دانلود و خرید کتاب تابلو اوژن یونسکو ترجمه سارا ساعی‌ دیباور
تصویر جلد کتاب تابلو

کتاب تابلو

نویسنده:اوژن یونسکو
انتشارات:نشر نی
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب تابلو

کتاب تابلو نوشتۀ اوژن یونسکو و ترجمۀ سارا ساعی‌ دیباور است. این نمایشنامه را نشر نی منتشر کرده است.

درباره کتاب تابلو

تابلو نمایشنامه‌ای تک‌پرده‌ای است که اولین‌بار در سال ۱۹۵۵ در پاریس چاپ و اجرا شد. در داستان این نمایشنامه می‌بینید که یک نقاش می‌خواهد تابلویش را به مردی که تاجری رند و نابکار است، بفروشد. شخصیت‌ها عمق روان‌شناختی ندارند و بعد اجتماعی که یونسکو به آن‌ها می‌دهد کاملاً تصادفی است. آدم‌های این نمایشنامه اراده‌ای از خود ندارند و صحبت و رفتار و احساساتشان برای تحقق آرمان مرد تاجر است؛ ازاین‌رو مدام عقایدشان سرکوب می‌شود. مرد تاجر نماد تنهایی انسان است که بین دو حد غایی (نهایت و بی‌نهایت) به دام افتاده است. او در پی ارزشی مطلق در زندگی خویش می‌گردد و ناخودآگاه دنبال بعد گم‌شده‌ای است که هر چقدر پیش می‌رود، بیشتر از آن دور می‌شود. تاجر برای رهایی از بعد محدود و ناخواسته‌ای که در خود سراغ دارد، دست به دگرگونی در جهان اطراف خود می‌زند، ولی این جست‌وجوی خوشبختی به هیچ می‌انجامد و بهشت گمشدهٔ او همیشه گمشده باقی می‌ماند. تنها چیزی که می‌تواند نارضایتی را از او دور کند، جست‌وجوی آرمانی برتر در زندگی است؛ زیبایی. اوژن یونسکو تأکید داشت که دلقک‌های سیرک به‌شکلی هر چه اغراق‌آمیزتر و احمقانه‌تر، این نمایش را اجرا کنند تا حق مطلب ادا شود.

خواندن کتاب تابلو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب برای دوستداران نمایشنامه نوشته شده است.

درباره اوژن یونسکو

اوژن یونسکو (Eugène Ionesco) در ۲۶ نوامبر ۱۹۰۹ به دنیا آمد. او نمایشنامه‌نویس و نویسندهٔ فرانسوی با اصلیت رومانیایی بود که در سال ۱۹۷۰ میلادی به عضویت فرهنگستان فرانسه درآمد. یونسکو را بارزترین نمایندهٔ تئاتر آوانگارد فرانسه می‌دانند. از این نویسنده، نمایشنامه‌های مشهور و مهمی در سراسر جهان باقی مانده است. «صندلی‌ها» ترجمهٔ احمد کامیابی مسک/ «کرگدن» باشش ترجمهٔ متفاوت به‌ترتیب تاریخی از جلال آل احمد، پری صابری، مدیا کاشیگر، احمد کامیابی مسک، سحر داوری و محمد حیاتی/ «شاه می‌میرد»/ «تابلو»/ «مکبت»/ «عابر هوایی»/ «آوازخوان طاس»/ «بداهه‌گوی آلما»/ «آمِده یا چطور از شرش خلاص شویم؟»/ «درس» ترجمهٔ داریوش مهرجویی و... . بیشتر آثار این هنرمند به پارسی ترجمه شده و مترجمان آثار او اغلب از نویسندگان و هنرمندان مشهور ایرانی بوده‌اند. بهمن محصص نیز یکی دیگر از مترجمین آثار او بوده است. مشهورترین نمایشنامهٔ یونسکو «کرگدن‌ها» یا «کرگدن» نام دارد. این نمایشنامه را نخستین‌بار جلال آل احمد ترجمه کرد. این نمایشنامه با نام «کرگدن» بارها در ایران بر روی صحنه رفته است. از نخستین اجراهای این اثر می‌توان به اجرای حمید سمندریان در سال ۱۳۵۰ و از تازه‌ترین اجراها نیز می‌توان به اجرای فرهاد آئیش در ۱۳۸۷ اشاره کرد. فیلم مستندی نیز با نام کرگدن‌ها و ناکرگدن‌ها به کارگردانی محسن زمانی ساخته شده که به این نمایش و ارتباط یونسکو و ایدئولوژی آلمان نازی پرداخته است. اوژن یونسکو ۲۸ مارس ۱۹۹۴ درگذشت.

