کتاب آدم ماهی
معرفی کتاب آدم ماهی
کتاب آدم ماهی نوشتهٔ کوبو آبه و ترجمهٔ شیوا مقانلو است. نشر نیماژ این رمان را منتشر کرده است؛ رمانی حاوی مجموعهای از پیچشهای داستانی غافلگیرکننده از مکالمات روشنفکرانهٔ کمونیستی.
درباره کتاب آدم ماهی
کتاب آدم ماهی روایتی از زندگی پروفسور «کاتسومی» است. او رایانهای دارد که میتواند آینده را پیشبینی کند، اما از پشتپردهٔ اتفاقهایی که در آزمایشگاهی غیرانسانی میافتد، خبر ندارد. یک قتل، تجزیهوتحلیل یکی از اجساد و چند تماس تلفنی ناشناس هشدارهایی هستند که او را از رخدادن یک اتفاق آگاه میکنند. او مجبور میشود اولویتهای اخلاقی مختلف را در نظر بگیرد؛ آیا باید خود را انکار کرد؟ آیا زمان حال را باید بهنفع آینده قربانی کرد؟ این مفاهیم در داستان کوبو آبه طوری بیان میشود که آنچه تصور میشود غیرممکن است، ممکن میشود و مخاطب این امکان را با گوشت و پوست حس میکند. آبه با شخصیتپردازیهایش مخاطب را با خود همراه میکند. رمان حاضر با نام اصلی «چهارمین عصر بینایخ»، بین سالهای ۱۹۵۸ تا ۱۹۵۹ بهشکل پاورقی در مجلهٔ «سکای» به چاپ رسید. علاقهمندان به ادبیات غنی و جذاب ژاپنی نامهای بزرگی همچون «کازئو ایشی گورو» و «هاروکی موراکامی» را بهخوبی میشناسند و تحسین میکنند، اما شاید یادآوریاش مهم باشد که نسل قبلتر رماننویسان ژاپنی چهرهٔ قدرتمند و پیشگامی دارد که این بزرگان معاصر پابردوش او گذاشتهاند. این چهره کسی نیست جز کوبو آبه.
رمان «آدم ماهی» ترکیبی از ژانرهای مختلف علمی، تخیلی و جنایی است، اما سؤالات فلسفی مهمی را هم مطرح میکند. منتقدان این کتاب را نقطهٔ عطفی در ادبیات علمی - تخیلی ژاپن دانستهاند که چنان عناصر علمی بدیعی دارد که قبل از آبه هیچ رماننویسی به سویش نرفته بود؛ درعینحال جذابیت و گیرایی داستان بهحدی است که خواننده هرگز حس نمیکند با یک بیانیهٔ علمی یا فلسفی روبهرو است، بلکه آن را یکنفس میخواند تا دریابد بالاخره چه بر سر شخصیتهای کتاب خواهد آمد. خوانندگان امروزی همان پروفسور کاتسومی راوی رمان هستند، از سویی چسبیده به باورها و سنتهای منطقی و از سویی مشتاق افقهای تازه برای بشر، اما سؤال اصلی این است که ما تا کجا توان فهم و پذیرش آینده را داریم؟
خواندن کتاب آدم ماهی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات ژاپن و آثار علمی - تخیلی و علاقهمندان به قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره کوبو آبه
کوبو آبه با نام اصلی «کیمی فوسا»، داستاننویس و نمایشنامهنویس، نوازنده و عکاس خلاق ژاپنی است. آبه نوشتن داستان را در آخرین سال دانشگاه شروع کرد. همزمان با دختری هنرمند که طراح صحنه بود ازدواج کرد و با او به عضویت چندین گروه هنری درآمد. آبه در سالهای جوانی، مدتی به عضویت حزب کمونیسم درآمد، اما خیلی زود راهش را جدا کرد. یکی از دلایل این جدایی سیاستهای کلی شوروی در کشورهای بلوک شرق بود که مورد اعتراض شدید آبه قرار گرفت. دلیل دیگر، تردید او به ارزش واقعی آثار ادبی و هنری بود که تحت عنوان مکتب رئالیسم سوسیالیستی تولید میشدند. آبه در سال ۱۹۷۷ به عضویت آکادمی علوم و هنرهای آمریکا درآمد. دیگر نویسندهٔ بزرگ هموطنش یعنی «کنزابورو اوئه» در وصف آبه، او را یکی از مهمترین نویسندگان مدرن ژاپن دانسته که راه را برای ربودن نوبل ادبیات توسط ژاپنیها باز کرد؛ گرچه خودش این جایزه را - با اینکه نزدیکش شده بود - نگرفت. آبه نگاهی بسیار نو و پیشرو داشت و از بیان غریبترین مضامین و شگفتترین موضوعات در قالبی ادبی، نمیهراسید. مضامین آثارش معمولاً نشانگر هراسی پنهان است که از مواجههٔی انسانهای به ظاهر عادی با هم حاصل میشود. داستانهای آبه از فضاهایی واقعگرا و عادی شروع میشوند اما پلهپله و با حفظ همان روال عادی، خواننده را به فضای مالیخولیایی و غیرعادی میبرند و با سوالاتی اساسی درمورد چیستی انسان و ماهیت زندگی روبهرو میکنند. «کشتی ساکورا»، «آدم ماهی»، «زن در ریگ روان»، «دفتر یادداشت کانگورو» و «قتل غیرعمد» از جمله آثار این نویسندهٔ ژاپنی هستند.
بخشی از کتاب آدم ماهی
«یکباره و با یک ضربه، تمام حلقههای زنجیر شعبدهبازی بهسرعت به یکدیگر وصل شدند. اما اگرچه سوءظنم برطرف شده بود، مشکل اصلی هنوز پابرجا بود. دستی حلقهها را بهدقت از هوا گرفته و کنار هم بهشکل زنجیر متصل کرده بود؛ اما تمیزی بیش از حد کار این حس را به من میداد که همچنان ماجرایی پشت پرده در جریان است. متأسفانه شعبدهبازی که این تردستی را اجرا کرده بود، هنوز خودش را آشکار نکرده بود. به اتصال دقیق و تمیز این حلقهها هم مشکوک بودم و هم مجذوب. حالا انگار راه پیوند تازهای بین من و شخصیت مرکزی این ماجرا، که قبلاً سیاهیلشگر به نظر میرسید، برقرار شده بود. حتی میتوانستم تا حدی درک کنم که چرا تانوموگی مرا به اینجا آورده. دستکم توضیحاتش قابل قبول بود. اگرچه تا آن حد پیش نمیرفتم که به او کاملاً اعتماد کنم؛ اما حس میکردم اعتماد به او ناممکن هم نیست. بهآرامی نفسم را بیرون دادم تا دم عمیقی که کشیده بودم، توجه کسی را جلب نکند.»
حجم
۵۴۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۵۴۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه