داریوش مهرجویی | بیوگرافی، دانلود و خرید کتاب‌های الکترونیکی و صوتی

داریوش مهرجویی

زندگینامه و معرفی آثار داریوش مهرجویی

داریوش مهرجویی (Dariush Mehrjui) کارگردانی برجسته و همچنین یکی از پیشگامان موج نوی سینمای ایران است. او با آثارش نه‌تنها تأثیر عمیقی بر روی فرهنگ و هنر ایران گذاشت بلکه توانست سینمای ایران را در سطح بین‌المللی مطرح کند و باعث شد توجه افراد بیشتری به فیلم‌‌های ایرانیان جلب شود. همچنین تکنیک‌های جدیدی که مهرجویی در ساخت فیلم‌های خود به کار برد، الهام‌بخش بسیاری از فیلم‌سازان دیگر شد. از داریوش مهرجویی امروزه به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین اساتید و کارگردانان سینمای ایران یاد می‌شود. او علاوه‌بر فعالیت در حوزه‌ی سینما، به‌عنوان یک نویسنده نیز آثار متعددی به انتشار رسانده است.

بیوگرافی داریوش مهرجویی

داریوش مهرجویی در ۱۷ آذر سال ۱۳۱۸ در شهر تهران و در خانواده‌ای با وضع مالی متوسط به دنیا آمد. اولین چیزی که داریوش مهرجویی به آن علاقه‌ی بسیار زیادی نشان داد، موسیقی بود. او در سنین نوجوانی شیفته‌ی موسیقی سنتی شد و شروع به رفتن به کلاس‌های موسیقی کرد. او اول به موسیقی سنتی علاقه پیدا کرد و به نواختن سنتور پرداخت. ازآنجایی‌که پدرش موسیقی ایرانی را خوب می‌شناخت، او موفق شد با کمک و راهنمایی‌های او اطلاعات بیشتری در این زمینه کسب کند و به‌سرعت در نواختن سنتور پیشرفت کرد. پس از مدتی، توجهش بیشتر به موسیقی کلاسیک غربی جلب شد. چند سال بعد، یعنی زمانی که به سن هفده‌سالگی رسید، علاقه‌ی جدیدی در وجودش ریشه دواند و آن علاقه به سینما بود. او شروع به دیدن فیلم‌های مختلف کرد. او آن‌قدر مجذوب سینما شد که تصمیم گرفت زبان انگلیسی را یاد بگیرد تا بهتر فیلم‌های خارجی را متوجه شود و از تماشای آن‌ها لذت بیشتری ببرد. یکی از فیلم‌های محبوب او در آن زمان، فیلم «دزدان دوچرخه» از ویتوریو دسیکا بود. این فیلم در آن زمان به‌شدت مهرجویی را تحت‌تأثیر خود قرار داد. داریوش مهرجویی در نوجوانی، با استفاده از پروژکتور یک سینمای کوچک در خانه‌شان درست کرد و شروع به فروختن بلیت به همسایه‌ها و دوستان خود کرد. آن‌ها دور هم جمع می‌شدند و از طریق پروژکتور به تماشای فیلم‌های کرایه‌ای می‌پرداختند.

تحصیلات

او تحصیلات مقدماتی خود را در تهران گذراند و تا پایان دوره‌ی دبیرستان در ایران زندگی کرد. پس از آن، مهرجویی تصمیم گرفت تحصیلات خود را در آمریکا ادامه بدهد و ابتدا در دانشگاه لس‌آنجلس به تحصیل سینما پرداخت؛ اما پس از مدتی رشته‌اش را از سینما به فلسفه تغییر داد و در دانشگاه یوسی‌ال‌ای در مقطع کارشناسی به تحصیل فلسفه پرداخت. گرچه داریوش مهرجویی تحصیلات خود را در رشته‌ی سینما به اتمام نرساند، ولی حضور در دانشگاه کالیفرنیا باعث شد او با افراد سرشناس زیادی در حوزه‌ی سینما آشنا شود. به طور مثال، ژان رنوار یکی از اساتید او در آن دانشگاه بود و مهرجویی خود می‌گوید که از او یاد گرفت که چگونه با بازیگران بر سر صحنه کار کند. بااین‌حال، از طرف دیگر مهرجویی از یادگرفتن سینما در دانشگاه لذت نمی‌‌برد. از نظر او، اساتید بیش از حد بر روی جنبه‌های فنی فیلم تأکید می‌کردند و فیلم‌سازی واقعی را به دانشجویان یاد نمی‌دادند. مهرجویی می‌گوید که خیلی از اساتید کسانی بودند که خودشان نتوانسته بودند در هالیوود به موفقیت دست پیدا کنند. مهرجویی در سال ۱۹۶۴ فارغ‌التحصیل شد و مدرک خود را در رشته‌ی فلسفه دریافت کرد.

فعالیت‌ها

او پس از فارغ‌التحصیلی، مجله‌ای ادبی به نام «پارس ریویو» راه‌اندازی کرد و خود سردبیری آن را برعهده گرفت. هدف این مجله این بود که ادبیات و سینمای معاصر ایران را به خوانندگان خارجی معرفی کند و باعث آشنایی بیشتر آن‌ها با فرهنگ و ادب ایران شود. مهرجویی در کنار کار در مجله، فعالیت‌های خود در حوزه‌ی سینما را نیز ادامه می‌داد و اولین فیلم‌نامه‌ی خود را در آن زمان نوشت. او تصمیم داشت که این فیلم‌نامه را در ایران فیلم‌برداری کند و ازاین‌رو، در سال ۱۳۴۴ دوباره به ایران برگشت و فعالیت خود را به‌عنوان یک کارگردان و نویسنده شروع کرد.

اولین فیلمی که داریوش مهرجویی در ایران ساخت «الماس ۳۳» نام داشت که ژانری جنایی و اکشن داشت. فیلم‌برداری این فیلم یک سال به طول انجامید و درنهایت در سال ۱۳۴۶ در سینماهای سراسر کشور اکران شد. متأسفانه این فیلم نه از سوی منتقدان نظرات مثبتی به دست آورد و نه فروش بالایی داشت. داریوش مهرجویی برای ساخت این فیلم دو میلیون تومان هزینه کرده بود، هزینه‌ای که در آن زمان بسیار مبلغ گزافی به حساب می‌آمد. او امید داشت با این فیلم توجه مخاطبان را به خود جلب کند؛ ولی تنها چیزی که به دست آورد یک شکست تجاری بود. باوجوداین، داریوش مهرجویی ناامید نشد و تصمیم گرفت تا کارش را با قدرت بیشتری ادامه دهد. او برای ساخت دومین فیلم خود، مسیری کاملاً متفاوت در پیش گرفت و تکنیک‌هایی به کار برد که او را به یکی از پیشگامان موج نوی سینمای ایران تبدیل کرد.

دومین فیلم داریوش مهرجویی که «گاو» نام داشت و از روی داستانی نوشته‌ی غلامحسین ساعدی اقتباس شده بود، موفقیت بسیاری برای او به ارمغان آورد. نه‌تنها منتقدان ایرانی بسیار شیفته‌ی این فیلم شدند و از آن تعاریف بسیاری دادند؛ بلکه این فیلم در سطح بین‌المللی نیز توجه منتقدان را به خود جلب کرد. این فیلم به فستیوال‌های معتبر جهان راه یافت و هوشنگ کاووسی، منتقد برجسته ایرانی، آن را یک «شاهکار» نامید. البته این فیلم علاوه‌بر موفقیت دارای مشکلاتی نیز بود. ازآنجایی‌که مهرجویی اغلب حرف‌های سیاسی می‌زد و کارهایش به‌شدت ضد حکومت پهلوی بودند، وزارت فرهنگ به مدت یک سال به فیلم «گاو» اجازه‌ی پخش نداد.

مهرجویی درست بعد از اکران فیلم «گاو»، کار بر روی دو فیلم دیگر را آغاز کرد. یکی از این فیلم‌ها، فیلم «هالو» بود که از روی نمایشنامه‌ای از علی نصیریان اقتباس شده بود. این فیلم ژانر کمدی داشت و مهرجویی عمداً به سراغ این ژانر رفته بود، چراکه از مشکلاتی که برای فیلم «گاو» با آن‌ها مواجهه شده بود خسته بود و می‌خواست چیزی بسازد که موضوعی جدی نداشت و خطر سانسور یا ممنوعیت تهدیدش نمی‌کرد. فیلم بعدی «پستچی» نام داشت که نقش اول آن را علی نصیریان بازی می‌کرد. این فیلم در سال ۱۳۵۱ ساخته شد و نویسنده‌ی آن خود داریوش مهرجویی بود. البته آن را بر اساس نمایشنامه‌ی «ویتسک» نوشته‌ی کارل گئورگ، نمایشنامه‌نویس آلمانی قرن نوزدهم، نوشته بود. داریوش مهرجویی برای فیلم «پستچی» از نو با همان مشکلاتی مواجه شد که برای انتشار فیلم «گاو» گرفتارشان شده بود؛ ولی این فیلم درنهایت به نمایش درآمد و نظرات بسیار مثبتی از سوی منتقدان ایرانی و خارجی کسب کرد.

نقش داریوش مهرجویی در تأسیس سازمان انتقال خون

همکاری بعدی میان داریوش مهرجویی و غلامحسین ساعدی برای ساخت فیلم «دایره‌ی مینا» صورت گرفت. مهرجویی این فیلم را یکی از بزرگ‌ترین پروژه‌های هنری خودش به حساب می‌آورد و قصد داشت تا دوباره مضامین اجتماعی و سیاسی را به تصویر بکشد. داریوش مهرجویی و ساعدی با یاری یکدیگر فیلم‌نامه را نوشتند و گرچه این فیلم تحسین منتقدان را برانگیخت، اما باز هم توقیف شد و تا سال ۱۳۵۶ اجازه اکران نیافت.

پشت ساخت این فیلم داستان جالبی وجود دارد و البته انتشار آن نیز باعث وقوع اتفاقاتی شگفت شد. مهرجویی ایده‌ی این فیلم را زمانی به دست آورد که یکی از دوستانش به او راجع‌به قاچاق غیرقانونی خون در بیمارستان‌های ایران اطلاع داد. مهرجویی پس از بازدید از محله‌های حاشیه تهران و بازدید از بیمارستان‌ها به این وضعیت هولناک پی برد و تصمیم گرفت تا این فجایع را در فیلم خود نشان دهد و آگاهی مردم را بالا ببرد. او با غلامحسین ساعدی مشورت کرد و او به مهرجویی گفت که اتفاقاً داستانی درباره‌ی همین موضوع دارد. این‌گونه شد که داستان «آشغالدونی» از ساعدی، بنای اولیه‌ی فیلم «دایره‌ی مینا» را تشکیل داد.

گرچه سازمان نظام‌پزشکی ادعا داشت که این فیلم تصویر سیاه و اغراق‌شده‌ای از بیمارستان‌ها نشان می‌دهد و از آن شکایت کرد و باعث شد که «دایره‌ی مینا» سه سال توقیف شود؛ ولی این فیلم درنهایت اکران شد و تأثیر آن چنان گسترده بود که باعث تأسیس «سازمان انتقال خون» ایران شد. این سازمان بعدها از مهرجویی خواست که سه مستند کوتاه درباره‌ی اهدای خون بسازد و مهرجویی نیز این وظیفه را باکمال‌میل قبول کرد. این مستندها چنان خوب ساخته شده بودند که سازمان بهداشت جهانی نیز آن‌ها را در چندین کشور پخش کرد.

مهرجویی در دوران پس از انقلاب

مهرجویی و بسیاری از هنرمندان دیگر که در دوران حکومت شاه با مشکلات فراوانی مواجه بودند، امیدوار بودند که دولت جدید فضای آزادتری برای خلق آثار آن‌ها ایجاد کند. پس از انقلاب، اوضاع تا مدتی برای مهرجویی به خوبی گذشت. او سپس داستانی از فریدون دوستدار را اقتباس کرد و فیلمی به نام «مدرسه‌ای که می‌رفتیم» ساخت. این فیلم نوشته‌ی مشترک دوستدار و مهرجویی بود و با کمک «کانون پرورش فکری کودکان نوجوان» ساخته شد. وزارت ارشاد این فیلم را به دلیل وجود ایهام‌ها و تمثیل و نمادهای به‌کاررفته در آن توقیف کرد و اکران آن را به یک دهه بعد موکول کرد. «مدرسه‌ای که می‌رفتیم» پس از انتشار نه از سوی مردم واکنش مثبتی دریافت کرد و نه منتقدان از آن به خوبی صحبت کردند.