بخشی از کتاب تابلو

«مرد چاق ازخودراضی به نظر می‌رسد. پیراهن و شلوار پوشیده. گل‌سرخی به سینه‌اش سنجاق شده. کراواتی رنگارنگ دارد. آستین‌هایش تازده شده‌اند. ساعت بزرگی از جنس طلا به دست دارد. در حین صحبت، دندان‌هایش را با خلال‌دندان بزرگ طلایی تمیز می‌کند و گوش‌هایش را با گوش‌پاکن‌هایی که روی میزتحریرش است. کتش روی مبل است. گل سرخ دیگری هم روی کُتش است.

نقاش سرووضع مرتبی ندارد و صورتش خوب اصلاح نشده. ظاهرش شبیه ولگردهاست. دستمال‌گردن بسته و کرباس نقاشی حلقه‌پیچ‌شده زیربغلش است.

آلیس، زن بسیار پیری است، با پیش‌بند کثیف، و کفش‌های بزرگ یا چاروق یا دمپایی‌های کثیف، با عینک و عصای سفیدی در دست و موهای سفید و ژولیده زیر روسری. یک دست ندارد. زیاد فین‌فین می‌کند. مدام با انگشت‌هایش دماغش را دستمالی می‌کند.

نقاش بسیار خجالتی است. به نظر ساده‌لوح می‌آید.

وقتی پرده بالا می‌رود مرد چاق پشت میزتحریر نشسته است. زیاد به ساعت‌مچی‌اش نگاه می‌کند، با کراوات رنگارنگش بازی می‌کند؛ دندان‌ها، گوش‌ها و سوراخ‌های بینی‌اش را با مداد، قلم‌تراش، کاغذبر و انگشت تمیز می‌کند.

روبه‌رویش، نزدیک درِ سمت راست، نقاش مؤدبانه دور از او ایستاده است. او هم انگار دلش می‌خواهد دندان‌هایش را تمیز کند: سعی‌اش را می‌کند، اما موفق نمی‌شود. مرد چاق اتفاقی سرش را می‌چرخاند.

مرد چاق: نزدیک‌تر بیاین، نزدیک‌تر بیاین... (نقاش از جایش تکان نمی‌خورد.) می‌دونین، مسیرش خیلی طولانی بوده. آه بله آسون نبوده. باید از شر موانع سختی که جلوی راهم بودن خلاص می‌شدم! ولی یه‌دفعه نتیجهٔ زحماتمو ندیدم؛ معجزه وجود نداره، باور بفرمایین، آقا، باید درکم کنین.

نقاش: آه بله آقا. درک می‌کنم.

مرد چاق: من یه سگ بولداگم، حمله‌ور شدم، ول نکردم. (دندان‌هایش را نشان می‌دهد: «هام! هام!» دندان‌قروچه می‌کند، لب‌هایش را ورمی‌چیند و مثل یک سگ می‌غرد.) می‌دونین، آقا، دووم آوردن مهمه.

نقاش: دووم آوردن، بله، آقا.

مرد چاق: هیچ‌چیزْ حاضر و آماده مثل مائدهٔ بهشتی از آسمون نمی‌افته. (با دست دورتادور اتاق را نشان می‌دهد: خودش، دیوار، میزتحریر.) ولی نتیجهٔ زحماتمو ببینین، مال منه. نظرتون چیه، هان؟ آقا؟ بگین نظرتون چیه.

نقاش: به‌به، بله، به‌به...

مرد چاق: (پیشانی‌اش را با دستمال بزرگی پاک می‌کند.) ثمرهٔ زحماتم، دست‌رنج عمرم. من بهش می‌بالم.

نقاش: اوه... حق دارین بهش ببالین.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۶۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

حجم

۶۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

قیمت:
۲۷,۰۰۰
۱۶,۲۰۰
۴۰%
تومان