دانلود و خرید کتاب گچ و چای سرد شده آتوسا افشین نوید
تصویر جلد کتاب گچ و چای سرد شده

کتاب گچ و چای سرد شده

معرفی کتاب گچ و چای سرد شده

گچ و چای سرد شده مجموعه داستان‌های بهم‌پیوسته‌ای از زندگی یک معلم جوان زن، به قلم آتوسا افشین نوید است. معلمی که مثل بقیه معلم‌ها نیست. این کتاب دومین اثر آتوسا افشین نوید است که پس از کتاب «سرهنگ تمام» او منتشر شده است.

 درباره گچ و چای سرد شده

گچ و چای سرد شده شما را با جنس متفاوتی از دغدغه‌های یک معلم آشنا می‌کند. معلمی که در یک مدرسه غیرانتفاعی کار می‌کند؛ در فضای سیاسی و اجتماعی کنونی جامعه. معلمی که نماد روشنفکری نسل امروز است و نمی‌داند که آنها که دور برش را گرفته‌اند و با او تفاوت دارند روزی روشنفکران نسل خود بوده‌اند اما اکنون محاظه‌کارانی هستند که دنیای آرمانی او را نمی‌فهمند. در طول روایت‌ها به تدریج این معلم جوان با دنیای آدم‌های روبه‌رویش آشناتر می‌شود و تکه‌های پنهان آنها را کشف می‌کند.  

 داستان راوی اول شخص دارد که گاهی سوم‌شخص نیز به آن وارد می‌شود. دیالوگ‌ها به خوبی داستان‌ها را شکل می‌دهند و مخاطب را با آن به پیش می‌برند. معلمان که هر یک نماینده تفکری از اقشار مختلف جامعه به شمار می‌­روند و سخنانشان به گونه‌­ای دغدغه عمومی این سالها محسوب می‌­شود، بر جذابیت داستان افزوده است.

 خواندن کتاب گچ و چای سرد شده را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 اگر داستان‌هایی با فضاها و دغدغه‌های امروز جامعه ایرانی می‌پسندید، خواندن گچ و چای سرد شده گزینه خوبی است.

 بخشی از کتاب گچ و چای سرد شده

آخرین معلمی بودم که وارد دفتر شدم. صدای قیل‌وقال بچه‌ها در ریتم شاد آهنگ گل مریم که از بلندگوی مدرسه پخش می‌شد رنگ می‌باخت. چند نفر از بچه‌ها جلو در، خانم شالچی را دوره کرده بودند و سر امتحان زنگ بعد چانه می‌زدند. صدای تیز و زنگ‌دار مدیر از دفترش می‌آمد. ناظمِ پایهٔ اولی‌ها توی راهرو داد می‌کشید. روی مبل انتظارِ والدین زنی اشک‌ریزان با خانم صباغ حرف می‌زد. می‌دانستم صدایم به گوش فتاحی نمی‌رسد برای همین هم برای ناظمِ پایهٔ دومی‌ها که عصبی پای تلفن «بله بله» می‌گفت فقط سری تکان دادم و لبخند نیم‌بندی زدم. فتاحی همان‌طور که جواب ارباب‌رجوعش را می‌داد به تابلوِ اعلانات پشت‌سرم اشاره کرد. روی مقوای بدرنگی نوشته شده بود «همکاران گرامی ضمن تبریک ولادت باسعادت حضرت فاطمه (س) به اطلاع می‌رساند جلسهٔ دبیران روز دوشنبه برگزار می‌شود.»

روی اعلان از ساعت شروع جلسه خبری نبود. سر گرداندم تا از فتاحی سؤال کنم که محبوبه با سینی چای از اتاق مدیر بیرون آمد. از قیافه‌اش معلوم بود که هیچ حوصله ندارد. با خودش حرف می‌زد و استکان‌های نیم‌خوردهٔ چای را روی سینی جابه‌جا می‌کرد. به من که رسید پرسیدم «محبوبه‌خانوم خبریه؟ دفتر خیلی شلوغه.» محبوبه بهت‌زده نگاهم کرد؛ ‌«ها، بله. وای خانوم فنایی اومدی؟ یک ساعته خانوم سعادت منتظر شماست.»

توی دلم خالی شد. امتحان سخت نگرفته بودم. تکلیف زیاد نداده بودم. سؤال‌های تستی‌ای که مشاور تحصیلی خواسته بود طرح کرده بودم. نمره‌ها هم بد نبود، فقط یک نمرهٔ تک داشتم. فکر این‌که دوباره سعادت مرا روبه‌روی یک هیبت دماغ‌عمل‌کرده بنشاند و از من بخواهد در چشمان پُرتوقع مادر تازه‌به‌دوران‌رسیده‌ای زل بزنم و توضیح دهم چرا تحفه‌اش علی‌رغم داشتن هوش سرشار و نبوغ مادرزادی بیست نگرفته اعصابم را به‌هم ریخته بود. هنوز خودم را برای رویارویی آماده نکرده بودم که محبوبه جلو اتاق مدیر فریاد کشید «خانوم فنایی هم اومدن.»



 

علی
۱۳۹۹/۱۲/۱۷

بعد از خوندن این کتاب هیچ چیز گیرتون نمیاد.

کاربر ۱۴۲۱۷۷۱
۱۳۹۹/۱۲/۲۰

خوندن و نخوندن این کتاب فرقی به حالتون نداره

صهبا
۱۴۰۰/۱۲/۱۹

گچ و چای سرد شده به صورت وقایع گاه شخصی یک گروه دبیر در مقطع دبیرستان در یکی از مدارس غیرانتفاعی شمال شهر تهران به رشته تحریر درآمده است... در لابلای این خط نگاره ها بسیار ظریف اما عمیق به مشکلات

- بیشتر
مهدی شکوری
۱۳۹۹/۰۹/۱۳

عااالی

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۹۱٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۹۹ صفحه

حجم

۹۱٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۹۹ صفحه

قیمت:
۲۷,۰۰۰
۱۳,۵۰۰
۵۰%
تومان