کتاب افلاطون
معرفی کتاب افلاطون
کتاب افلاطون نوشتهٔ کارل یاسپرس و ترجمهٔ محمدحسن لطفی است. انتشارات خوارزمی این کتاب را منتشر کرده است. این اثر در باب یکی از مشهورترین فیلسوفان و متفکران سیاسی که در یونان باستان زندگی میکرد، است.
درباره کتاب افلاطون
کتاب افلاطون (Plato) پیرامون یکی از مشهورترین فیلسوفان و متفکران سیاسی است که در یونان باستان زندگی میکرد. این رساله، ترجمهٔ بخش کوچکی از کتاب «فیلسوفان بزرگ» نوشتهٔ کارل یاسپرس است که خود یکی از بزرگترین فیلسوفان قرن ما است. گفته شده است هر کس که با آثار افلاطون سروکار مییابد، همواره در برابر این پرسش قرار میگیرد که آیا چیزی که بتوان آن را فلسفۀ افلاطون نامید، وجود دارد یا خیر؟ آیا اصلاً افلاطون در نوشتههایش حرف قاطع و منجزی دارد یا خیر؟ به خاطر همین مسئله، افلاطون در جایگاه یگانهای در فلسفه قرار گرفته است. افلاطون در ۴۲۷ پیش از میلاد مسیح در آتن و در خانوادهای قدرتمند، سیاسی و اشرافی به دنیا آمد و در ۳۴۷ پیش از میلاد مسیح از دنیا رفت. او فیلسوف برجستهٔ یونان باستان و نخستین فیلسوفی بود که آثار مکتوبش به جای مانده است. بسیاری او را بزرگترین فیلسوف تاریخ میدانند. او از بچگی بسیار تیزهوش بود. پدرش برای او بهترین معلم موسیقی، فلسفه، ژیمناستیک و ادبیات را به خدمت گرفت. در ۲۰سالگی برای تکمیل دانستههای خود، شاگرد سقراط شد. این همنشینی و شاگردی بهمدت هشت سال ادامه یافت. در سال ۳۹۹ پیش از میلاد مسیح، شاهد اعدام خودخواستهٔ آموزگارش سقراط بهحکم دادگاه آتن بود. پس از اعدام سقراط آتن را ترک کرد. برای چندین سال در شهرهای یونان و کشورهای بیگانه به گردش پرداخت و پس از سفری به سیسیل در ۴۰سالگی به آتن بازگشت و مکتبی فلسفی ایجاد کرد که به نام «آکادمی» مشهور شد. از آثار مکتوب او میتوان به «کریتون»، «ضیافت» و «جمهور» اشاره کرد. دورهٔ آثار افلاطون در ایران منتشر شده است.
خواندن کتاب افلاطون را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب یکی از مشهورترین فیلسوفان و متفکران سیاسی از یونان باستان پیشنهاد میکنیم.
درباره کارل یاسپرس
کارل یاسپرس در ۲۲ فوریهٔ سال ۱۸۸۳ میلادی در شهر اولدنبورگ آلمان زاده شد. او بعد از پایان دوران دبیرستان، در دانشگاه هایدلبرگ و مونیخ حقوق خواند و سپس به مدت پنج سال به تحصیل در رشتهٔ پزشکی پرداخت. یاسپرس در سال ۱۹۰۹ دکترای خود را در پزشکی گرفت و در سال ۱۹۱۳ و پیش از آغاز جنگ جهانی اول، استادیار روانپزشکی دانشگاه و در سال ۱۹۲۱ استاد رسمی دانشگاه شد. او از سال ۱۹۳۰ میلادی به تدریس فلسفه مشغول شد و به علت اظهارنظرهای مخالف با نهضت نازی، از کار برکنار شد. در همین دوران افکار «کییرکگور»، فیلسوف اگزیستانسیالیست را دنبال و تبلیغ میکرد. یاسپرس معتقد بود که جامعهٔ صنعتی امروزی برای شخصیت انسانی خطرناک است. یاسپرس در نهایت در ۲۶ فوریهٔ ۱۹۶۹، زمانی که ۸۶ساله بود بر اثر حملهٔ قلبی از دنیا رفت. کتاب «ماهیت رواندرمانی (ارزیابی انتقادی)» و کتاب «ایدهٔ دانشگاه» از آثار مکتوب او است.
بخشی از کتاب افلاطون
«افلاطون فلسفه را تا نهایت افق آن گسترش داده، امکانات تازهای برای آن گشوده، و مهر ایدهٔ وحدت را بر آن زدهاست. این وحدت ترکیب همهٔ شناساییها و درآوردن آنها بهصورت واحد نیست، بلکه ذات خود افلاطون است که در حال تفکر همواره روی بهسوی وحدت برتر دارد. افلاطون از هر اندیشهای که پیش از او پدیدآمدهبود سود جستهاست، و در عین اینکه خود را حلقهای در سلسلهٔ فیلسوفان احساس میکرد، میدانست که بنیان گذار آن چیزی است که این سلسله با آن، برای نخستینبار سلسلهای بهمعنی راستین میگردد و معنی پیونددهندهٔ خود را بازمییابد. بهیاری او فلسفه با نظر بهگذشتگان و توجه بهزندگی معنوی زمان حاضر، بهزندگی مداوم مبدل گردید. پس از او متفکران دیگر همه در دل اثری که او آغاز کردهاست، پدیدآمدهاند.
همهٔ موضوعهای فلسفه در اندیشهٔ افلاطون بههم میرسند و تقریباً همهٔ موضوعات فلسفی از او سرچشمه میگیرند. گویی افلاطون پایان فلسفه است و آغاز فلسفه. چنین مینماید که هر چه پیشتر از او بودهاست، در خدمت فلسفهٔ اوست؛ و هر چه پس از او آمده، تفسیر بر آن. با این همه فلسفهٔ پیش از او پلهای برای فلسفهٔ او نیست، بلکه نیروی مستقلی است. فلسفهای هم که پس از او میآید گسترش و شکفتگی فلسفهٔ او نیست، بلکه تجربهٔ مستقلی است دربارهٔ جهان و انسان و خدا. ولی برای همهٔ آن فلسفهها لحظهای پیشمیآید که در فلسفهٔ افلاطون منعکس میگردند و در آنجا آزمودهمیشوند.
ممکن است چنین بنظرآید که فلسفهٔ افلاطون انبوهی از شکوفههایی است که تا امروز بتمامی نشکفتهاست. ولی حالت بنیادی آن، چنان است که گویی نمیتوان فراتر از آن رفت و آن را پسپشت نهاد. از این رو فلسفهٔ افلاطون، هم برای تفکر مستقل و خلاق نیروبخش و برانگیزنده است، و هم چیز کاملی است که بههر که تسلیم آن شود رضایتی ژرف میبخشد.
آنچه «مشرب افلاطونی» نامیدهمیشود، جذب و قلب فلسفهٔ افلاطون است تا امروز. چون تفکر افلاطونی بر قرارگاه قابل لمسی استوار نیست، بلکه همه چیز را بهحالت معلق رها میکند و مطلب نهایی را ناگفته میگذارد، از این رو آدمی برای بهرهورشدن از آن باید بهدرون آن بجهد و در حرکت و تحقق آن شرکت و همگامی جوید و آنچه را در آن رویمیدهد خود تجربه کند و ببیند که از این کار برای خود او چه حاصل میشود. فلسفهٔ افلاطون را نمیتوان همچون نظریهای روشن و معین تصرف کرد، وگرنه نیروی تفکر او از میان میرود. زیرا تفکر افلاطونی چیزی را پدیدمیآورد که هنگام رو بهرو شدن با افلاطون باید از آن بهرهور بود.
از این رو برای مطالعهٔ افلاطون دو راه وجوددارد: یکی بهتسلیم در برابر عقاید و نظریات معین میانجامد، و در دیگری در پرتو همنشینی با افلاطون، آزادی فلسفی استوار بر جدیت درونی حاصل میشود. راه نخستین در طول تاریخ نمایان است ولی از راه دوم بزحمت میتوان اثری دید. زندگیای که فقط در راه دوم میشکفد و گسترش مییابد در راه نخستین ناپیداست و در اینجا جز شبحی از آن نمیتوانیافت.
آثار از میان رفتن روح افلاطونی در «مشرب افلاطونی» عبارت است از: بیخبری از ارزش بیان غیرمستقیم، و گرفتن آراء و نظریات افلاطون بهمعنی تحتاللفظی کلمات؛ اکتفاکردن از فلسفهٔ افلاطون بهزمینههای علمی یا دینی یا سیاسی؛ تنظیم مطالب بهشکل مرحله بهمرحله و متداوم و غافلماندن از گسستگی؛ تبدیل اندیشهٔ همانند خداشدن در واقعیت این زندگی بهوحدت عرفانی و پیوستن بهخدا؛ و در نتیجه: نداشتن آزادی تفکر در برابر اندیشهها و طرحهای افلاطون، و خلاصه، فقدان آزادگی درونی.
در جریان تحول «مشرب افلاطونی» افلاطون بارها بهصورت معلمی درآمدهاست که به فیثاغورس شبیهتر است تا بهافلاطون واقعی. آکادمی با بالابردن مقام مؤسس خود بهمرتبهٔ «افلاطون الهی» سبب شد که آزادی درونی افلاطونی یکسره از میان برود.»
حجم
۱۳۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۵۷
تعداد صفحهها
۱۸۹ صفحه
حجم
۱۳۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۵۷
تعداد صفحهها
۱۸۹ صفحه