احساس کردم مثل قلوهسنگی در بستر رودخانه در حال فرسودن و ساییدنم. فهمیدم نامههایی که در ذهن خود برای کسی مینویسی بسیار ویرانگرتر از نامههای نوشتهشده روی کاغذند
گل یاس
حالا سالهاست که از هر چیز کامل و بینقصی میترسم. آن روزها مثل فوارهٔ آب بودند که وقتی به نقطهٔ اوج خود میرسد، ناگهان شروع میکند به سقوط کردن. همهٔ چیزهای کامل و بینقص همینطورند؛ وقتی به نقطهٔ کمالشان میرسند، ناگهان ناپدید میشوند.
sara
با همین کلمههاست که ما چیزهایی را میسازیم و با همین کلمههاست که چیزهایی را ویران میکنیم.
گل یاس
به گمانم آدم فقط در شرایط معمولی میتواند دربارهٔ چیزهای مهم حرف بزند، وقتی واقعاً در شرایطی سخت و مهم قرار میگیری فقط میتوانی دربارهٔ چیزهای معمولی حرف بزنی.
گل یاس
جلوِ سیلان کلمات را گرفتن از بریدن هر چوبی سختتر بود.
گل یاس