ماکس وبر
زندگینامه و معرفی کتابهای ماکس وبر
ماکس وبر (Max Weber) در ۲۱ آوریل ۱۸۶۴ در شهر ارفورت امپراطوری پروس به دنیا آمد و در ۱۴ ژوئن ۱۹۲۰ در مونیخ آلمان از دنیا رفت. او جامعهشناس و اقتصاددان سیاسی بود و معروفترین نظریهاش «اخلاق پروتستانی» است که در آن پروتستانیسم را به سرمایهداری ربط میدهد. وبر بهخاطر ایدههایش دربارهی دیوانسالاری نیز شناخته شده است.
بیوگرافی ماکس وبر
وبر پسر بزرگ مکس و هلن وبر بود. پدرش یک سیاستمدار لیبرال بلندپرواز بود که خیلی زود به «ناسیونال لیبرالهای» سازگارتر و طرفدار بیشمارک پیوست و خانواده را از ارفورت به برلین نقل مکان داد، جایی که او به عضویت مجلس نمایندگان پروس و رایشتاگ درآمد. وبرِ بزرگ خود را بهعنوان یکی از اعضای محیط اجتماعی برلین تثبیت کرد و به این دلیل سیاستمداران و دانشمندان برجستهی آن، به خانهی آنها رفتوآمد داشتند.
مادر این جامعهشناس یک کالوینیست ارتدوکس بود. اگرچه او بهتدریج الهیات تساهلآمیزتری را پذیرفت، اما اخلاق پیوریتنی او هرگز کاهش نیافت. فعالیتهای اجتماعی پدرش، او را از مادرش دور کرد، بهویژه زمانی که مادرش غم و اندوهی طولانیمدت را پس از مرگ دو تن از فرزندانشان از سر گذراند. پدرش نیز به نوبهی خود، شیوهای سنتی و مستبدانه را در خانه پیش گرفت و از همسر و فرزندان اطاعت مطلق میخواست. تصور میشود که این محیط تیرهوتار خانه که با درگیریهای بین والدین وبر بدتر میشد، دلیل عذابهای درونی بود که وبر در زندگی بزرگسالی از آنها رنج میبرد.
وبر در سال ۱۸۸۲ برای ثبتنام در دانشگاه هایدلبرگ خانه را ترک کرد و پس از دو سال تحصیل خود را قطع کرد تا خدمت سربازی خود را در استراسبورگ به پایان برساند. در این مدت او با خانوادهی خواهر مادرش، آیدا باومگارتن، و همسرش، مورخ هرمان باومگارتن بسیار نزدیک شد؛ مورخی که تأثیر عمیقی بر رشد فکری وبر داشت.
با این حال، پس از اتمام سربازی، پدرش از وبر درخواست کرد تا تحصیلات خود را در دانشگاه برلین به پایان برساند تا بتواند در خانه زندگی کند و به دنبال بورسیهی تحصیلی در حقوق و تاریخ اقتصادی باشد. این شاید به این دلیل بود که پدرش از نفوذ بومگارتنها راضی نبود. وبر از سال ۱۸۸۴ تا ازدواجش در سال ۱۸۹۳ خانه را تنها برای یک ترم تحصیل در گوتینگن در سال ۱۸۸۵ و برای دورههای کوتاهی با واحد ذخیرهی نظامی ترک کرد.
دوران اولیهی کاری
بنابراین وبر بیشتر سالهای تحصیلی خود را در خانهی دوران کودکی خود گذراند، جایی که به طور مداوم در معرض منافع متضاد والدینش بود. از آنجایی که او اواسط و اواخر دههی ۲۰ خود را به طور همزمان در دو دورهی کارآموزی بدون دستمزد، بهعنوان دستیار وکیل و بهعنوان دستیار دانشگاه گذراند، تا پاییز ۱۸۹۳ نمیتوانست بهتنهایی زندگی کند. در آن زمان او یک موقعیت موقت تدریس حقوق را در دانشگاه برلین پیدا کرد و با ماریان شنیتگر، دخترعموی دومش ازدواج کرد، کسی که بعدها زندگینامهنویس و ویراستار آثارش شد. ماریان وبر خود نیز بهتنهایی یک جامعهشناس برجسته و یکی از چهرههای اولیه در زمینهی جامعهشناسی فمینیستی بود.
وبر پس از ازدواج از یک رژیم کاری اجباری پیروی کرد که پس از بازگشت به برلین در سال ۱۸۸۴ شروع کرده بود. وبر معتقد بود تنها از طریق چنین کار منظمی میتوانست از گرایش طبیعی به خودپسندی و تنبلی که میتواند منجر به یک بحران احساسی و روحی شود جلوگیری کند.
ظرفیت زیاد وبر برای تلاش فکری منضبط، همراه با درخشش بیچون و چرایش منجر به پیشرفت حرفهای او شد. یک سال پس از انتصابش در برلین، استاد تمام اقتصاد سیاسی در فرایبورگ شد و سال بعد (۱۸۹۶) در هایدلبرگ به آن سمت رسید. وبر پس از رسالههای دکتری و پسادکتری خود در مورد تاریخ کشاورزی روم باستان و تکامل جوامع تجاری قرون وسطی، تحلیل جامعی از مشکلات کشاورزی شرق آلمان را برای یکی از مهمترین جوامع دانشگاهی این کشور، یعنی اتحادیهی سیاست اجتماعی نوشت. او همچنین مقالات مهمی در مورد بورس آلمان و زوال اجتماعی دوران باستان لاتین نوشت. او در این سال ها از نظر سیاسی فعال بود و با اتحادیهی سوسیال پروتستان که حزب چپِ لیبرال بود، کار میکرد.
سخنرانیِ فرایبورگ
نقطهی اوج فعالیت علمی اولیهی او سخنرانی افتتاحیه او در فرایبورگ در سال ۱۸۹۵ بود که در آن او حدود پنج سال مطالعه در مورد مشکلات کشاورزی آلمان در شرق اِلبه را در یک کیفرخواست ویرانگر علیه اشراف یونکر حاکم جمعآوری کرد. با این حال، از نظر وبر، احزاب لیبرال موجود در موقعیتی برای بهچالشکشیدن و جایگزینی یونکرها نبودند. طبقهی کارگر نیز آمادگی پذیرش مسئولیتهای قدرت را نداشت. به نظر او تنها ملت، بهعنوان یک کل، که با سیاست آگاهانهی توسعهی امپریالیستی برونمرزی به بلوغ سیاسی رسیده است، میتواند آلمان را به سطح بلوغ سیاسی برساند که فرانسویها در دوران انقلابی و ناپلئونی و انگلیسیها در جریان توسعهی امپریالیستی خود در قرن ۱۹ به آن دست یافته بودند. از این رو، سخنرانی وبر در فرایبورگ، ایدئولوژی «امپریالیسم لیبرال» را پیش برد و از طرفی متفکران لیبرال مهمی مانند فردریش نائومان و هانس دلبروک را به خود جلب کرد.
در ماههای پس از مرگ پدرش در اوت ۱۸۹۷، فشارهای عصبی فزایندهای این محقق جوان را گرفتار کرد. بازگشت او به تدریس در پاییز پس از مدت کوتاهی به پایان رسید و پس از آن در اوایل سال ۱۸۹۸، وبر با اولین نشانههای فروپاشی عصبی برخورد کرد که او را بین سالهای ۱۸۹۸ و ۱۹۰۳ ناتوان کرد. به مدت پنج سال او به طور متناوب بستری بود و حتی پس از بهبودیِ آهسته دچار عودهای ناگهانی میشد. او در اوج بیماری از مقام استادی خود از هایدلبرگ استعفا داد.
آثار متأخر ماکس وبر
در سال ۱۹۰۳ وبر توانست کار علمی را از سر بگیرد و ارثیهی خانوادگی در سال ۱۹۰۷ او را از نظر مالی مستقل کرد. او تا پس از جنگ جهانی اول دیگر تدریس نکرد. ماهیت مهمترین کار او پس از بهبودی نسبی نشان داد که عذاب طولانی او باعث شده بود تا بینش درخشانی در رابطه با اخلاق کالوینیستی و کار اجباری، در رابطه بین اخلاق مذهبی و فرآیندهای اجتماعی و اقتصادی پیدا کند. او در این دوران درگیر سوالهایی شد که تا امروز نیز طراوت خود را حفظ کردهاند. در واقع، وبر مهمترین اثر خود را در ۱۷ سالِ بین بدترین بخش بیماری و مرگش نوشت.
وسعت فکری وبر در مطالعهی جوامع را بهسختی میتوان دست کم گرفت. وسعت اندیشهی او از پیشینیانش، کارل مارکس و امیل دورکیم، عمدتا پیشی گرفت. وبر که از سنتهای فکری علوم اجتماعی و حقوق در دانشگاههای آلمان و غرب ناراضی بود، به دنبال توسعهی رویکردی علمی بود که بر کمبودهای آنها غلبه کند. اگرچه او هرگز به طور کامل یک برنامهی تحقیقاتی سیستماتیک را برای توضیح روششناسی تطبیقی خود تعریف نکرد، مقالات او در مورد توسعهی تاریخی جوامع شرقی و غربی نشان میدهد که چنین رویکردی ممکن است مستلزم چه چیزی باشد. وبر نشان داد که روش تطبیقی ضروری است، زیرا رفتار نهادها در جوامع را نمیتوان به صورت مجزا درک کرد. (حتی کار محبوب او در مورد ارتباط بین پیوریتانیسم و توسعهی سرمایهداری در غرب را نمیتوان بدون ارجاع به کار او در مورد نهادهای تطبیقی، به عنوان مثال، مطالعات او در مورد ادیان آسیایی و یهودیت باستان، به طور کامل درک کرد.)
وبر در آمادهشدن برای کاری که در نظر داشت اما هرگز کامل نشد، نمونهی آرمانی را بهعنوان ابزاری روششناختی برای جامعهشناسی تطبیقی توسعه داد. وبر در تحلیل تاریخ جوامع غربی بر عقلانیت بهعنوان نیرویی منحصربهفرد و مرکزی تمرکز کرد که تمام نهادهای غربی از جمله اقتصاد، سیاست، مذهب، خانواده، نظامهای قشربندی و موسیقی را شکل میدهد. این گونهشناسیها تأثیر تعیینکنندهای بر توسعهی تحقیقات جامعهشناختی تخصصیتر بعدی داشتهاند.
نگاهی کوتاه به اخلاق پروتستان و روح سرمایهداری (۱۹۰۵)، شناختهشدهترین و بحثبرانگیزترین اثر وبر، روند کلی تفکر او را نشان میدهد. وبر با اشاره به همبستگی آماری در آلمان بین علاقه و موفقیت در سرمایهداری از یک سو و پیشینهی پروتستان از سوی دیگر شروع کرد. او سپس این رابطه بین سرمایهداری و پروتستانتیسم را به پیامدهای تصادفی روانشناختی مفاهیم جبر و رسالت در الهیات پیوریتن نسبت داد.
در صورتبندی کالوین، آموزهی جبر بیان میکند که بشریت گناهکار است و کسی نمیتواند بداند خداوند چرا و به چه کسی فیض نجات را تعمیم خواهد داد. وبر استنباط کرد که ناامنی روانی که این آموزه بر پیروان کالوین که معتقدان سرسخت به آتش جهنم بودند، تحمیل میکرد، چنان بود که آنها شروع به جستوجوی نشانههایی کردند که جهت ارادهی خدا را در زندگی روزمره نشان میداد. پیامد آن اخلاق، تعهد بیوقفه به رسالت دنیوی خود بود (هر وقفهای نشان می داد که او شامل فیض الهی نمیشود) و پرهیز زاهدانه از هرگونه بهرهمندی از سود حاصل از چنین کارهایی. نتیجهی عملی چنین باورها و اعمالی، به تخمین وبر، سریع ترین انباشت سرمایه را ممکن کرد.
وبر استدلال میکرد که پیوریتنها ردای زهد دنیوی را بهعنوان وسیلهای برای کاهش بارهای معنوی غیرقابل تحمل، داوطلبانه پذیرفته بودند. با این حال، با انجام این کار، آنها به ایجاد ساختار عظیم نهاد اقتصادی مدرن کمک کردند، ساختاری که زندگی و ارزش تمام کسانی را تعیین میکرد که در آن زاده میشدند.
قویترین تأثیر وبر بر معاصرانش در سالهای آخر عمرش رخ داد، زمانی که از سال ۱۹۱۶ تا ۱۹۱۸، او بهشدت علیه اهداف جنگ الحاقی آلمان و به نفع پارلمانی قویتر استدلال کرد. او در ماههای پس از شکست آلمان در جنگ جهانی اول، شجاعانه و با متانت در برابر روحیهی آخرالزمانی دانشجویان راستگرا ایستاد. وبر پس از مساعدت در تأسیس حزب دموکراتیک آلمان و نوشتن قانون اساسی جدید، در ژوئن ۱۹۲۰ به علت عفونت ریه درگذشت.
میراث وبر
اهمیت وبر در زمان حیاتش در میان دانشمندان علوم اجتماعی آلمان که بسیاری از آنها دوستان او در هایدلبرگ یا برلین بودند قابل توجه بود. اما از آنجایی که در زمان حیاتش تعداد کمی از آثار او به شکل کتاب منتشر شد، و از آنجا که بیشتر مجلاتی که او در آنها مینوشت، مخاطبان محدودی از متخصصان علمی داشتند، تأثیر عمدهی او تا پس از مرگش احساس نشد. تنها استثناها صورتبندی «امپریالیسم لیبرال» در سال ۱۸۹۵، تز مورد بحث گسترده او در مورد پروتستانیسم و سرمایهداری، و حملهی گستردهی او به سیاستهای خارجی و داخلی آلمان در طول جنگ جهانی اول در صفحات روزنامهی فرانکفورتر سایتونگ بود که احساسات لیبرال را علیه آن برانگیخت. اهداف جنگ دولت باعث شد ژنرال اریش لودندورف به وبر بهعنوان یک خائن نگاه کند.
به طور کلی، بزرگترین شایستگی وبر بهعنوان یک متفکر این بود که علوم اجتماعی در آلمان را که تا آن زمان عمدتاً با مشکلات ملی درگیر بود، به رویارویی انتقادی مستقیم با غولهای بینالمللی تفکر اروپایی قرن نوزدهم - مارکس و نیچه - وادار کرد. و از طریق این تقابل، وبر به ایجاد روششناسی و مجموعهای از ادبیات مربوط به جامعهشناسی دین، احزاب سیاسی و اقتصاد، و همچنین مطالعات سازمانهای رسمی، رفتار گروههای کوچک و فلسفهی تاریخ کمک کرد.
معرفی بهترین کتابها و آثار ماکس وبر
دین، قدرت، جامعه
این کتاب که مجموعهای از مقالات وبر است، به تحلیل رابطه میان دین، ساختارهای قدرت و تأثیر آن بر تحولات اجتماعی میپردازد. وبر به تأثیر باورهای دینی در شکلگیری جوامع و قدرتهای حاکم توجه دارد.
بنیانهای عقلانی و اجتماعی موسیقی
وبر در این کتاب به بررسی ارتباط میان موسیقی و فرآیندهای عقلانی در جوامع غربی میپردازد. او توسعهی موسیقی غربی را در زمینههای فرهنگی و اجتماعی مورد تحلیل قرار میدهد. وبر تأثیر عوامل اجتماعی بر ماهیت خلاقانه و فنی موسیقی را بررسی میکند. او معتقد است موسیقی غربی با ویژگیهای عقلانی خاص خود، تحت تأثیر روندهای اجتماعی توسعهیافته است. این اثر ارتباط عمیق جامعهشناسی و موسیقیشناسی را نشان میدهد و نیاز متقابل این دو حوزه را برجسته میسازد.
روششناسی علوم اجتماعی
این کتاب شامل سه مقاله از ماکس وبر است که به مسائل کلیدی روششناسی علوم اجتماعی میپردازد. وبر در این جستارها به پرسش اساسی کانت دربارهی امکان معرفت علمی به پدیدههای اجتماعی و فرهنگی پاسخ میدهد. او در دورهای که مسائل روششناختی بر علوم اجتماعی غالب بودند، به بررسی عمیق این موضوعات پرداخته و دیدگاههای ارزشمندی ارائه کرده است.
سوسیالیسم
این کتاب متن سخنرانی ماکس وبر در سال ۱۹۱۸ است که برای افسران ارتش اتریش ارائه شد. این سخنرانی در دورهای که نگرانی از انقلابهای سوسیالیستی پس از انقلاب روسیه شدت داشت، به تحلیل دقیق و بیطرفانهای از سوسیالیسم میپردازد. وبر با استفاده از شواهد تاریخی و زبانی ساده، دیدگاه خود را دربارهی سوسیالیسم شرح میدهد، بدون اینکه موضع افراطی اتخاذ کند. در این کتاب، وبر به نقد ایدههای سوسیالیستی پرداخته و تأثیر آنها بر جامعه و اقتصاد را بررسی میکند. او به پیچیدگیهای اجرایی نظامهای سوسیالیستی نیز اشاره میکند.
جامعهشناسی دین
یکی از مهمترین آثار وبر که به بررسی نقش دین در شکلدهی به جوامع میپردازد. وبر در این اثر ادیان مختلف (مانند پروتستانتیسم، بودیسم، و هندوئیسم) را تحلیل میکند و تأثیر آنها بر توسعهی اقتصادی و اجتماعی را نشان میدهد. این کتاب به تحلیل نقش معانی فرهنگی و افکار در شکلگیری رفتار انسانها میپردازد. وبر با نگاهی تاریخی، از پیدایش دین و جادوگری تا ارتباط دین با سیاست، اقتصاد و جامعه را بررسی میکند. این کتاب، اهمیت تاریخی دین و تأثیر آن بر جنبههای مختلف زندگی بشر را با رویکردی تحلیلی و جامع نشان میدهد.
دانشمند و سیاستمدار
این کتاب مجموعهای از مقالات و سخنرانیهای وبر است که در آن، به دو نقش اصلی افراد در جامعه میپردازد: دانشمندان بهعنوان کاوشگران حقیقت و سیاستمداران بهعنوان بازیگران قدرت.
عقلانیت و آزادی
این کتاب مقالاتی از ماکس وبر و دربارهی ماکس وبر است. وبر در این اثر به بررسی مفهوم عقلانیت در جوامع مدرن و ارتباط آن با آزادی فردی و اجتماعی میپردازد. او به چگونگی شکلگیری بوروکراسی و تأثیر آن بر کاهش آزادیهای فردی اشاره میکند.