کتاب دلدار و دلباخته
معرفی کتاب دلدار و دلباخته
کتاب دلدار و دلباخته نوشتهٔ ژرژ ساند و ترجمهٔ احمد سمیعی (گیلانی) است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. نویسنده در این داستان به شرحی داستانگونه از رابطهٔ کوتاهمدت اما پر سوزوگداز خود با «آلفرد دو موسه»، شاعر جوان فرانسوی میپردازد.
درباره کتاب دلدار و دلباخته
ژرژ ساند زمانی کتاب دلدار و دلباخته را نگاشت که معشوقهٔ سابقش از دنیا رفته بود و او فرصت این را داشت که به رابطهٔ عاشقانهشان نگاهی دوباره بیندازد. این کتاب حاوی شرح عشق دو چهرهٔ شاخص ادبیات فرانسه است؛ ژرژ ساند و «آلفرد دو موسه». ساند در بهار سال ۱۸۳۳ میلادی، با دو موسه، شاعر جوان فرانسوى آشنا شد. این آشنایی در زندگی هر دو هنرمند و بهتبعْ آثارشان، تغییراتی ایجاد کرد. این ارتباط که بهسرعت بهشکل عاشقانهای پر تبوتاب درآمد، دو سال بعد رو به خاموشی رفت. این رابطهٔ کوتاه اما عمیق که در ایتالیا سپری شده و به این دو نفر لقب «عاشقان ونیز» را داده بود، سبب خلق آثاری از سوی دو نفر شد. ژرژ ساند بخشی از داستان را به نامهنگاری اختصاص داده و در بخش دیگر به شرح احوالات دلدار و دلباخته از زاویهدید سومشخص میپردازد. در این کتاب، از شروع عشقی پرشور تا زوال غمانگیز آن به مخاطب نشان داده میشود. «ترز» و «لوران» در طول داستانی پر فرازونشیب که سایهٔ حسد و مرگ بر آن سایه افکنده، با یکدیگر آشنا میشوند، به هم عشق میورزند و سپس جدا میشوند.
خواندن کتاب دلدار و دلباخته را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران رمانهای خارجی و ادبیات عاشقانه پیشنهاد میکنیم.
درباره ژرژ ساند
آمانتین لوسیل اُرُر دوپَن (۱۸۰۴ - ۱۸۷۶)، معروف به ژرژ ساند، رماننویس، نمایشنامهنویس، روزنامهنگار و منتقد ادبی و فرانسوی قرن نوزدهم و از چهرههای اصلی مکتب رمانتیسیسم است. او یکی از پرکارترین نویسندگان عصر خود بود که بیش از ۷۰ رمان و نزدیک به ۵۰ اثر دیگر در سایر قالبها را در کارنامهٔ خود دارد. ژُرژ ساند بسیار تحتتأثیر مادربزرگش «مری اررددسکث» معروف به «مادام دوپن» بود. این نویسنده، عاشقپیشه بود و در برابر تعصب، افراط و چالشهای یک جامعهٔ بهشدت محافظهکار ایستاد و در جهت تغییر و اصلاح آن کوشید. زندگی پرتلاطم، پوشش و نام مستعار مردانهای که از سال ۱۸۲۹ به کار گرفت، به قشری از زنان جامعهاش الگوی نویی ارائه کرد. با وجود منتقدانی سرسخت، موردتوجه طبقهٔ روشنفکر زمان خود بود و در مزرعهاش پذیرای افرادی چون بالزاک، فردریک شوپن، فرانتس لیست و گوستاو فلوبر بود. نخستین رمانهای او هنجارهای اجتماعی و خیزش زنان را به چالش کشیدند. این آثار منجر به انشقاق در میان افکار عمومی و همچنین محافل ادبی شد؛ سپس به آسیبهای اجتماعی و مسائل کارگران روی آورد و در کنار این موضوعات نگارش رمانهای تاریخی را آغاز کرد. در ادامه، گرایش قابلتوجهی به طبیعت پیدا کرد؛ شهرت او همچنین بهواسطهٔ همین سبک از رمانها معروف به «champêtres» برجستهتر شد؛ سبکی که بر لطافت زندگی در دشت و صحرا، روستاها، پناه به طبیعت سرکش و انعطاف در برابر آن متمرکز است.
بخشی از کتاب دلدار و دلباخته
«لوران نیز که در وجودش بهیقین دو انسان کاملاً متمایز در نبرد بودند چنین بود. گویی دو روح بر سر جان بخشیدن به جسم او نزاع و رقابت داشتند و کینهجویانه نبرد میکردند تا یکی دیگری را براند. بدبخت لوران که، در تنگنای این کشاکش اراده و اختیار خویش را از کف داده بود و هر روز، بیرمق و ناتوان، بر بستر پیروزی دیو یا پری میافتاد که او را از چنگ یکدیگر میربودند. وی، هنگامی که در احوال خود غور میکرد، گاه، انگار جادو و افسون میخواند، با روشنبینی تمام و هراسانگیزی کلید طلسمات اسرارآمیزی را که خود قربانی آن بوده به دست میداد. به ترز میگفت: «آری، پدیدهای بر من عارض میشود که اهل کرامات آن را جنزدگی میخوانند. دو روح بر من چیره گشته است. آیا واقعاً یکی خیر و دیگری شر است؟ نه، خیال نمیکنم: آن روحی که تو را به وحشت میاندازد، روح بدبین و قهار و مهیب، تنها از این رو عامل شر است که مختار نیست عامل خیر به معنایی که خود میخواهد باشد. او مایل است آرام، فیلسوفمنش، خوشرو و خوشخو و اهل مدارا و اغماض و تحمل باشد اما آن دیگری خواهان چنین چیزی نیست. او قصد دارد فرشتۀ رحمت باشد؛ خواهان آن است که باحرارت، پرشور و شوق، غیرتمند و فداکار باشد و چون حریفش به او میخندد او را انکار میکند و آزردهاش میسازد، وی نیز، به نوبۀ خود، ظلمانی و بیرحم و سنگدل میشود. بدین قرار، از دو فرشتهای که در وجود مناند سرانجام شیطانی زاده میشود.»
حجم
۲۵۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۷۱ صفحه
حجم
۲۵۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۷۱ صفحه