه را می‌خوانیم، بخش‌های خوب را نگه می‌داریم، بقیه را دور می‌اندازیم. گاهی به من می‌گویند بخش‌هایی که عجیب وغریب هستند را نگه دارم. این دوستان نزدیک فرانسوی من آخرین فیلتر نوشته‌های من هستند. هرگز نمی‌توانم بگویم بر آن‌چه به زبان فرانسوی می‌نویسم صددرصد احاطه دارم. و فکر می‌کنم یکی از بزرگ‌ترین محاسن نمایشنامه‌های من همین است.»

آثار ماتئی ویسنی‌یک (به زبان فرانسه)

ــ مرد زباله (۱۹۹۵)

ــ سه شب با مادوکس (۱۹۹۵)

ــ پارتیتورهای قلابی (۱۹۹۵)

ــ اسب‌های پشت پنجره (۱۹۹۶) ــ (۱۹۸۷) به زبان رومانیایی

ــ پاپاراتزی یا داستان طلوع خورشیدی ناموفق (۱۹۹۶)

ــ نامه به درختان و پرندگان (۱۹۹۷)

ــ من چه‌جوری ممکنه یه پرنده باشم؟ (۱۹۹۷)

ــ کار کوچک برای دلقک پیر (۱۹۹۸)

ــ داستان خرس‌های پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوست‌دختری در فرانکفورت دارد (۱۹۹۸)

ــ زن همچون میدان نبرد در جنگ بوسنی (۱۹۹۸)

ــ روایت تاریخ کمونیسم برای بیماران روانی (۲۰۰۰)

ــ شاه، موش خرمایی و دلقک شاه (۲۰۰۲)

ــ مراقب پیرزن‌های اسیر در تنهایی باشید (۲۰۰۳)

ــ نان در جیب (۲۰۰۳)

ــ با ویولونسل باید چی کار کنیم؟ (۲۰۰۴)

ــ آخرین گودو (۲۰۰۴)

ــ عنکبوت در زخم (۲۰۰۴)

ــ دومین درخت زیزفون، دست چپ (۲۰۰۴)

ــ مامان، توی پرده‌دوم برامون دارن پرده‌اول رو تعریف می‌کنن (۲۰۰۴)

ــ ریچارد سوم رخ نخواهد داد (۲۰۰۵)

ــ ماشین چخوف (۲۰۰۵)

بخشی از کتاب اسب های پشت پنجره

«مادر: قدته؟

پسر: بله.

مادر: اذیت‌ات نمی‌کنه؟

پسر: نه.

مادر: حس می‌کنم آستین‌هاش یه کم زیادی درازن. تو حس نمی‌کنی آستین‌هاش یه کم زیادی درازن؟

پسر: نه.

مادر: بچرخ. یقه‌اش برات گنده نیست؟ حس می‌کنم یقه‌اش برات گنده‌ست.

پسر: گنده نیست.

مادر: دگمه‌هاش رو ببند. حس می‌کنم دگمه‌هاش یه کم شلن. تو حس نمی‌کنی دگمه‌هاش یه کم شلن؟

پسر: الان یه اسب دیدم از این‌جا گذشت.

مادر: دگمه‌ها رو نباید زیادی سفت دوخت. هر چی سفت‌تر باشن زودتر می‌پرن.

پسر: یه اسب سرخ با یه لکه سیاه. این ممکنه؟

مادر: غذا خوردی؟

پسر: نه.

مادر: پس نباید پالتوت رو می‌پوشیدی. باید غذا می‌خوردی بعد پالتو می‌پوشیدی.

پسر: بله.

مادر: بیا، بخور. حواست باشه خرده‌ها رو نریزی روی زمین. می‌دونی، وقتی خرده‌ها می‌رن توی چوب دیگه نمی‌شه درشون آورد. توی هر درز چوبی صدتا خرده‌نون جا خوش کرده.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۳۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۲۶,۰۰۰
تومان