دانلود و خرید کتاب دورتر از هر جای دیگر ارسولا لگوین ترجمه بشیر عبداللهی میرآبادی
تصویر جلد کتاب دورتر از هر جای دیگر

کتاب دورتر از هر جای دیگر

معرفی کتاب دورتر از هر جای دیگر

کتاب دورتر از هر جای دیگر نوشتهٔ ارسولا لگوین و ترجمهٔ بشیر عبداللهی میرآبادی است و نشر نیماژ آن را منتشر کرده است. این کتاب از مجموعه کتاب‌های جیبی مینیماژ انتخاب شده است.

درباره کتاب دورتر از هر جای دیگر

داستان رمان کوتاه دورتر از هر جای دیگر دربارهٔ اولویت و انتخاب‌کردن است. پسر نوجوان درون‌گرایی درگیر انتخاب مسیر زندگی آینده‌اش می‌شود. تنها چیزی که حقیقتا به دنبالش است، مثل دیگران نبودن است و نمی‌خواهد به سمتی برود که اجتماع و محیط او را سوق می‌دهد. از طرفی، اختلاف نظر شدیدی با پدر و مادرش دارد که صلاح او را در همرنگ‌شدن با جماعت می‌دانند. در همین گیرودار با دختری به نام ناتالی آشنا می‌شود که هم‌مسیر او می‌شود و داستان روایتی مینیمال و دلچسب پیدا می‌کند.

خواندن کتاب دورتر از هر جای دیگر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران رمان کوتاه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب دورتر از هر جای دیگر

«اگر دنبال این هستید بدانید چطور لوح تقدیر بسکتبال را به دست آوردم و به شهرت، عشق و شانس رسیدم، قید این داستان را بزنید. نمی‌دانم در طول شش ماه به چه‌چیزی رسیدم که می‌خواهم برای شما تعریف کنم. خب، به چیزی دست یافتم، اما فکر می‌کنم باید بقیهٔ عمرم را صرف پی‌بردن به این کنم که دقیقاً به چه‌چیز دست یافتم.

من هیچ‌وقت از هیچ‌چیز لوح تقدیر دریافت نکردم. در دوران کودکی عاشق سینه‌چاک تاچ‌فوتبال بودم، عاشق شیوهٔ بازی‌اش، اما نسبت به سنم قد کوتاه‌تری داشتم. با اینکه در تکنیک‌های فرار خوب عمل می‌کردم ولی همیشه کمی کُند بودم. هنگامی که پا به دبیرستان گذاشتیم اوضاع حالت سازمان‌یافته‌تری به خود گرفت. شرکت در تیم‌های ورزشی، پوشیدن لباس فرم و تمام آن قروقمبیل‌ها. مردم همیشه در حال حرف‌زدن دربارهٔ ورزش هستند. ورزش‌کردن کیف می‌دهد اما حرف‌زدن درمورد آن خسته‌کننده است. از طرفی حرف چندان زیادی هم نمی‌شود دربارهٔ ورزش زد.

دارم صدایم را ضبط می‌کنم و سپس سر فرصت حرف‌هایم را تایپ می‌کنم. قبلاً تلاش می‌کردم که فقط تایپ کنم اما چیزی که از آب درمی‌آمد یک مشت کلمهٔ ملال‌آور و بی‌روح بود، به همین خاطر بگذارید ببینیم این شیوه چطور پیش می‌رود.

اسم من اُوِن توماس گریفیتس است. در ماه نوامبر هفده سالم بود. هنوز کمی نسبت به سنم کوتاه‌تر هستم ـ ۱۷۰ سانتی‌متر. گمان می‌کنم نسبت به وقتی که چهل‌وپنج‌ساله می‌شوم نیز کوتاه‌تر باشم، حالا چه فرقی می‌کند؟ این موضوع وقتی دوازده یا سیزده‌ساله بودم خیلی من را آزار می‌داد، آن موقع در مقایسه با دیگر بچه‌ها خیلی کوتاه‌تر بودم، یک میگوی تمام‌عیار. در پانزده‌سالگی در طول هشت ماه حدود ۱۶ سانتی‌متر رشد کردم و به‌خاطر این موضوع بسیار حیرت‌زده بودم. طوری بود که حس می‌کردم دو عدد نی بامبو در زانوانم فرومی‌رود، اما وقتی رشدم متوقف شد در مقایسه با چیزی که پیش از آن بودم به غولی می‌ماندم، که باعث می‌شد هیچ‌وقت از اینکه دیگر قدم بلندتر نشود احساس پشیمانی نکنم. هیکل تقریباً جمع‌وجوری دارم با چشم‌های خاکستری تیره و یک عالَمه مو. موهای فرفری، فرقی ندارد کوتاهشان کنم یا بگذارم بلند باشند به هر حال از دور سرم بیرون می‌زنند. هر روز صبح با برس باهاشان دست‌وپنجه‌ای نرم می‌کنم و نهایتاً این منم که شکست را می‌پذیرم. موهایم را دوست دارم. کلی باعث تقویت اراده‌ام می‌شوند. اگرچه این داستان به‌هیچ‌وجه درمورد موهایم نیست.

من همیشه کم‌سن‌وسال‌ترین فرد توی کلاس بودم، همین طور در خانواده، تنها فرزند خانواده. پدر و مادرم به این دلیل که یک پخمه کوچولوی باهوش بودم من را زود فرستادند مدرسه. همیشه نسبت به سنم تیز و باهوش بودم. چه‌کسی می‌داند، شاید در چهل‌وپنج‌سالگی هم هنوز نسبت به سنم تیز و باهوش باشم. این داستان یک‌جورهایی دربارهٔ این موضوع است، دربارهٔ یک پخمه کوچولوی باهوش!»

استودیوس
۱۴۰۳/۰۳/۱۲

برش کوتاهی از زندگی پسر دبیرستانی ک زندگی کُند و ارامی دارد درس میخواند و منتظر پذیزش دانشگاه مورد نطر خود است در این میان با دختری اشنا میشود ک اوهم تمام علاقه اش موسیقیست بین ان دو کم کم

- بیشتر
✨☁️𝙎𝙠𝙮
۱۴۰۲/۰۵/۳۱

🌙 عجیب و همینطور زیبا بود ؛ مثل یه آهنگ بی‌کلامِ غم‌انگیز و به یاد موندنی.. من رو به یاد کتاب ٫٫بهشت٫٫ از میکو کاواکامی می‌نداخت. حرفها و خاطرات یه پسر درونگرا ی متفکر :) ولی متاسفانه برای من خیلی جاهای داستان و

- بیشتر
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۷۵٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۷۵٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
۶,۰۰۰
۷۰%
تومان