پس از توقیف این فیلم، مهرجویی در سال ۱۳۶۰ ایران را به مقصد پاریس ترک کرد و تصمیم گرفت تا مدتی به‌دوراز شرایط سیاسی ایران زندگی کند. او در فرانسه به فعالیت‌های هنری خود ادامه داد و یک مستند درباره‌ی زندگی آرتور رمبو ساخت. او به دلیل شرایطی که در ایران حاکم بود چندان مایل نبود که دوباره در ایران فیلم بسازد؛ ولی درنهایت در طی مذاکراتی که محمدمهدی دادگو با مدیران ارشد وزارت ارشاد انجام داد مهرجویی راضی شد تا به ایران برگردد و فیلم‌سازی را از نو ادامه دهد.

داریوش مهرجویی و سانسور

داریوش مهرجویی تقریباً در تمام طول حرفه‌ی فیلم‌سازی خود با سانسور و مشکلات فراوانی برای انتشار آثارش مواجه بود. این هنرمند از این مسئله بیش از هر مسئله‌ی دیگری خشمگین بود و به‌خصوص در اواخر عمر در اظهارنظرهایش همیشه می‌گفت که چقدر از سانسور آثارش به ستوه آمده و عاجز است. برخی از فیلم‌های او که گرفتار سانسور و ممیزی شدند عبارت‌اند از:

دایره‌ی مینا: وزارت فرهنگ و هنر این فیلم را به دلیل فضای سیاه و روایت تکان‌دهنده‌ای که داشت توقیف کرد. علاوه‌بر این، رئیس نظام‌پزشکی آن زمان از این فیلم به دلیل تصویر بدی که از جامعه‌ی پزشکی ارائه داده بود شکایت کرد. این شرایط منجر شد که اکران این فیلم سه سال به تعویق بیفتد.

مدرسه‌ای که می‌رفتیم: به این فیلم که نام اولیه‌اش «حیاط پشتی مدرسه عدل آفاق» بود نه مجوز داده شد و نه به آن اجازه دادند که در جشنواره‌ی فجر شرکت داده شود. این فیلم ۱۰ سال بعد با اصلاحات بسیار و تغییر نام بالاخره بر روی پرده‌ی سینماها رفت.

اجاره‌نشین‌ها: داریوش مهرجویی مجبور شد تا پایان‌بندی این فیلم را زیر فشار ممیزان و سانسورچی‌ها با تغییر بسیار به انتشار برساند.

سنتوری: این فیلم در سال ۱۳۸۵ اکران شد و حتی در جشنواره‌ی فیلم فجر با استقبال گرمی از سوی مخاطبان و منتقدان روبه‌رو شد. بااین‌حال، بعد از جشنواره فجر برخی از پوشش شخصیت اصلی فیلم ایراد گرفتند و برداشت‌های مختلفی از این فیلم مطرح شد که سرانجام به توقیف آن منجر شد. این فیلم مدتی بعد به‌طور غیررسمی در بازار خریدوفروش شد و بسیاری از مردم آن را غیرقانونی تماشا کردند. غمگین این است که داریوش مهرجویی و دیگر عوامل این فیلم هیچ سودی از این فیلم به دست نمی‌آوردند و حتی درگیر بدهی‌های متعددی شده بودند. فرامرز فرازمند، تهیه‌کننده این فیلم، از ناراحتی و عصبانیت سکته کرد و درگذشت.

زندگی شخصی داریوش مهرجویی

داریوش مهرجویی در ابتدا با فریار جواهریان ازدواج کرد. آن‌ها پس از مدتی از یکدیگر طلاق گرفتند و مهرجویی چند سال بعد با وحیده محمدی‌فر ازدواج کرد که فیلم‌نامه‌نویس، طراح لباس و دستیار کارگردان بود. داریوش مهرجویی دارای سه فرزند به نام‌های مریم، صفا و مونا است.

مرگ داریوش مهرجویی

داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی‌فر در ۲۲ مهر سال ۱۴۰۲ به طرز مشکوکی در ویلای شخصی خود در کرج به قتل رسیدند. دخترشان، مونا مهرجویی، کسی بود که جسد والدینش را در خانه پیدا کرد و سپس به پلیس اطلاع داد. طبق گزارش‌های پزشکی قانونی، علت مرگ مهرجویی و همسرش خونریزی شدید ناشی از جراحات وارده با سلاح سرد بود. پیش از این حادثه، وحیده محمدی‌فر در شبکه‌های اجتماعی اعلام کرده بود که تهدیدات مختلفی دریافت کرده است. قوه قضائیه پس از وقوع این حادثه دستور پیگیری سریع پرونده را صادر کرد و در ۲۷ مهر اعلام کرد که عامل اصلی قتل مهرجویی دستگیر شده است که بعد به دلایلی رد شد.

مرگ فجیع این هنرمند بزرگ باعث ایجاد غم بزرگی در جامعه‌ی هنری ایران شد و خانه‌ی سینمای ایران سه روز عزای عمومی اعلام کرد.

افتخارات و جوایز داریوش مهرجویی

داریوش مهرجویی بارها در جشنواره‌های داخلی و خارجی به‌خاطر کارهای ارزشمندی که در زمینه‌ی سینما و ادبیات انجام داده است مورد تشویق گرفته و جوایز بسیاری دریافت کرده است. برخی از این جوایز عبارت‌اند از:

جایزه‌ی بهترین فیلم‌نامه از جشنواره‌ی سینمایی سپاس، جایزه‌ی فیپرشی در جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم ونیز، جایزه‌ی نگاه نو جشنواره‌ی فیلم برلین، جایزه‌ی بهترین فیلم جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم لاروشل در کشور فرانسه، جایزه‌ی سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی و بهترین فیلم‌نامه در جشنواره فیلم فجر، جایزه‌ی برنز بهترین فیلم برای فیلم هامون در جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم هیوستون در آمریکا، جایزه‌ی دون کیشوت از جشنواره‌ی فیلم برلین، جایزه‌ی صدف طلایی بهترین فیلم برای فیلم سارا در جشنواره‌ی فیلم سن‌سباستین، جایزه‌ی یک‌عمر فعالیت اثرگذار فرهنگی در سال ۱۳۸۵ و دریافت لژیون دونور درجه‌ی شوالیه از سوی سفیر فرانسه.

سبک نگارش و فیلمسازی

داریوش مهرجویی هم کتاب‌خوان قهاری بود و هم کارگردانی ماهر. او هم به کتاب‌ها علاقه داشت و هم از فیلم‌سازی بسیار لذت می‌برد و معمولاً این دو علاقه‌ی خود را با یکدیگر ترکیب می‌کرد و در آثار خود هم از ادبیات تأثیر می‌پذیرفت هم از سینما. آثار نگارشی داریوش مهرجویی زبانی نرم و شاعرانه دارند و او همیشه به توصیف جزئیاتی دقیق و خواندنی می‌پردازد. او در فیلمسازی نیز سبک ویژه‌ی خود را دارد که شامل مضامین فلسفی، تلفیق آثار ادبی با فیلم و بررسی مسائل انسانی و اجتماعی است.

مروری بر بهترین فیلم‌های داریوش مهرجویی

فیلم الماس ۳۳

داستان این فیلم درباره‌ی مردی است که موفق به کشف فرمولی برای تولید نوعی الماس از نفت می‌شود. این مرد در تهران به قتل می‌رسد و برادرزاده‌اش که یک جاسوس بین‌المللی است تصمیم می‌گیرد تا برای گرفتن این فرمول به تهران بیاید و آن را از ایران خارج کند. این فیلم در ژانر جنایی - اکشن ساخته شده بود.

فیلم گاو

این فیلم که با اقتباس از روی داستانی به همین نام نوشته‌ی غلامحسین ساعدی ساخته شده بود، داستان مردی روستایی به نام «مش حسن» را روایت می‌کند که بسیار به گاو خود وابسته است و عشق و علاقه‌ای غیرمعمول به این موجود دارد. پس از مدتی، این گاو می‌میرد و مش حسن که نمی‌تواند با مرگ او کنار بیاید کم‌کم به جنون دچار می‌شود و فکر می‌کند که خودش گاو است.

فیلم آقای هالو

داستان این فیلم نیز درباره‌ی مردی روستایی است که برای پیداکردن همسری مناسب از روستا به تهران می‌آید. او در تهران، اتفاقات عجیب و مختلفی را تجربه می‌کند؛ از دزدیده شدن چمدانش گرفته تا عاشقی و دلباختگی.

فیلم پستچی

ماجرای این فیلم حول محور مردی می‌گردد که ناتوانی جنسی دارد و دارای آرزوها و رؤیاهای بزرگ است. او در تلاش است تا با خرید بلیت بخت‌آزمایی خود را از فروپاشی و نابودی نجات دهد. از آن طرف برای درمان مشکلات خود به درمان‌های پزشکی روی می‌آورد و رفته‌رفته اتفاقات مختلفی را تجربه می‌کند که تنها باعث بدترشدن حالش می‌شوند.

فیلم دایره مینا

این فیلم به قاچاق خون در بیمارستان‌های تهران می‌پردازد. ماجرا درباره‌ی پسری به نام علی است که با پدر بیمارش در حاشیه‌های شهر تهران زندگی می‌کند. او روزی پدرش را برای درمان به بیمارستان می‌برد و در آنجا مردی به او پیشنهاد می‌دهد که با فروختن خون پدرش، درآمدزایی کند.

مستند الموت

داریوش مهرجویی در این مستند به بررسی تاریخ و فرهنگ اسلام، تشیع و اسماعیلیان می‌پردازد و تلاش می‌کند تا ابعاد مختلف این مذهب را از جنبه‌های مختلف مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. این فیلم به دلیل شرایط سیاسی‌ای که در آن ساخته شد، هرگز امکان اکران نیافت و مجوز نگرفت.

فیلم سنتوری

مهرجویی در این فیلم سعی داشت تا تضاد سنت و مدرنیته را در جامعه‌ی ایران به تصویر بکشد. داستان این فیلم درباره‌ی نوازنده‌ی چیره‌دستی است که در خانواده‌ای سنتی به دنیا آمده و عاشق موسیقی و نوازندگی است. او به دلیل علاقه‌اش از سوی خانواده‌ی خود طرد می‌شود و تصمیم می‌گیرد تا راه موسیقی را ادامه می‌دهد. در این میان عاشق دختری به نام هانیه می‌شود؛ ولی همه‌چیز آن‌طور که آن‌ها انتظار دارند راحت پیش نمی‌رود.

فیلم پری

داستان دختری به نام پری با بازی نیکی کریمی است که در خانواده‌ای عجیب و غریب زندگی می‌کند. همه‌ی اعضای این خانواده نابغه و کتاب‌خوان هستند. در طول فیلم، پری که سوالات بسیاری درمورد زندگی برایش پیش آمده، با کمک برادرانش، به‌ویژه برادر کوچک‌ترش، با بازی علی مصفا، به خودشناسی می‌رسد. این کتاب اقتباسی از داستان فرانی و زویی نوشته‌ی جی‌دی سالینجر است. بعدها سالینجر که اجازه نمی‌داد از داستان‌هایش فیلم ساخته شود، از مهرجویی شکایت کرد.

فیلم هامون

داستانی درمورد حمید هامون با بازی خسرو شکیبایی که دچار شک و سرگشتگی می‌شود. هامون فیلم محبوب بسیاری از فیلم‌بین‌های ایرانی است؛ چراکه حرف دل روشنفکران ایرانی را در بازه‌ای از تاریخ ایران می‌زند. در این فیلم مهرجویی به بسیاری از علایق کتابی‌اش هم می‌پردازد؛ برای مثال کی‌ر کگور، داریوش شایگان و… .

فیلم مهمان مامان

فیلم پرطرفدار و محبوب مهرجویی، اقتباسی از یکی از داستان‌های هوشنگ مرادی کرمانی. داستانِ یک روز از زندگی خانواده‌ای که مهمان عزیزی برایشان می‌رسد و تمام خانواده و همسایه‌ها در تقلا می‌افتند که شب خوبی بسازند.

از دیگر فیلم‌های داریوش مهرجویی می‌توان به این موارد اشاره کرد: اجاره‌نشین‌ها، لیلا، آسمان محبوب، نارنجی‌پوش، اشباح و لامینور.

مروری بر کتاب‌های داریوش مهرجویی

کتاب در خرابات مغان

این کتاب به بررسی موضوعاتی چون عشق، دین و سیاست می‌پردازد و درباره‌ی یک جوان ایرانی به نام محمود است که در آمریکا زندگی می‌کند و با دختری کاتولیک و ایتالیایی ازدواج کرده است. آن‌ها زندگی خوب و عاشقانه‌ای را می‌گذراند تا اینکه حادثه‌ی ۱۱ سپتامبر رخ می‌دهد و تأثیر عمیقی بر زندگی آن‌ها می‌گذارد.

کتاب سفر به سرزمین فرشتگان

این کتاب ماجرای زن و شوهری را تعریف می‌کند که برنده بلیت لاتاری می‌شوند و از ایران مهاجرت می‌کنند و به کشوری دیگر می‌روند. آن‌ها که تصور می‌کنند قرار است در کشوری دیگر زندگی بهتری را تجربه کنند، پس از برآورده نشدن انتظاراتشان با نوعی ناامیدی و پوچی روبه‌رو می‌شوند.

دو خاطره: سفرنامه پاریس، عوج کلاب

این کتاب شامل دو سفرنامه است. سفرنامه اول تلفیقی بین واقعیت و خیال است و شخصیت‌های آن حقیقی نیستند و به‌نوعی ماجرای مهاجرت اجباری مهرجویی به فرانسه را تعریف می‌کند. سفرنامه دوم شرح سفر مهرجویی به دوبی است.

کتاب آن رسید لعنتی

این کتاب داستانی با سه راوی است و شخصیت بهزاد جاوید، به‌عنوان راوی اصلی آن به حساب می‌رود. بهزاد جاوید کارگردان و تهیه‌کننده‌ای پنجاه و چندساله است که در تلاش است تا یک فیلم بسازد و از هر سو با مشکلات و فشارهای مالی مختلفی دست‌وپنجه نرم می‌کند.

کتاب برزخ ژوری

داستان این کتاب درباره‌ی کارگردان ایرانی مشهوری است که قرار است به‌عنوان عضو هیئت ژوری به یک جشنواره سینمایی به اروپا برود. او درست پیش از سفر متوجه می‌شود که توموری در مغزش وجود دارد و همین خبر باعث می‌شود که سراسر سفر برایش به سیاهی بگذرد.

کتاب کارنامه چهل‌ساله

این کتاب مستندی از زندگی خود داریوش مهرجویی است و به بررسی وقایع زندگی و آثار او می‌پردازد. این اثر حاصل گفت‌وگوهای مانی حقیقی با داریوش مهرجویی است و آن‌ها در طی این گفت‌وگوها به تحلیل و بررسی فیلم‌های او نیز پرداخته‌اند.

ترجمه‌های داریوش مهرجویی

جهان هولوگرافیک

این کتاب به بررسی این ایده می‌پردازد که چگونه هر ذره از جهان می‌تواند اطلاعات و ویژگی‌های بسیاری را در خود جای دهد. مایکل تالبوت در این کتاب مفاهیمی مثل واقعیت، زمان و فضا را مورد بررسی قرار می‌دهد. نظریه‌ی هولوگرافیک استدلال می‌کند که جهان ما به هولوگرامی بزرگ شباهت دارد و ساختار مغز ما نیز این‌چنین است.

انتشارات آوانامه نسخه‌ی صوتی این کتاب را با گویندگی مهدی صفری به انتشار رسانده است.

کودک مدفون و غرب واقعی

این نمایشنامه به خانواده‌ای می‌پردازد که دارای مشکلات مختلفی است و هریک از شخصیت‌های داستان نماینده‌ی بحران‌هایی هستند که انسان‌ها در زندگی خود با آن‌ها روبه‌رو می‌شوند.

یونگ خدایان و انسان مدرن

این کتاب به ما نشان می‌دهد که چگونه با استفاده از نظریات یونگ درباره‌ی ناخودآگاه جمعی و اسطوره‌ها می‌توانیم درک عمیق‌تری از هویت خود پیدا کنیم. نویسنده‌ی کتاب همچنین به بررسی بحران‌های هویتی می‌پردازد که انسان مدرن با آن‌ها مواجه می‌شود.