کتاب دو برادر

کتاب الکترونیکی «دو برادر» نوشتهٔ ژرژ لوفور با ترجمهٔ شاپور نجدسمیعی و ویراستاری ندا ترابی (لکا) توسط نشر ویکتور هوگو منتشر شده است. این اثر در قالب داستانی بلند، به روایت زندگی و سرنوشت دو برادر می‌پردازد و در بستر جامعهٔ فرانسهٔ قرن نوزدهم، مفاهیم خانواده، طبقهٔ اجتماعی و تضادهای عاطفی را بررسی می‌کند. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب دو برادر

«دو برادر» از ژرژ لوفور، داستانی بلند و خانوادگی است که در فضای فرانسهٔ قرن نوزدهم روایت می‌شود. این کتاب با تمرکز بر روابط خانوادگی، تضاد طبقاتی و کشمکش‌های عاطفی، تصویری از جامعه‌ای در حال تغییر را ارائه می‌دهد. روایت داستان حول محور خانوادهٔ بروونگ شکل می‌گیرد؛ پدری مقتدر و جدی که در عین حال عاطفه و مهربانی را در رفتار خود نشان می‌دهد، اما با وقوع یک حادثه، زندگی‌اش دگرگون می‌شود. ساختار کتاب به‌گونه‌ای است که ابتدا با معرفی شخصیت‌ها و زمینه‌های خانوادگی آغاز می‌شود و سپس با پیشرفت داستان، به تدریج به پیچیدگی‌های روابط انسانی و تأثیر تصمیمات فردی بر سرنوشت نسل‌ها می‌پردازد. این رمان با نگاهی واقع‌گرایانه، فرازونشیب‌های زندگی شخصیت‌ها را به تصویر می‌کشد و از خلال روایت‌های موازی، به بررسی مفاهیمی چون عشق، فداکاری، کینه و بخشش می‌پردازد.

خلاصه داستان دو برادر

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان «دو برادر» با معرفی ژام بروونگ، مردی پنجاه ساله و رئیس کمپانی راه‌آهن، آغاز می‌شود. او که به جدیت و مهربانی در کار و زندگی شهره است، پس از ازدواج پسرش ریشارد با دختری از طبقهٔ پایین، دچار خشم و کینه می‌شود و رابطه‌اش با فرزندش را قطع می‌کند. ریشارد، که از حمایت پدر محروم شده، با سختی زندگی می‌گذراند و در نهایت در غربت جان می‌سپارد. همسر ریشارد، ماری، پس از مرگ شوهر، برای تأمین آیندهٔ فرزندش ناچار می‌شود به سراغ پدربزرگ برود، اما با سردی و بی‌مهری او روبه‌رو می‌شود و در نهایت مجبور می‌شود یکی از فرزندانش، رالف، را به پدربزرگ بسپارد. رالف در ناز و نعمت بزرگ می‌شود اما به جوانی عیاش و بی‌مسئولیت تبدیل می‌گردد. در سوی دیگر، روبر، فرزند دیگر ماری، با تلاش و پشتکار در کنار مادرش زندگی می‌کند و به عنوان مکانیسین راه‌آهن مشغول به کار می‌شود. سرنوشت این دو برادر، یکی در رفاه و دیگری در سختی، به تدریج به هم گره می‌خورد و داستان با تقابل ارزش‌های خانوادگی، مسئولیت‌پذیری و تأثیر گذشته بر آینده پیش می‌رود. روایت کتاب، تضاد میان تربیت، محیط و انتخاب‌های فردی را در قالب داستانی پرکشش و پرحادثه به تصویر می‌کشد، بی‌آنکه پایان ماجرا را افشا کند.

چرا باید کتاب دو برادر را بخوانیم؟

این کتاب با پرداختن به موضوعات عمیق انسانی مانند خانواده، فداکاری، کینه و بخشش، فرصتی برای تأمل دربارهٔ نقش تصمیمات فردی در سرنوشت نسل‌ها فراهم می‌کند. روایت داستانی پرحادثه و شخصیت‌پردازی چندلایه، خواننده را با فرازونشیب‌های زندگی شخصیت‌ها همراه می‌سازد و امکان همذات‌پنداری با دغدغه‌ها و انتخاب‌های آنان را به وجود می‌آورد. همچنین، تصویرسازی از جامعهٔ فرانسهٔ قرن نوزدهم و تضادهای طبقاتی، زمینه‌ای برای درک بهتر تحولات اجتماعی و روانی آن دوران فراهم می‌کند.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

مطالعهٔ «دو برادر» برای علاقه‌مندان به رمان‌های خانوادگی، داستان‌های اجتماعی و کسانی که به بررسی روابط انسانی و تأثیر محیط و تربیت بر سرنوشت افراد علاقه دارند، مناسب است. این کتاب به‌ویژه برای کسانی که دغدغهٔ مسائل خانوادگی، تضاد طبقاتی و انتخاب‌های سرنوشت‌ساز را دارند، پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب دو برادر

«مسیو بروونگ با اندامی لرزان و با کمال خشونت گفت : من پسری ندارم تا شما همسر او باشید. -افسوس که فعلا حرف شمادرست است. -یعنی چه ؟ منظورت چیست ؟ مخاطب لباس‌های عزا و قيافة پژمرده خود را نشان داده و گفت: این لباس عزاست که در ماتم شوهر عزیزم بر تن کرده ا.. زن جوان دیگر نتوانست بقية کلماتش راادا کند. بغض گلویش را گرفت و شروع به گریستن کرد. مسیو بروونگ از شنیدن آخرین کلمات ماری مانند اشخاص دیوانه به چپ و راست حرکت کرده و نزدیکک بود بر زمین بیفتد. چند لحظه سکوت غم افزا حکمفرما شد. اشک از چشمان زن جوان بر روی لباسش فرو می‌ریخت. در قلب مسیو بروونگ درد و اندوه و خشم و نفرت با هم در جدال بود. زمانی یکی فائّق و دیگری مغلوب و لحظه ای بعد یکی فاتح و دیگری منکوب می شد تا اینکه مسیو بروونگ جلو آمده بازوان زن جوان را گرفته گفت : باعث تمام این بدبختی‌ها و بیچارگی ها شما بوده اید. شمائید که رشته محبت و مهر پدر و فرزندی را از هم گسسته و هر کدام از ما را در زاوية یی روح فراموشی افکندید. پسرم مرد درحالی که از من دور بود و نتوانستم اقلاروی او رابرای آخرین مرتبه ببینم.»