شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی
مشرفالدین مصلح بن عبدالله بن مشرّف که او را با نام سعدی میشناسیم در حدود سال ۶۰۶ هـ.ق در شیراز متولد شد. در آن سالها هنوز نشانههای حملهی مغول به قلمرو زبان فارسی آشکار نشده بود؛ اتفاقی که یک دهه بعد رخ افتاد و تمامی شهرهای ایران را با تبعات بسیار مواجه ساخت.
سعدی در کودکی از پدر یتیم ماند و در دامان تربیت جد مادریاش -که پدرِ قطبالدین شیرازی، دانشمند بلندآوازهی آن روزگار بود- پرورش یافت. در جوانی، درحالیکه آموزشهای مقدماتی را در زادگاه خویش فرا گرفته بود، سفری طولانی را آغاز کرد و در حدود سال ۶۲۰ هـ.ق، یعنی چندسال بعد از هجمهی مغولان، راه بغداد را در پیش گرفت تا تحصیلات خود را در این شهر، که هم مرکز خلافت اسلامی و هم مرکز مبادلهی دانش و معرفت بود، به اتمام رساند. نظامیهی بغداد در آن روزگار بزرگترین و نامورترین مرکز علمی جهان اسلام بهشمار میرفت و سعدی مدتی در آن به «تلقین و تکرار» و دانشاندوزی سرگرم بود. برخورداری از برکات علمی نظامیهی بغداد از یکسو و ملاقات با افرادی چون ابوالفضل بن جوزی، فقیه متشرع و نامآور و شهابالدین سهروردی، عالم و عارف مشهور دوران، در بنیان فکری او تأثیر بسیار گذاشت. در واقع میتوان گفت سعدی شریعت را از ابن جوزی و طریقت را از سهروردی آموخت و خود با ترکیب این دو بینش، راه میانه را برگزید.
پس از تحصیل علم در بغداد، میل به تجربهاندوزی در وجود سعدی، بر اندیشهی دانشاندوزی غلبه یافت و راه سفر در پیش گرفت. کوفه، بصره، حلب، شام، طرابلس، صنعا و حجاز برخی از مقاصد این سفر دور و دراز بودند. در خلال همین سفرها به زیارت خانهی خدا نیز مشرف شد و توقف طولانیمدتش در بلاد عرب سبب شد که با زندگی بادیهنشینان و زبان و ادبیات عرب نیز انس گیرد.
سعدی سرانجام پس از سیوپنج سال گشتوگذار و خانهبهدوشی، درحالیکه بیش از پنجاه سال داشت، با اندوختهای فراوان از دانش و تجربه، به شیراز بازگشت و این درحالی بود که آتش فتنهی مغول در بسیاری از شهرهای ایران رو به خاموشی نهاده بود.
در آن زمان، شیراز تحت امر ابوبکر سعد زنگی بود. دودمان سعد که اتابکان نام داشتند، با سیاست و چارهاندیشی توانسته بودند سرزمین فارس را از آتش هجوم تاتار در امان نگه دارند و همین موضوع، سبب فزونی ارادت شاعر به این خاندان و برگزیدن تخلص شعری سعدی برای خود گردید.
هنوز زمان زیادی از ورود سعدی به شیراز نگذشته بود که در سال ۶۵۵ هـ.ق، بخشی از دیده و شنیدههای خود را در قالب یک مجموعهی تعلیمی تدوین نمود و عنوان «سعدینامه» را برای آن برگزید (عنوانی که سالها است به قرینهی کتاب دیگرش، گلستان، بوستان نامیده میشود). سعدی بخش دیگری از این یادداشتها را یک سال بعد به رشتهی تحریر درآورد و آن را گلستان نامید.
سالهای آخر حیات بارور سعدی در شیراز گذشت و سرانجام در سال ۶۹۰ هـ.ق چراغ عمرش خاموش شد و جسم خاکی او که با عشق آدمیت سرشته بود، در محلی که بعدها سعدیه نام گرفت به خاک سپرده شد.