دانلود و خرید کتاب آپارتمان پاریس لوسی فولی ترجمه محدثه احمدی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب آپارتمان پاریس اثر لوسی فولی

کتاب آپارتمان پاریس

نویسنده:لوسی فولی
انتشارات:نشر نون
امتیاز:
۳.۷از ۵۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب آپارتمان پاریس

کتاب آپارتمان پاریس نوشتهٔ لوسی فولی و ترجمهٔ محدثه احمدی است. نشر نون این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان رمزآلود قصهٔ دختر جوانی است که در جست‌وجوی برادرشْ اسرار پنهانی را درمی‌یابد.

درباره کتاب آپارتمان پاریس

کتاب آپارتمان پاریس رمانی است که هر یک از بخش‌های آن به نام یکی از شخصیت‌های قصه است؛ «سوفی»، «جس»، «دربان» و... . این نام‌ها در فهرست این کتابْ تکرار شده‌اند. بعضی دیگر از بخش‌ها هم نام روزی در هفته یا یک زمان را بر خود دارند. این رمان اولین‌بار در سال ۲۰۲۲ به چاپ رسید. در قصهٔ این کتاب می‌بینیم که «جس هدلی» پس از کنارگذاشتن آخرین شغلش در انگلیس، به آپارتمان شیک برادرخوانده‌اش، «بن دنیلز» در پاریس می‌رود، اما «بن» آنجا نیست و صبح روز بعد نیز خبری از او نمی‌شود. وقتی «جس» از سایر ساکنان درمورد برادرش می‌پرسد، آن‌ها همگی از جواب‌دادن طفره می‌روند. «جس» هنگام جست‌وجو برای یافتن «بن»، درمی‌یابد که ساکنان آن ساختمان، اعضای یک خانواده هستند و اسراری برای پنهان‌کردن دارند. وقتی یکی از همکاران «بن»، نگرانی «جس» را درمورد ناپدیدشدن او جدی می‌گیرد، جزئیات آن اسرار شروع به برملاشدن می‌کند؛ هم‌زمان تصویری ملموس از خانواده‌ای با زخم‌هایی عمیق آشکار می‌شود.

خواندن کتاب آپارتمان پاریس را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر بریتانیا و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره لوسی فولی

لوسی فولی در سال ۱۹۸۶ در بریتانیا به دنیا آمد. او دانش‌آموختهٔ رشتهٔ ادبیات انگلیسی است و سال‌ها ویراستار داستانی بوده است. لوسی فولی در سال ۲۰۱۵ به عرصهٔ داستان‌نویسی وارد شده و موفقیت‌های بسیاری به دست آورد. اغلب آثار او به زبان‌های گوناگون ترجمه شده‌اند و در فهرست پرفروش‌ترین آثار بازار دنیای کتاب قرار دارند. رمان «آپارتمان پاریس» یکی از آثار اوست.

بخشی از کتاب آپارتمان پاریس

«موبایلم را بیرون می‌آورم. آخرین باری که نگاه کردم، بن جواب پیام‌هایم را نداده بود. در قطار برایش نوشتم: «توی راهم!» بعد هم گفتم: «توی ایستگاه شمالم! تاکسی‌تلفنی داری؟!!!» با خودم گفتم شاید ناگهان سخاوتمند شود و برایم تاکسی بفرستد. ارزشش را داشت.

یک پیام جدید دارم. ولی از طرف بن نیست.

«هرزه احمق. فکر کردی می‌تونی قسر دربری؟»

لعنتی. ناگهان گلویم خشک می‌شود. آب دهانم را قورت می‌دهم. بعد پیام را پاک و شماره را مسدود می‌کنم.

راستش، در دقیقه نود تصمیم گرفتم به اینجا بیایم. وقتی به بن زنگ زدم و گفتم در راهم، زیاد ذوق نکرد. خب، خیلی به او وقت ندادم تا قضیه را هضم کند. ولی همیشه حس می‌کنم من بیشتر از برادر ناتنی‌ام به این رابطه اهمیت می‌دهم. کریسمس پارسال پیشنهاد دادم با هم باشیم، ولی او گفت سرش شلوغ است و باید «اسکی» کند. اصلاً نمی‌دانستم اسکی بلد است. حتی گاهی حس می‌کنم باعث خجالتشم. من بن را یاد گذشته می‌اندازم و او ترجیح می‌دهد به جلو برود.

باید می‌گفتم درمانده شده‌ام. ولی گفتم: «امیدوارم یکی دو ماه بیشتر طول نکشه. تازه، به‌محض اینکه روی پای خودم وایستم، دُنگ خودم رو هم می‌دم. می‌رم سر کار.» بله. باید رئیسی پیدا کنم که زیاد اهل سؤال‌وجواب نباشد. برای همین سر از آن مکان‌ها درآوردم؛ جاهای زیادی نیستند که با وجود سابقه افتضاحم، قبولم کنند.

تا همین بعدازظهر در میخانه کوپاکابانای برایتون کار می‌کردم. حسابی انعام می‌گرفتم و همه چیز جبران می‌شد. تعداد زیادی بانکدار پرمدعای لندنی به آنجا می‌آمدند تا ازدواج دیک یا هَری یا توبیاس را جشن بگیرند و آن‌قدر مست بودند که حواسشان به پول‌هایشان نبود؛ شاید هم برای چنین آدم‌هایی پول خرد بودند. ولی امروز بیکارم. دوباره.»

نظرات کاربران

manifrp
۱۴۰۱/۱۰/۲۷

خواهش میکنم کامل بخونید: واقعا بعضی نویسنده ها، استعداد ذاتی دارند کتاب بسیار جذاب و با کشش بالاست من دارم میخونم و لذت میبرم جنایی خون هستید به نظرم بگیریدش من الان کتابو تموم کردم و اینو به نظراتم اضافه میکنم این

- بیشتر
n re
۱۴۰۱/۰۹/۱۹

غافلگیری زیاد داشت و تقریباً در هر بخش یک راز برملا میشد ، حتی تا آخر داستان هم غافلگیری واسمون داشت واسم هیجان انگیز بود و یک روزه خوندمش اما خب فضای داستان خیلی جذاب نبود ، چون همش توی یک آپارتمان

- بیشتر
zoha
۱۴۰۱/۱۲/۲۵

بهتر از خوب بود ولی عالی نبود. جدا از سانسور در ترجمه، من نحوهٔ ترجمه رو دوست نداشتم. کتاب باید ترجمه کامل فارسی داشته باشه و لغات اصلی(فرانسوی، روسی، ایتالیایی…)، کاملا در پاورقی اورده بشه. این ترجمه یا نگارش خیلی

- بیشتر
lonelyhera
۱۴۰۱/۱۰/۲۲

داستان درباره دختری به نام جس هست که تصمیم میگیرد به خانه برادرش در پاریس برود اما متوجه غیاب برادرش می‌شود و این آغاز ماجراست این کتاب تقریبا در هر قسمتش پر از راز های شوکه کننده است که باعث

- بیشتر
shayestehbanoo
۱۴۰۲/۰۲/۲۰

جس برای دیدن برادرش بن از لندن به پاریس میاد اما در بدو ورودش متوجه میشه برادرش که تا چند ساعت پیش باهم صحبت کرده بودند بدون اینکه کیف پول یا کلیدش رو بر داره از آپارتمانش غیبش زده…. آپارتمانی

- بیشتر
ayda
۱۴۰۱/۱۰/۰۷

سوژه غیر تکراری و جذابی داشت و توی این ژانر کار قابل قبولی بود پیشنهاد میشه 👍

helia🍀
۱۴۰۲/۰۳/۲۷

خوب کتاب اپارتمان پاریس:جز کتابای خوب لوسی فولی بعد فهرست مهمانان بود معمایی جالب که در هر لحظه قافل گیری خودشو داره که ترغیب میشین کتابو ادامه بدین محدثه احمدی هم یکی از بهترین مترجم هاست که کتاب ازدواج دروغین

- بیشتر
sami yegani
۱۴۰۲/۰۲/۱۵

و چقدر یک نویسنده باید با استعداد و خلاق باشه که بتونه با پرداختن به شخصیت تک تک ساکنان یک اپارتمان و بر ملا کردن آهسته آهسته شخصیت واقعی هرکدومشون همچین داستان جنایی معمایی قشنگی بنویسه،با اینکه تقریبا بیشتر موضوعات

- بیشتر
آلی
۱۴۰۲/۰۳/۰۲

اشکال اکثر کتابهای فعلی اینه که سوژه پردازیشون ضغیفه.اول کتاب عالیه ولی آخر کتاب خیلی ضعیف تموم میشه و انتطارات خواننده رو برآورد نمیکنه. با هیجان کتابو میخونیم به آخرش که میرسیم همه چی قاطی هم میشن. انگیزه ها ضعیف،

- بیشتر
Ram
۱۴۰۱/۱۲/۲۴

نویسنده جوری تمام ریز جزئیات رو نوشته که انگار فیلم نامه است!!!!برخلاف رمان " فهرست مهمان" اصلا تعلیق قوی نداشت کافی رجوع کنید به صفحه های اخر و معما این همه صفحه سیاه کردن حل میشه

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۱۸)
مهم نیست اهل کجایی یا قبلاً چه بلایی سرت اومده. فقط به این فکر کن که کی هستی و با فرصت‌هایی که زندگی پیش پات می‌ذاره، چی‌کار می‌کنی.»
آلی
حس می‌کنم داخل بدنم گیر افتاده‌ام. دلم می‌خواهد چنگ بکشم و خودم را خلاص کنم.
غَزال_ک
آدم نمی‌تواند خانواده‌اش را انتخاب کند. در هر حال فقط آن‌ها را دارم.
آلی
«می‌شه یه چیزی بهت بگم؟ سال‌ها توی این شغل بودم و یه چیزهایی یاد گرفته‌ام.» «چی؟» «معمولاً وقتی توی مسیر درست قدم می‌ذاری، همه بهت می‌گن دست از جست‌وجو بردار.»
آلی
وضعیت ما از یتیم‌ها بدتره. چون باباهامون ما رو نمی‌خوان. اون‌ها زنده‌ان، ولی ما رو نمی‌خوان.
Saba
در فرانسوی چنین اصطلاحی داریم: اِتغ بیان دان سَپو. یعنی با خودت راحت باش. من معمولاً چنین حسی ندارم.
روژین
آن لحظه عاشقش شدم. فکر می‌کردم قبلاً عشق را تجربه کرده‌ام، ولی به نتیجه نرسیده‌ام. حالا می‌دانستم تمام تجربه‌های قبلی سوءتفاهم بودند. متوجه شدم. تمام این سال‌ها منتظر بن بودم.
Faranak_naseri_
آدم نمی‌تواند خانواده‌اش را انتخاب کند
SARA
انگار یک نفر سعی کرده وجودش را از صفحه روزگار پاک کند.
Saba
وقتی زغال یا قلم‌مو در دست می‌گیرم، حس می‌کنم کامل شده‌ام و می‌تونم درست‌وحسابی حرف بزنم.
Saba

حجم

۲۹۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه

حجم

۲۹۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
تومان