دانلود و خرید کتاب مزاحم نشوید فریدا مک فادن ترجمه نشاط رحمانی نژاد
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب مزاحم نشوید

کتاب مزاحم نشوید

معرفی کتاب مزاحم نشوید

کتاب مزاحم نشوید نوشتهٔ فریدا مک فادن و ترجمهٔ نشاط رحمانی نژاد است. نشر نون این رمان معاصر آمریکایی را منتشر کرده است.

درباره کتاب مزاحم نشوید

کتاب مزاحم نشوید برابر با یک رمان معاصر و آمریکایی و یک تریلر روان‌شناختی است که به‌طور ماهرانه‌ای تعلیق، طنز تاریک و پیچش‌های غافلگیرکننده را در هم آمیخته است. پیش‌فرض وهم‌آور این رمان، ریتم تند و شخصیت‌های منحصر‌به‌فردش این کتاب را برای علاقه‌مندان به سبک تریلر روان‌شناختی به تجربه‌ای گیرا تبدیل کرده است. «کوین الکساندر» فردی است که پس از ارتکاب یک جنایت جدی در حال فرار است و به امید یافتن پناهگاهی موقت به مسافرخانه‌ای دورافتاده پناه می‌برد؛ بااین‌حال برخلاف انتظارش این مکان چیزی جز آرامش و امنیت به همراه ندارد. کوین با رویدادهای عجیب، مهمانان مرموز و کارکنان ناراحت‌کننده‌ای روبه‌رو می‌شود که محیطی پرتنش و تهدیدآمیز را ایجاد می‌کنند. او به‌تدریج پی می‌برد که تحت‌نظر است و هر قدمش زیر ذره‌بین قرار دارد؛ گیرافتاده بین گذشتهٔ تاریک و حال پیچیده‌اش، با موقعیت‌هایی پرخطر مواجه می‌شود و باید تصمیم بگیرد که به چه کسی اعتماد کند. فریدا مک فادن به مضامینی همچون انزوا، گناه و شکنندگی اعتماد پرداخته است. او با به‌تصویرکشیدن انزوای جسمی و روانی شخصیت اصلی، نشان داده است که چگونه دوری از دنیای بیرون، حس پارانویا و ناامنی او را تشدید می‌کند. این انزوا فضای پرتنش و تعلیق‌آور رمان را عمیق‌تر کرده است.

خواندن کتاب مزاحم نشوید را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی آمریکا و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب مزاحم نشوید

«وقتی به اتاقم برمی‌گردم، کار زیادی برای انجام دادن ندارم. چون خیلی بد خوابیده‌ام، روی تخت دراز می‌کشم و چشم‌هایم را می‌بندم. شاید بتوانم کمی بخوابم. این‌طوری می‌توانم کل شب را رانندگی کنم. بعد از مدت زیادی در یک جا ماندن، باید کمی فاصله بین خودم و خانه‌ام بیندازم. خیلی زود.

چند ساعتی هی چرتم می‌برد و هی بیدار می‌شوم. هر بار هم که به خواب نسبتاً عمیقی فرو می‌روم، تصویر دِرک با لکهٔ سرخ پخش‌شده به روی شکمش توی ذهنم نقش می‌بندد. سپس با وحشت از خواب بیدار می‌شوم.

این تصویر تا آخر عمر از ذهنم نمی‌رود.

ای کاش تلفنم را داشتم. حداقل اگر تماس نمی‌گرفتم، دست‌کم می‌توانستم با آن اینترنت را جستجو کنم. تا وقتی تلفنت را نداشته باشی، نمی‌فهمی که چقدر برای سرگرم کردن خودت به آن وابسته‌ای. ای کاش حداقل یک کتاب با خودم می‌آوردم.

کشوی بالایی کمد را باز می‌کنم. ظاهراً انجیل تنها کتاب توی این اتاق است و خواندنش اصلاً راحت نیست. وقتی بچه بودم، پدر و مادرمان هر یکشنبه ما را به کلیسا می‌بردند. کلودیا و من از این کار متنفر بودیم. تمام مدت با همدیگر پچ‌پچ می‌کردیم تا اینکه پدر و مادرمان به ما می‌گفتند ساکت شویم.

شاید خواندنش کمی به من آرامش بدهد، کسی چه می‌داند؟

انجیل را باز می‌کنم. انتظار دارم آن کلمات اول و آشنایش را ببینم: در آغاز خداوند آسمان‌ها و زمین را آفرید.

درعوض، کل صفحه با کلماتی پر شده که با ماژیک قرمزی نوشته شده است. کسی روی صفحه‌ها نوشته است: از اینجا گم شو، فاحشه!

به کلمات خیره می‌شوم و احساس مورموری به تیرهٔ کمرم می‌افتد. ورق می‌زنم و باز هم همین است. همان کلمات بارها و بارها نوشته شده‌اند. گم شو، گم شو، گم شو، گم شو...

با دست‌های لرزانم محکم انجیل را می‌بندم. خب، این دیگر برای آرامش گرفتن از کلام خدا زیادی است.

کنجکاوم که آیا این کلمات برای من هستند؟ نمی‌دانم کسی که من را همراه نیک کنار ماشینم دیده است، می‌خواهد پیامی به من بدهد، یا نه. نگاهم را بالا می‌آورم و به خانهٔ همسایه نگاه می‌کنم. خورشید غروب کرده و می‌توانم همان نور پنجرهٔ طبقهٔ بالایی را ببینم. همین‌طور شبح زنی که به من خیره شده است.

رزالی.

اما نمی‌تواند کار او باشد. نیک به من گفته بود که حتی نمی‌تواند راه برود. نمی‌توانست به اینجا بیاید، از پله‌ها بالا بیاید، در اتاقم را باز کند و توی کتاب مقدس برایم پیام بگذارد. بعد هم به خانه برگشته باشد. غیرممکن است.»

نــے‌آیش🐋
۱۴۰۳/۱۱/۰۶

با اینکه نوشتنِ چنین مروری رو از علاقه‌ی بی‌حدومرزم به مک‌فادن بعید میدونستم، اما باید اعتراف کنم به‌طرزِ عجیبی این اولین‌باریه که با یکی از کتاب‌هاش مواجه میشم که نتونست به تحسین وادارم کنه🐌 این موضوع برام بسیار شوکه‌کننده بود

- بیشتر
Dark Lady
۱۴۰۳/۱۰/۲۹

کویین بعد از ماجرایی که تو خونشون داره، به قصد فرار وارد جاده میشه و بعد به خاطر برف و طوفان مجبور میشه تو یه مسافرخونه بین راهی و تقریبا متروک اقامت کنه.ً.... راوی داستان اول کویینه اما بعد راوی ها

- بیشتر
ema
۱۴۰۳/۱۱/۱۴

این کتاب رو توی سفر داشتم می‌خوندم و برام سرگرم کننده بود، با توجه به اینکه از کارای قدیمیه مک فادنه برام قابل قبول بود داستان در مورد زنی هستش به اسم کویین که شوهرش رو به قتل رسونده و فرار

- بیشتر
دختر خوانده پروفسور اسنیپ فقید 🐍💚
۱۴۰۳/۱۱/۰۴

به نسبت کتاب های اخیرش، یعنی آموزگار، پسر خوب، همکار، آسیب مغزی، مادرخوانده و راز خدمتکار، اینو بیشتر دوست داشتم.

ققنوس
۱۴۰۳/۱۰/۲۹

مک فادن نویسنده اییه که تا ببینم کتاب جدیدی ازش اومده بدون معطلی میخرمش و خوندنشو شروع میکنم چون میدونم از همون اول کتاب، طوری داستان رو شروع میکنه و جلو میبره که تا آخر درگیرش میشم و کاملا سرگرمم

- بیشتر
مهرناز
۱۴۰۳/۱۱/۲۰

نمی‌تونم بگم که مثل داستان‌های قبلی فریدا هیجان‌انگیز و عالیه اما خوب بود. تونست تا صفحات انتهایی مسئله‌ی اصلی رو پنهان کنه و نقطه‌ی اوجش پایان داستانه، گرچه قسمت‌هاییش رو هم میشد حدس زد، برای یه داستان جنایی خوب بود

- بیشتر
AS4438
۱۴۰۳/۱۱/۲۳

یکی دیگرازشاهکارهای نویسنده، عالی بود، هیجان، معما وجنایت، تعلیق های بجا، شخصیت پردازی عالی ،ترجمه عالی، ودرکل یک کتاب فوق العاده عالی، والبته بخشی ازآن را نمیشد حدس زد، حتی' فکرش هم نشدنی بود، تازمانیکه معما حل شد، دوست داران

- بیشتر
فرفری موی غزل‌ساز
۱۴۰۳/۱۱/۲۲

این کتاب جزو اولین کارهای فریدا مک‌فادن محسوب میشه ولی به تازگی توی ایران چاپ شده. به همین دلیل اگه به اندازه‌ی "در قفل‌شده" یا "هیچ وقت دروغ نگو" محشر نیست، جای تعجب نداره. داستان این کتاب تکراریه و شاید حداقل

- بیشتر
ناهید
۱۴۰۳/۱۱/۰۴

داستان خوب پیش می‌رفت و تعلیق حسابی هم داشت فقط اگر آخرش هندی تموم نمیشد

سنیوریتا
۱۴۰۳/۱۱/۰۲

خدای من گاهی فکر میکنم مک فادن انسان نیست و موجود فرا زمینیه چطور میشه همه ی کارات عالی باشن زن حتی یکی دو تا از کتاباش که از بقیه ضعیف تره بازم از خیلی جنایی نویسا خفن تره خب راجب

- بیشتر
«اگه سرنوشتت رو بدونی، می‌تونی متوقفش کنی؟ یا فقط وقتی اتفاق می‌افته باید سعی کنی غافلگیر به نظر برسی؟»
فرفری موی غزل‌ساز
نمی‌دانم همان مردی است که تا آخر عمرم با او می‌مانم یا نه، اما با من درست رفتار می‌کند و من خیلی دوستش دارم.
مهرناز
شاید تمام شادی‌هایمان را مصرف و تمام کرده‌ایم. شاید همهٔ آدم‌ها فقط همین‌قدر خوشحالی گیرشان می‌آید.
AS4438

حجم

۲۳۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۲۴۴ صفحه

حجم

۲۳۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۲۴۴ صفحه

قیمت:
۹۵,۰۰۰
تومان