دانلود و خرید کتاب آخرین روز یک محکوم ویکتور هوگو ترجمه محمد قاضی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب آخرین روز یک محکوم

کتاب آخرین روز یک محکوم

نویسنده:ویکتور هوگو
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۵از ۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب آخرین روز یک محکوم

کتاب آخرین روز یک محکوم نوشتهٔ ویکتور هوگو و ترجمهٔ محمد قاضی است و نشر ویکتور هوگو آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب آخرین روز یک محکوم

هوگو به عـنوان مـردی انسان‌دوست که به سعادت بشر فکر می‌کند در آثـارش تـوانسته خود را جاودانه سازد و تـا جهان باقی است، نام و آثارش باقی خواهد ماند. آخرین روز یک محکوم یکی از نـوو‌ل‌های ویکتور هوگو اسـت. البته به عظمت بینوایان گوژپشت نتردام و مـردی که می‌خندد نمی‌رسد اما هرچه باشد از ذهن مردی تراوش کرده که استاد بی بدیل سبک رمانتیسم است و قـلم جادویی دارد کـه بس ستودنی و تاثیرگذار است.

داستان «آخرین روز یک محکوم» پیرامون زندگی مرد محکومی است که به ساعات پایانی عمر خویش نزدیک می‌شود و هوگو از زبان او داستان را می‌نویسد.

سوالی که مطرح می‌شود این است که چرا هوگو این داستان را به گونهٔ اول شخص نوشته است. (یعنی خودش را به جای محکوم می‌گذارد.)

نویسنده در انتخاب روش نگارش داستان خود به گونهٔ اول شخص یا سوم شخص کاملاً مختار است اما برای نویسندگان باتجربه و پرکار انتخاب هر کدام از این روش‌ها به ضرورت داستان باز می‌گردد.

در داستان «آخرین روز یک محکوم» ویکتور هوگو روایت اول شخص را انتخاب می‌کند. چرا از زبان شخصیت اصلی، داستان خود را می‌نویسد؟

دلیل اول برای آن است که داستان شخصیت‌محور است. بی‌شک روایت سوم شخص، داستان را از زیبایی کنونی خود می‌انداخت. نویسنده می‌بایست مدام در بیان حالات روحی شرایط قهرمان داستان خود می‌نوشت که کار را بسیار خسته‌کننده می‌ساخت. در روش دوم شخص هم همین‌طور.

اما زمانی که خود را به جای قهرمان اصلی قرار می‌دهد چاره ای ندارد که به‌راستی خود را به جای او قرار داده و تصور کند تا آن تنهایی هراس‌آور را درک کرده و روی کاغذ آورد.

در «آخرین روز یک محکوم» وقتی شما داستان را می‌خوانید به دلیل قرارگرفتن به جای شخصیت اصلی داستان در واقع خودتان را در وضعیت او می‌یابید. (این من هستم که در زندان به سر می‌برم و به‌زودی جانم را خواهند گرفت؟!)

یکی از جذابیت‌های داستان در آن است که پایان کار را می‌بینیم یعنی از سرنوشت شخصیت اصلی داستان آگاه می‌شویم. در حالی که در زندگی واقعی نمی‌دانیم سرانجام و سرنوشت ما چه خواهد شد. به همین دلیل پایان زندگی قهرمان داستان (هر داستانی) ما را به فکر فرو می‌برد. (اگر به جای او بودم چنین سرنوشتی داشتم؟!)

وقتی داستان «آخرین روز یک محکوم» را می‌خوانید به زندگی خودتان فکر می‌کنید. (آه چه خوب که من جای این آدم نیستم.)

به این ترتیب شما از طریق این داستان با توجه به قلم قدرتمند هوگو در بیان حالات روحی و روانی شخصیت داستان به فکر فرو می‌روید. به خودتان و زندگی می‌نگرید و می‌اندیشید.

آخرین روز یک محکوم اثری است تاثیرگذار. چنان که در یادها خواهد ماند.

آیا ویکتور هوگو برای ترسیم این داستان به زندان‌های مخوف پاریس قدم گذارده بود؟

آیا آن فضاهای تاریک و رنج‌آور را از نزدیک دیده بود؟

آیا شاهد اعدامی محکوم به مرگ بوده است؟

خواندن کتاب آخرین روز یک محکوم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های هوگو پیشنهاد می‌کنیم.

درباره ویکتور هوگو

ویکتور هوگو یکی از شاعران، داستان‌نویسان و نمایشنامه‌نویسان بزرگ پیرو سبک رمانتیسم فرانسوی است. هوگو به‌عنوان یکی از بهترین نویسندگان فرانسوی شهرت جهانی دارد و آثارش به بسیاری از اندیشه‌های سیاسی و هنری رایج در زمان خودش اشاره کرده و گویی بازگوکنندهٔ تاریخ معاصر فرانسه است.

ویکتور هوگو، سومین پسر کاپیتان «ژوزف لئوپولد سیگیسو هوگو» (که بعدها به مقام ژنرالی نائل آمد) و «سوفی فرانسوا تره بوشه»، در ۲۶ فوریهٔ ۱۸۰۲ در بزانسون به دنیا آمد. هوگو به‌شدت تحت‌نفوذ و تأثیر مادرش بود. مادر او از شاه‌دوستان و از پیروان متعصب آزادی به‌شیوهٔ «ولتر» بود و تنها پس از مرگ مادر بود که پدرش، آن سرباز شجاع، توانست ستایش و علاقهٔ فرزندش را نسبت به خود برانگیزد. سال‌های کودکی ویکتور هوگو در کشورهای مختلفی سپری شد؛ مدت کوتاهی در کالج نجیب‌زادگان در مادرید کشور اسپانیا درس خواند و بعد در فرانسه تحت‌آموزش معلم خصوصی خود، «پدر ریوییو»، کشیشی بازنشسته قرار گرفت. هوگو در ۱۲سالگی، به‌دستور پدرش، به پانسیون کوردیسیر وارد شد و بخش اعظم تحصیلات ابتدایی‌اش را آنجا گذراند. تکالیف مدرسه، مانع مطالعه و نگارش تصنیف‌های ادیبانهٔ ویکتور نشد؛ او سرودنِ شعر را با ترجمهٔ اشعار «ویرژیل» شروع کرد و همراه با این اشعار، قصیده‌ای بلندی در وصف سیل سرود. با انتشار شعر بلند «شادی» که تصویری از لحظه‌لحظهٔ زندگی بود، به جمع شاعران پیوست. ویکتور هوگو توانست پیش از ۲۰سالگی، اولین قصهٔ بلند خود، یعنی کتاب «بوگ ژارگال» را منتشر کند و با انتشار این کتاب، به جمع ادیبان هم راه یافت.

کتاب «بینوایان» یک رمان تاریخیِ فرانسوی است که در سال ۱۸۶۲ منتشر شد و از بزرگ‌ترین آثار قرن نوزدهم به شمار می‌آید. این رمان هر چند داستان زندگی «ژان والژان»، «کوزت» و «ماریوس» را بیان می‌کند، در مبارزه با بی‌عدالتی نوشته شده است و از فقر و فلاکت مردم سخن می‌گوید و فساد ریشه‌دار حکومتی را هم نقد می‌کند. هوگو در سال ۱۸۳۱ میلادی کتاب «گوژپشت نوتردام» را منتشر کرد، اما این اثر، به‌لحاظ ادبی، جایگاهی پس از بینوایان دارد. «آخرین روزهای یک محکوم به اعدام» هم اثری دیگر از هوگو است که در سال ۱۸۲۹ منتشر شد.

ویکتور هوگو به‌دلیل حمایتی که از طبقه‌ٔ محروم جامعه می‌کرد، همیشه موردخشم سران دولت بود؛ به همین دلیل نیز سال‌هایی از زندگی‌اش را در تبعید در بروکسل و جزیره‌ای در دریای مانش گذراند. پس از سرنگونی امپراطور رم، در سال ۱۸۷۰، به‌عنوان قهرمان ملی به فرانسه بازگشت. ویکتور هوگو پس از تحمل یک دوران طولانی بیماری در ۲۲ مهٔ ۱۸۸۵ در پاریس چشم از دنیا فروبست.

بخشی از کتاب آخرین روز یک محکوم

«زندان بی ستر

محکوم به اعدام! ...

آری، اکنون پنج هفته است که در این اندیشهٔ مرگبار به سر می‌برم، انیس و ندیمی جز آن ندارم، سرا پایم از احساس آن یخ کرده و تنم در زیر فشار سنگینی توان فرسای آن خمیده است!

روزگاری (در نظر من چنین می‌ماند که سال‌هاست محکوم به اعدام شده ام نه هفته‌ها) آری، روزگاری من نیز مردی همچون دیگر مردم بودم. هر روز و هر ساعت و هر دقیقه برای من معنی و مفهوم خاص به خود را داشت. مغز جوان و پر بار من همچون کارگاهی عظیم هزاران فکر و خیال زیبا و پر نقش و نگار داشت که همه را بی نظم و نسقی می‌گشود و کرباس زبر و خشن زندگی را با آن می آراست.

این احلام و رؤیاهای شیرین در اطراف دختران زیبا و جوان وجامه بلند و فاخر اسقفان و نبردهایی که به پیروزی منجر شده و همچنین دربارهٔ نمایش‌های پر سر و صدا و پر زرق و برق تأتر دور می زد سپس بار دیگر به اندیشهٔ دختران زیبا و جوان و به گردش‌های شبانه در زیر شاخ و برگ‌های انبوه درختان شاه بلوط باز می‌گشت. در طربخانهٔ خاطرم همواره جشن و شادی بود. من به هرچه که می‌خواستم می‌توانستم بیندیشم و مرغ تیز خیال را به هر سو که اراده می‌کردم و می‌توانستم به پرواز درآورم زیرا من مردی آزاد و مختار بودم.

اکنون من اسیرم، جسمم را در دخمه‌ای تیره و تار به زنجیر کشیده اند و روحم را در ظلمت اندیشه ای مرگبار به زندان انداخته اند، اندیشه ای خونین و رعب انگیز و عاری از رحم و شفقت!»

معرفی نویسنده
عکس ویکتور هوگو
ویکتور هوگو
فرانسوی | تولد ۱۸۰۲ - درگذشت ۱۸۸۵

ویکتور هوگو یکی از شاعران، داستان‌نویسان و نمایشنامه‌نویسان بزرگ پیرو سبک رومانتیسم فرانسوی است. هوگو به عنوان یکی از بهترین نویسندگان فرانسوی شهرت جهانی دارد و آثارش به بسیاری از اندیشه‌های سیاسی و هنری رایج در زمان خودش اشاره کرده و گویی بازگو کننده تاریخ معاصر فرانسه است.

Aysan.Taremi
۱۴۰۳/۰۱/۲۴

کتاب عالی بود، لحظه‌ی تیره بختی را خوب به تصویر کشیده، و همانند یک برش از کتاب "ابله" از فئودورداستایوفسکی، لحظات پایانی زندگی یک شخص که چقدر به درازا می‌کشد و هر لحظه برایش معنا و مفهومی عمیق و طولانی

- بیشتر
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۲۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

حجم

۱۲۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان