کتاب نانون
معرفی کتاب نانون
کتاب نانون نوشتهٔ ژرژ ساند و ترجمهٔ قاسم صنعوی است. انتشارات دوستان این رمان فرانسوی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب نانون
کتاب نانون حاوی یک رمان فرانسوی و روایت دختری روستایی است که در سالهای پایانی عمرش (زمانی که از عنوان اشرافی «مارکیز» برخوردار است) خاطرات خود را مینویسد. ژرژ ساند این رمان را در راستای نشاندادن تواناییهای زنان برای شکوفایی نوشت. این اثر در سال ۱۸۷۱ میلادی و اندکی بعد از ماجرای کومون پاریس خلق شده و در میان همهٔ سطرهایش، بهویژه زمانی که از ماجراهای خشونتبار سال ۱۷۹۳ یاد میشود، سیاست خونبار آن دوران را آشکار میکند. قهرمان اصلی این اثر مانند بسیاری دیگر از رمانهای ژرژ ساند، دختری از پایینترین طبقهٔ اجتماعی است که همتی بالا دارد و با روشنبینی خود داستان این رمان را میسازد. دخترک همراهی دارد که متعلق به جامعهٔ اشرافی است، ولی به دلیل آنکه پسر کوچک خانواده است باید از هر گونه امتیاز ارثبردن محروم شود. او، خود و همراهش را با تلاشهای زیادی از سختیهای دوران وحشت انقلاب کبیر فرانسه نجات میدهد و به عزت میرساند. چگونه این کار را میکند و از چه مسیرهایی میگذرد؟ بخوانید تا بدانید.
خواندن کتاب نانون را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران رمانهای فرانسوی پیشنهاد میکنیم.
درباره ژرژ ساند
آمانتین لوسیل اُرُر دوپَن (۱۸۰۴ - ۱۸۷۶)، معروف به ژرژ ساند، رماننویس، نمایشنامهنویس، روزنامهنگار و منتقد ادبی و فرانسوی قرن نوزدهم و از چهرههای اصلی مکتب رمانتیسیسم است. او یکی از پرکارترین نویسندگان عصر خود بود که بیش از ۷۰ رمان و نزدیک به ۵۰ اثر دیگر در سایر قالبها را در کارنامهٔ خود دارد. ژُرژ ساند بسیار تحتتأثیر مادربزرگش «مری اررددسکث» معروف به «مادام دوپن» بود. این نویسنده، عاشقپیشه بود و در برابر تعصب، افراط و چالشهای یک جامعهٔ بهشدت محافظهکار ایستاد و در جهت تغییر و اصلاح آن کوشید. زندگی پرتلاطم، پوشش و نام مستعار مردانهای که از سال ۱۸۲۹ به کار گرفت، به قشری از زنان جامعهاش الگوی نویی ارائه کرد. با وجود منتقدانی سرسخت، موردتوجه طبقهٔ روشنفکر زمان خود بود و در مزرعهاش پذیرای افرادی چون بالزاک، فردریک شوپن، فرانتس لیست و گوستاو فلوبر بود. نخستین رمانهای او هنجارهای اجتماعی و خیزش زنان را به چالش کشیدند. این آثار منجر به انشقاق در میان افکار عمومی و همچنین محافل ادبی شد؛ سپس به آسیبهای اجتماعی و مسائل کارگران روی آورد و در کنار این موضوعات نگارش رمانهای تاریخی را آغاز کرد. در ادامه، گرایش قابلتوجهی به طبیعت پیدا کرد؛ شهرت او همچنین بهواسطهٔ همین سبک از رمانها معروف به «champêtres» برجستهتر شد؛ سبکی که بر لطافت زندگی در دشت و صحرا، روستاها، پناه به طبیعت سرکش و انعطاف در برابر آن متمرکز است.
بخشی از کتاب نانون
«همهچیز ممکن است! فرانسویها خیلی خودپسندند و در جدیترین آنها نیز اثری از کودکی یافت میشود. شاید تمام خونهایی که ریختهایم تا دشمنی را که خواهان استقرار مجدد چیزهای قدیمی و بازگرداندن سلطنت همراه با اربابها و امتیازهای آنان، صومعهها و قربانیهای آنها بود برانیم، از یاد برده شود. ولی من اگر بهحدی احمق باشم که عنوان همشهری را که به چنین بهای گزافی به دست آوردهام فدای هر عنوانی بکنم، خودم را نخواهم بخشید. هرگز کسی نخواهد توانست مرا ناگزیر کند که عنوانی دیگر اختیار کنم، زیرا عنوانی شرافتمندانهتر از این به رسمیت نمیشناسم. نانون، این مسکنتها را فراموش کنیم! من کاملاً آزادم و امیدوارم که تو نیز برای همیشه وسواسها و اظهار حیرتهای گذشتهات را که فکر میکردی فردی اصیلزاده نمیتواند با دختری روستایی ازدواج کند، کنار گذاشته باشی. بهعکس، این وصلت آسانتر و میتوانم بگویم طبیعیتر است تا پیوند اصیلزادگی با بورژوازی. زیرا این دو طبقه بیش از حد از یکدیگر نفرت دارند و در این ماجرای خصوصی که برخلاف آنچه تصور میشود ملت به آن توجهی ندارد، روستایی بیطرف مانده. چیزی که روستایی میخواهد، همان رهایی از قید بیگاریهای دیرین، فقر و مطالبههای ناحق است. روستایی برای همیشه از بند رسته است! روستایی، شمار کثیر است و شمار کثیر را دیگر نمیتوان فدای یک طبقه کرد. بنابراین تو کار خوبی میکنی، زیرا میل داری به معاملههای خوب، براساس نقشههای متکی به آیندهٔ زمین، بپردازی. من هم زمین را دوست دارم، بهخاطر خودش دوستش دارم، اگر برای بارور و خندانکردنش، باید مالکیتش را به دست آورد، در راه مالکیتش قدم بردار! من، دستی را که برایم مانده، فکرم، هوشم و آموزشی را که خواهم توانست کسب کنم در اختیار زمین خواهم گذاشت تا از سنگینی بار دستهای دیگران و فعالیت تو بکاهم و در حد امکان از تمام خستگیهایت برکنارت بدارم. خوب، نانت، زمان و روز ازدواجمان را تعیین کنیم. میبینی که من در عرضهکردن خود به تو، در حالی که فاقد ثروت و یک دستم هستم، وسواسی ندارم. میدانم که در روستا وحشت شدیدی از نقص عضو وجود دارد. این وضع اگر در ارتش افتخار بزرگی به شمار میرود، در فکر روستایی ما تقریباً نوعی خواری در نظر گرفته میشود، حداقل نوعی کهتری است که میتوان آن را محترم شمرد، ولی همیشه به آن رقت میآورند؛ آیا از اینکه از لحاظ انتخابت ابداً حسادتی برنیانگیختهای و از اینکه دیگران بگویند که تو بهجای برگزیدن کارگری خوب که برایت سعادت و سود به بار بیاورد، بار خاطر بزرگی میپذیری، احساس خفت و خواری نخواهیکرد؟»
حجم
۳۲۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۱۷ صفحه
حجم
۳۲۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۱۷ صفحه