کتاب تابستان
معرفی کتاب تابستان
کتاب تابستان نوشتۀ آلبر کامو و ترجمۀ بنفشه فریسآبادی است. این کتاب را گروه انتشاراتی ققنوس منتشر کرده است.
درباره کتاب تابستان
کامو در این کتاب گاه سر از باشگاه مشتزنی زیرزمینی درآورده و گرما و بوی گروهی انسان بدون کتوشلوار هیجانزده را تحمل کرده و بزن زیر شکمشها و بکششها را شنیده تا به این نتیجه برسد که: برای آنها همه چیز یا خیر است یا شر، و این مذهب بیرحم است.
گاه عصرها در بلوار شهر قدم زده تا نوجوانهایی را ورانداز کند که با کفشهای واکسزده برای آن که پسرهای بدی به نظر برسند حسابی خود را بهزحمت انداختهاند.
نگاه دقیق و موشکافانۀ آلبر کامو در تابستان، بینش فلسفی عمیق او، تک جملههایی گاه شاعرانه و گاه همراه سختترین نوع انتقاد، همهوهمه باعث شده حتی یادداشتهای این نویسنده خواندنی و جذاب از کار درآیند. از طرفی تاریخ انقضا نداشتن نظرات او در این کتاب و همذاتپنداری با نویسنده در نقد جامعۀ مقابل او باعث میشود خواننده با ولعی عجیب کل این نوشتهها را در یک نشست بخواند
خواندن کتاب تابستان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران رمانهای شاهکار دنیا پیشنهاد میکنیم.
درباره آلبر کامو
آلبر کامو در ۷ نوامبر سال ۱۹۱۳ در خانوادهای فقیر در الجزایر متولد شد. آن زمان الجزایر تحت استعمار فرانسه بود. پدرش کارگری فقیر بود و مادرش خدمتکار بود. آنها صاحب دو فرزند به نام «لوسین» و «آلبر» بودند، پدرش در جنگ کشته شد و مسئولیت نگهداری دو بچه بر عهدۀ مادرش افتاده بود. کامو بهخاطر خانوادهاش مدرسه را رها کرد و به کارگری مشغول شد. معلمش به استعداد او پی برد و او را به ادامۀ تحصیل تشویق کرد، و به او کمک کرد تا بتواند بورسیۀ تحصیلی شود. باوجوداینکه کامو یکی از متفکران مکتب اگزیستانسیالیسم است او همواره این برچسب خاص را رد میکرد. او در دانشگاه الجزیره تحصیل کرد و تا پیش از آنکه در سال ۱۹۳۰ گرفتار بیماری سل شود دروازهبان تیم فوتبال این دانشگاه بود. کامو در بعدازظهر چهارم ژانویه ۱۹۶۰ و در سن ۴۷ سالگی بر اثر سانحهٔ تصادف نزدیک سن، در شهر ویلبلویل درگذشت.
به عقیدهٔ بسیاری او یکی از نویسندگان بزرگ قرن بیستم و نویسنده کتاب مشهور «بیگانه» و مقاله جریانساز افسانهٔ سیزیف است. کامو در سال ۱۹۵۷ بهخاطر آثار مهم ادبیاش که بهصورت واضح به مشکلات وجدان بشری در این عصر پرداخته است برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات شد. آلبر کامو نخستین نویسندهٔ زادهٔ قارهٔ آفریقا است که برندۀ این جایزه شده است. او دو سال پس از بردن جایزهٔ نوبل در یک سانحهٔ تصادف درگذشت. در جیب کت او یک بلیت قطار استفاده نشده پیدا شد، او ابتدا قرار بود با قطار و به همراه همسر و فرزندانش به سفر برود؛ ولی در آخرین لحظات پیشنهاد دوست ناشرش را برای همراهی پذیرفت تا با خودروی او سفر کند. رانندهٔ اتومبیل و «میشل گالیمار»، دوست نزدیک و ناشر آثار کامو، نیز در این حادثه کشته شدند. آلبر کامو در گورستان لومارین در جنوب فرانسه دفن شد.
زمانی که کامو در حادثهٔ اتومبیل کشته شد، مشغول کار بر روی نسخهٔ اول رمان تازهای به نام آدم اول بود. به دوستی نوشته بود: «همهٔ تعهداتم را برای سال ۱۹۶۰ لغو کردهام. این سال، سال رمانم خواهد بود. وقت زیادی میبرد؛ اما به پایانش خواهم برد.» حادثهٔ اتومبیل زمانی پیش آمد که عازم پاریس بود تا کاری تازه را در زمینه کارگردانی شروع کند.
بعد از مرگ کامو، همسر و فرزندانش حق تکثیر آثار او را در اختیار گرفتند و دو اثر باقیمانده او را منتشر کردند. اولین آنها کتاب مرگ شاد بود که در سال ۱۹۷۰ منتشر شد. دومین کتابی که پس از مرگ کامو منتشر شد یک اثر ناتمام به نام آدم اول بود که سال ۱۹۹۵ منتشر شد. آدم اول یک خودزندگینامه دربارهٔ دوران کودکی نویسنده در الجزایر است.
بخشی از کتاب تابستان
«پاریس گاهی میتواند کنج خلوتی باشد برای روح، اما در بعضی ساعات روز، بادی سرکش و عصیانگر از بالای گورستان پرلاشز میوزد و این خلوت را پر میکند از پرچمها و شکوه و عظمتی شکستخورده. چند شهر اسپانیا، و شهرهای فلورانس و پراگ نیز چنیناند. سالزبورگ بدون موتسارت شهر آرامی میبود. اما گهگاه صدای فریاد پر غرور دونژوان که در حال فرورفتن در اعماق دوزخ است، اندام رود زالتساخ را درمینوردد. وین بیصداتر و آرامتر به نظر میرسد، او در میان باقی شهرها به دختری جوان میماند. بیش از سه قرن از عمر سنگفرشهایش نمیگذرد و در جوانی این سنگها از غم خبری نیست. اما وین در چهارراه تاریخ است. گرداگردش طنین تصادم امپراتوریهای متعدد به گوش میرسد. بعضی از شبها که آسمان پوشیده از خون است، انگار اسبهای سنگی دیوارهای عمارتهای خیابان رینگ به پرواز درمیآیند. در این لحظات زودگذر که در آنها همه چیز روایتگر قدرت و تاریخ است، در پس هیاهوی هجوم دستۀ سوارهنظام لهستانی، میشود صدای غوغای فروپاشی سلطنت عثمانی را بهوضوح شنید و همینها موجب میشود این شهر هم آنقدرها که باید آرام و بیصدا نماند.
قطعاً در جستجوی همین تنهایی پرازدحام است که به شهرهای اروپا میآییم. دستکم برای مردمی که میدانند قرار است چهکار کنند اینطور است. مردم در این شهرها میتوانند همراه و همصحبت خود را انتخاب کنند. کنار او باشند یا رهایش کنند. چه بسیار کسانی که در مسیر میان اتاقی در هتل و سنگفرشهای کهنه ایل سنلویی با هم همراه شدهاند! حقیقت دارد که خیلیها هم از تنهایی و انزوا مردهاند. گروه اول بههرحال در این شهر دلیلی برای رشد و اثبات خود پیدا میکردهاند.»
حجم
۹۸٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۱۸ صفحه
حجم
۹۸٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۱۸ صفحه