
کتاب بیچارگان به همراه نامه های عاشقانه ویکتور هوگو
معرفی کتاب بیچارگان به همراه نامه های عاشقانه ویکتور هوگو
کتاب «بیچارگان به همراه نامههای عاشقانه» اثری از «ویکتور هوگو» است که با ترجمهٔ «ناصر ایراندوست» و انتخاب بخشهایی از آثار این نویسنده، توسط نشر ویکتور هوگو منتشر شده است. این کتاب مجموعهای از داستان کوتاه «بیچارگان» و گزیدهای از نامههای عاشقانهٔ «ویکتور هوگو» به نامزدش «آدل فوشه» را در بر میگیرد. در این اثر، هم با فضای داستانی و اجتماعی فرانسهٔ قرن نوزدهم روبهرو میشویم و هم با لحن صمیمی و احساسات شخصی نویسنده در نامههای عاشقانهاش آشنا میشویم. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب بیچارگان به همراه نامه های عاشقانه ویکتور هوگو
«بیچارگان به همراه نامههای عاشقانه» ترکیبی از دو بخش متفاوت است: داستان کوتاه «بیچارگان» و مجموعهای از نامههای عاشقانهٔ «ویکتور هوگو» به «آدل فوشه». این کتاب در قالب ناداستان و داستان کوتاه ارائه شده و ساختار آن به گونهای است که ابتدا با روایتی داستانی از زندگی سخت و پررنج یک خانوادهٔ ماهیگیر آغاز میشود و سپس به بخش نامهها منتقل میشود که در آن، احساسات و دغدغههای عاشقانهٔ نویسنده به تصویر کشیده شده است. «ویکتور هوگو» در این اثر، هم به مسائل اجتماعی و فقر و تیرهبختی مردم عادی میپردازد و هم گوشههایی از زندگی شخصی و عاطفی خود را آشکار میکند. این کتاب نهتنها تصویری از جامعهٔ فرانسهٔ قرن نوزدهم ارائه میدهد، بلکه خواننده را با فضای ذهنی و عاطفی یکی از بزرگترین نویسندگان جهان همراه میکند. نامهها، علاوهبر روایت یک عشق جوانانه، بازتابی از روحیهٔ حساس و پرشور نویسنده هستند و بخش داستانی نیز با توصیفهای دقیق و فضای تیره و پرتنش، تصویری از زندگی طبقات فرودست را به نمایش میگذارد.
خلاصه داستان بیچارگان به همراه نامه های عاشقانه ویکتور هوگو
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان کوتاه «بیچارگان» با شبی تاریک و طوفانی آغاز میشود؛ جایی که خانوادهای ماهیگیر در کلبهای محقر و دورافتاده، با فقر و نگرانی دستوپنجه نرم میکنند. مادر خانواده، ژانی، در حالیکه پنج کودک خردسال را در خواب میبیند، برای شوهرش که در دل دریا با امواج خروشان میجنگد، دعا میکند. فضای داستان سرشار از اضطراب، ناامیدی و امیدهای کوچک است. پدر خانواده برای تأمین معاش، جان خود را به خطر میاندازد و ژانی با دلهره و نگرانی، شب را به صبح میرساند. در ادامه، ژانی به سراغ همسایهٔ پیر و بیمار خود میرود و با صحنهای تلخ روبهرو میشود: مادر همسایه درگذشته و دو کودک خردسال بیپناه ماندهاند. ژانی با احساس گناه و همدردی، تصمیم میگیرد این دو کودک را به خانوادهٔ خود اضافه کند. داستان با بازگشت پدر خانواده و پذیرش سرنوشت تلخ اما انسانی، به پایان میرسد؛ جایی که همدلی و فداکاری، معنای تازهای به زندگی سخت این خانواده میبخشد. در بخش دوم کتاب، نامههای عاشقانهٔ «ویکتور هوگو» به «آدل فوشه» روایت میشود. این نامهها، بازتابی از عشق پرشور، امیدها، دلتنگیها و فرازونشیبهای رابطهٔ آن دو هستند. هوگو در نامههایش از احساسات عمیق، رنج دوری، امید به وصال و دغدغههای جوانی سخن میگوید. این نامهها نهتنها روایتگر یک عشق شخصیاند، بلکه تصویری از روحیهٔ حساس و آرمانگرای نویسنده را نیز ارائه میدهند.
چرا باید کتاب بیچارگان به همراه نامه های عاشقانه ویکتور هوگو را بخوانیم؟
این کتاب فرصتی است برای آشنایی با دو وجه متفاوت از شخصیت «ویکتور هوگو»: نویسندهای که هم به مسائل اجتماعی و فقر میپردازد و هم در نامههایش، احساسات عاشقانه و دغدغههای شخصی خود را بیپرده بیان میکند. خواندن این اثر، امکان لمس فضای اجتماعی و عاطفی فرانسهٔ قرن نوزدهم را فراهم میکند و مخاطب را با زبان و نگاه انسانی نویسنده همراه میسازد. بخش داستانی کتاب، تصویری ملموس از رنج و همدلی در میان طبقات فرودست ارائه میدهد و بخش نامهها، دریچهای به دنیای درونی و عواطف نویسنده میگشاید. این ترکیب، تجربهای چندلایه و متفاوت از آثار کلاسیک را رقم میزند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به ادبیات کلاسیک، دوستداران آثار اجتماعی و کسانی که به نامهنگاریهای عاشقانه و زندگی شخصی نویسندگان بزرگ علاقه دارند، مناسب است. همچنین برای کسانی که دغدغهٔ شناخت تاریخ اجتماعی و عاطفی اروپا را دارند یا میخواهند با فضای ذهنی و احساسی «ویکتور هوگو» آشنا شوند، گزینهای جذاب بهشمار میآید.
بخشی از کتاب بیچارگان به همراه نامه های عاشقانه ویکتور هوگو
«آدل بیاد داری که تا امروز یک سال از روزی که سرنوشت من معلوم شد میگذرد؟ شب ۲۶ آوریل ۱۸۱۹ بود که کنار هم نشستیم و راز دل بههم گفتیم. چون من با دلی سوزان عشق بیپایانم را پیش رویت آشکار ساختم و تو نیز با سادگی پرده از روی عشق پنهانی خویش برداشتی. راستی بسان شیری دلیر شدم. دلم آسوده گردید و شادمانی و خوشبختیام از این بود که دانستم کسی مرا دوست میدارد. اوه، تو را به خدا بگو که آیا آن شب را فراموش نکردهای؟ بگو که آن شب را به یاد داری زیرا غم و شادی و همه چیز من از آن شب است. ادل هنوز یک سال از آن شب زیبا و شادیبخش نگذشته است ولی در این اندک زمان بسیار رنج بردهام. بگذار رازی را که به هیچکس جز تو نمیتوانم گفت برایت آشکار سازم. ادل نمیدانی آن روز که خانواده ما از عشقمان آگاه گشتند و قرار شد دیگر من و تو یکدیگر را نبینیم و با هم سخنی نگوییم چقدر آشفته و پریشان گردیدم. بیدرنگ به اتاق خویش رفتم و در تنهایی به تلخی گریستم. ابتدا میخواستم به آغوش مرگ پناه برم ولی زود چهره زیبایت پیش چشمانم آمد و دانستم که باید برای عشق تو زنده باشم.»
حجم
۴۶۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۷۵ صفحه
حجم
۴۶۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۷۵ صفحه