دانلود و خرید کتاب چنگ چمنزار ترومن کاپوتی ترجمه آرزو مقدس
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب چنگ چمنزار اثر ترومن کاپوتی

کتاب چنگ چمنزار

معرفی کتاب چنگ چمنزار

کتاب چنگ چمنزار رمانی کوتاه نوشتهٔ ترومن کاپوتی و ترجمهٔ آرزو مقدس است و نشر نیماژ آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب چنگ چمنزار

کتاب چنگ چمنزار رمان کوتاه مطرح ترومن کاپوتی است. چنگ چمنزار را شاید بتوان خودزندگی‌نامه‌ای از سال‌های کودکی کاپوتی در نظر گرفت که از دوسالگی در آلاباما و نزد قوم‌وخویش‌های مادری‌اش زندگی کرده بود. جالب اینکه آنجا با دیگر نویسندهٔ سرشناس هم‌عصرش یعنی هارپر لی (نویسندهٔ رمان معروف کشتن مرغ مقلد) همسایه و دوست بوده و این رفاقت تا پایان عمر کاپوتی ادامه داشته است. ریشهٔ شباهت‌هایی را که میان دو کتاب چنگ چمنزار و کشتن مرغ مقلد هست، می‌توان در همین تجربه‌های مشترک کودکانه دانست.

چنگ چمنزار، با نثر شیوا و شاعرانه و شوخ‌طبعش، داستان عشق است؛ حکایت آدم‌هایی که هم‌رنگ جماعت نیستند و در برابر هم‌رنگ‌شدن هم می‌ایستند، آدم‌هایی که دنیای کوچک و جمع‌وجور خودشان را جدا از قیل‌وقال دنیا ساخته و به همان خوش‌اند.

خواندن کتاب چنگ چمنزار را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران رمان‌های کوتاه پیشنهاد می‌کنیم.

درباره ترومن گارسیا کاپوتی

ترومن گارسیا کاپوتی، نویسندهٔ صاحب‌سبک آمریکایی، در سال ۱۹۲۴ به دنیا آمد و در سال ۱۹۸۴ چشم از جهان فروبست. علاوه بر داستان‌نویسی، او در مقام فیلم‌نامه‌نویس، نمایش‌نامه‌نویس و بازیگر نیز آثار درخوری دارد. کاپوتی شش سال از عمر خود را برای نگارش یک رمان ـ ناداستان به نام در کمال خونسردی صرف کرد که درخشان‌ترین اثرش به شمار می‌آید. دیگر اثر معروف او، رمان کوتاه صبحانه در تیفانی است که اقتباس سینمایی این اثر با بازی آدری هپبورن در خاطرهٔ تمام سینمادوستان جهان ماندگار شده است.

بخشی از کتاب چنگ چمنزار

«اگر رایلی هِندِرسون نبود، بعید می‌دانم کسی از رفتن ما به درخت خبردار می‌شد؛ یا دست‌کم به آن زودی‌ها خبردار نمی‌شدند.

کاترین توبرهٔ مشمّایی‌اش را با ته‌مانده‌های شام یکشنبه پر کرده بود و داشتیم از صبحانهٔ کیک و مرغمان لذت می‌بردیم که صدای سیلی‌وارِ شلیک در جنگل پیچید. همان‌جا نشستیم و کیک در دهانمان ماسید. تن براق یک سگ شکاری را دیدیم که آن پایین به‌تاخت می‌رفت و سروکلهٔ رایلی هندرسون هم دنبالش پیدا شد. تفنگ دولولش روی شانه‌اش بود و دُم‌های سنجاب‌هایی خونین‌ومالین را به هم گره زده و مثل حلقه‌ای گل، دور گردنش انداخته بود. دالی تور کلاهش را پایین آورد، انگار می‌خواست خودش را لابه‌لای برگ‌ها استتار کند.

رایلی همان نزدیکی ایستاد و صورت آفتاب‌سوختهٔ جوان و هشیارش در هم رفت. تفنگش را بالا آورد و انگار منتظر باشد ناگهان شکار مقابلش سبز شود، دِیمی هدف گرفت. بالأخره طاقت کاترین طاق شد و فریاد کشید: «رایلی هندرسون، نبینم ما رو با تیر بزنی‌ها!»

تفنگ رایلی لرزید. چرخید و سنجاب‌های دور گردنش مثل گردن‌بندی بلند تاب‌تاب خوردند. سپس چشمش به ما افتاد که بالای درخت بودیم و بعد از لحظه‌ای مکث، گفت: «سلام، کاترین کریک. سلام، دوشیزه تالبو. شماها اون بالا چی‌کار می‌کنین؟ نکنه گربه‌وحشی دنبالتون کرده؟»

دالی که انگار می‌ترسید کاترین یا من جوابش را بدهیم، به‌سرعت گفت: «فقط نشسته‌ایم. عجب سنجاب‌هایی شکار کردی!»

رایلی دوتا از سنجاب‌ها را جدا کرد و گفت: «بفرمایین، دوتاش مال شما. ما دیشب واسه شام پخته بودیمشون و خیلی نرم و لذیذ بودن. اجازه بدین، الان می‌آرم بالا خدمتتون.»

«لازم نیست بیای بالا. بذارشون همون‌جا روی زمین.» اما رایلی گفت مورچه‌ها می‌آیند سروقتشان و خودش را به‌زور از درخت بالا کشید. پیرهن آبی‌اش از خون سنجاب لک شده بود و قطره‌های خون لابه‌لای موهای زبر و به‌رنگ چرمش، می‌درخشید. بوی باروت می‌داد و صورت گرم و خوش‌تراشش مثل دارچین، قهوه‌ای بود. گفت: «ای داد بیداد، این که خونه‌درختیه.» و طوری به زمین پا کوبید، انگار می‌خواست مقاومت تخته‌ها را بسنجد. کاترین گفت درست است که الان یک خانهٔ درختی است اما اگر او همین جور به آن پا بکوبد، به‌زودی چیزی از آن باقی نخواهد ماند. رایلی گفت: «تو ساختی‌ش، کالین؟» وقتی اسمم را از زبانش شنیدم هم تعجب کردم و هم خوش‌حال شدم، چون خیال می‌کردم رایلی هندرسون اصلاً نمی‌داند من وجود دارم من اما او را خوب می‌شناختم.

در شهر ما اسم هیچ‌کسی به‌اندازهٔ رایلی هندرسون سر زبان‌ها نبود. بزرگ‌ترها آه‌کشان درباره‌اش حرف می‌زدند و کسانی ـ مثل بنده ـ که سن‌وسالشان به خودش نزدیک‌تر بود، با شادمانی می‌گفتند بدجنس و سرسخت است. دلیلش هم این بود که رایلی فقط می‌گذاشت به او حسادت کنیم، نه اینکه دوستش باشیم و دوستش داشته باشیم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۵۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

حجم

۱۵۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان