دانلود و خرید کتاب جاده لس آنجلس جان فانته ترجمه محمدرضا شکاری
تصویر جلد کتاب جاده لس آنجلس

کتاب جاده لس آنجلس

معرفی کتاب جاده لس آنجلس

کتاب «جاده لس آنجلس» نوشتۀ جان فانته و ترجمۀ محمدرضا شکاری است و نشر افق آن را منتشر کرده است. کتابی دربارۀ یک پسر ۱۸سالۀ کتاب‌خوان و سرکش که شما را به یاد هولدن کالفیلد می‌اندازد.

درباره کتاب جاده لس آنجلس

کتاب جادۀ لس‌آنجلس داستان پسر ۱۸ساله‌ای به نام آرتورو باندینی است که زندگی پرفرازونشیبی دارد، او و خانواده‌اش در فقر زندگی می‌کنند، پدرش مرده است و باید کار کند تا از عهدۀ مخارج برآید. آرتورو مدام شغل عوض می‌کند، چاه‌کنی، شستن ظرف در رستوران، کارگری در مغازۀ خواربارفروشی اما نه‌تنها این شغل‌ها را مناسب خود نمی‌بیند؛ بلکه تمام آن‌ها را مسخره می‌کند و گاهی هم دست به دزدی می‌زند. این در حالی است که دائماً کتاب می‌خواند؛ اما نه هر کتابی، این پسر نوجوان، نیچه، شوپنهاور و مارکس می‌خواند و همیشه در تلاش است جملات آن‌ها را حفظ کند تا در مواقع مناسب از آن‌ها استفاده کند.

داستان از زبان آرتورو روایت می‌شود. درواقع جان فانته می‌خواهد جهان را از چشم این پسر ببیند؛ اما در سرِ نوجوانی عاصی‌بودن، جسارت می‌خواهد. این نوجوان پر ادعا، متظاهر و مغرور در حال گذار است. گذار از مرحلۀ نوجوانی به بزرگسالی و نویسندهٔ واقعیت زندگی او را به خشن‌ترین و بی‌پرده‌ترین حالت به تصویر می‌کشد. شخصیت‌پردازی او بسیار ماهرانه و باظرافت است؛ رفتارهای خشونت‌آمیز او با مادر و خواهر که می‌تواند آغازگر خشونت‌های او در جامعه باشد. تندخویی، وحشی‌گری، عجول‌بودن در خواسته‌ها گاهی آن‌قدر آزاردهنده است که ممکن است باعث تنفر خواننده از او شود؛ اما حقیقت زندگی آرتورو باندینی است. آرتورو باندینی در مسیر فرار از واقعیت تحمل‌ناپذیر زندگی‌اش پیوسته کتاب می‌خواند و جملاتی از فیلسوفان می‌گوید؛ اما او در سطح مانده و تنها به‌ظاهر کلمات و جملات کسانی مثل نیچه، شوپنهاور و مارکس چسبیده است و برداشت‌های سطحی دارد. شاید هم روشی است برای جان فانته برای به‌سخره‌گرفتن آن بزرگان.

خواندن کتاب جاده لس آنجلس را به چه کسانی پیشنهاد می‌ کنیم

خواندن این کتاب را به علاقه‌مندان ادبیات آمریکا و رمان های واقع‌گرایانه پیشنهاد می‌کنیم.

درباره جان فانته

جان فانته نویسندۀ‌ آمریکایی - ایتالیایی در سال ۱۹۰۹ در ایالت کلرادوی آمریکا به‌دنیا آمد. او یکی از نویسندگان برجستۀ قرن بیستم به‌شمار می‌رود. چارلز بوکوفسکی که یکی از طرف‌داران جان فاخته بود باعث شد آثار او دوباره وارد بازار نشر شود و شهرت جهانی پیدا کند. جان فانته با هدف نویسندگی دانشگاه را رها کرده و به لس‌آنجلس رفت. «تا بهار صبر کن باندینی» اولین رمان او بود که چاپ شد و یک سال بعد رمان اتوبیوگرافی «از غبار بپرس» را منتشر کرد که به یکی از محبوب‌ترین آثار او تبدیل شد و بعد از آن هم «رؤیاهای بانکرهیل» که به همراه «جادۀ لس‌آنجلس» به چهارگانۀ باندینی معروف شدند. (البته از نظر زمانی رمان جادۀ لس‌آنجلس اولین رمانی است که جان فانته نوشت؛ اما سال‌ها چاپ نشد و بعد از مرگش بود که دست‌نوشته‌های مربوط به آن را پیدا کردند) این ۴ جلد فقط شخصیت اصلی یکسان و با همین نام دارند؛ اما از نظر داستان کاملاً جدا هستند. او به پدر رمان لس‌آنجلسی معروف است.

بخشی از کتاب جاده لس آنجلس 

«هر روز سرِ ساعت سه، مغازه پرِ مشتری می‌شد. آن‌قدر کار بود که دست‌تنها نمی‌شد انجامش داد. تونی رومرو سخت کار می‌کرد اما فس‌فس می‌کرد، از گردنش عرق می‌ریخت و آدم‌ها هم می‌رفتند چون نمی‌توانستند وقتشان را با انتظار تلف کنند. تونی نمی‌توانست پیدایم کند. زود آمد عقب مغازه و در دست‌شویی را زد. داشتم نیچه می‌خواندم و پاراگراف بلندی را که دربارهٔ شهوت بود حفظ می‌کردم. صدای در را شنیدم اما محل ندادم. تونی رومرو جعبهٔ تخم‌مرغی جلوی در گذاشت و رفت رویش ایستاد. فک بزرگش را به‌زور بالای در آورد، پایین را نگاه کرد و من را آن‌طرف دید. داد زد: «خدا لعنتت کنه. بیا بیرون!» بهش گفتم همین الان می‌آیم بیرون. غرغر کرد و رفت. اما به‌خاطر این کار اخراج نشدم.»

«نگاه عجیبی بهم انداخت، نوک مداد لای موهایش بود. عقبکی رفتم، موقع گذشتن از در سکندری خوردم و خودم را نگه داشتم. بیرون حالم بدتر هم شد، چون نه‌تنها شب باشکوهی نبود، بلکه سرد بود و مه‌آلود. چراغ‌های خیابان توی آن مه کم‌سو بودند. ماشینی که موتورش کار می‌کرد و مردی پشت فرمانش بود، کنار جدول پارک کرده بود. منتظر بود دوشیزه هاپکینز را به لس‌آنجلس برگرداند. به‌نظرم طرف شبیه کودن‌ها بود. اصلاً اشپنگلر خوانده بود؟ می‌دانست غرب رو به انحطاط است؟ چه‌کاری برایش می‌کرد؟ هیچ‌چیز! او احمق و نادان بود. لعنت بهش»

AS4438
۱۴۰۲/۰۹/۰۲

بسیارعالی وملموس، جوانانی که درحال عبوراز زندگی ،بامشکلاتشان وبافقرشان دست به گریبانند،نویسنده بخوبی این گذار را به قلم آورده.

او می‌توانست در درس‌های دیگر از من جلو بزند،‌ اما در انگلیسی و دینی هرگز. ها! خیلی جالب بود. حکایتی فوق‌العاده برای زندگی‌نامه‌نویسانِ آرتورو باندینی. بدترین دشمن خدا از بهترین دوست خدا نمره‌های بهتری می‌گیرد و جفتشان هم از یک خانواده‌اند.
Elina Asg

حجم

۱۷۲٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۱۶ صفحه

حجم

۱۷۲٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۱۶ صفحه

قیمت:
۸۵,۰۰۰
۲۵,۵۰۰
۷۰%
تومان