کتاب همیشه یک نفر دروغ می گوید
معرفی کتاب همیشه یک نفر دروغ می گوید
کتاب همیشه یک نفر دروغ می گوید نوشتهٔ آلیس فینی، روزنامهنگار و نویسندهٔ بریتانیایی و ترجمهٔ پریا خوارزمی است و نشر نون آن را منتشر کرده است. این کتاب تریلری بهشدت جذاب و دیوانهکننده و عجیب است. «سنگ، کاغذ، قیچی» از دیگر کتابهای آلیس فینی است.
درباره کتاب همیشه یک نفر دروغ می گوید
کتاب همیشه یک نفر دروغ می گوید داستان یک قتل است؛ قتلی که باید در طول داستان کشف کنیم به دست چه کسی رخ داده. داستان دو راوی دارد: آنا و جک. آنها طلاق گرفتهاند. آنا خبرنگار و مجری اخبار و جک کارآگاه سربازرس است.
به جک اطلاع داده میشود که زنی به قتل رسیده. جک متوجه میشود شب پیش با آن زن بوده است. بنابراین از قبول پروندهٔ قتل این زن امتناع میکند. همکارش در ادارهٔ پلیس به او شک کرده و مرموزانه او را رصد میکند.
از سوی دیگر، آنا هم متوجه میشود مقتول سالها پیش دوست او بوده است. او برای پوشش خبر قتل دوستش راهی محل جرم میشود. جایی که همسر سابقش را دوباره از نزدیک میبیند.
هم آنا و هم جک داستان را از دید خودشان روایت میکنند؛ اما همیشه یک نفر دروغ می گوید. باید کشف کنیم که کدامیک از آنها دروغ میگوید و در انتها به هویت قاتل پی ببریم.
خواندن کتاب همیشه یک نفر دروغ می گوید را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستانهای جنایی، معمایی و هیجانانگیز با رگههای عاشقانه پیشنهاد میکنیم.
درباره آلیس فینی
آلیس فینی، نویسنده و روزنامهنگار بریتانیایی است. او کار خود را بهعنوان تهیهکننده و خبرنگار از ۲۱سالگی در شبکهٔ «بیبیسی» آغاز کرد. فینی پس از گذراندن بک دورهٔ نویسندگی، از سیسالگی شروع به نوشتن رمان کرد.
اولین رمان او با نام «گاهی دروغ میگویم» در سال ۲۰۱۸ منتشر شد. رمانی که آن را در اوقات فراغت و زمانهای آزادی که بین کار و رفتوآمد پیدا میکرد، نوشت. رمان دومش «من میدانم تو کی هستی» در سال ۲۰۱۹ چاپ شد. «او و او»، «سنگ، کاغذ، قیچی» و «دیزی دارکر» عناوین دیگر رمانهای منتشرشده و محبوب آلیس فینی است.
آثار داستانی او در ژانر تریلر و هیجانآور است و داستانهایش عموما پرطرفدارند. از این روست که بسیاری از کمپانیهای فیلم و تهیهکنندگان مشهور برای اقتباس از آثار فینی اقدام کردهاند.
بخشی از کتاب همیشه یک نفر دروغ می گوید
«میتوانم این را متوجه شوم، حتی اگر جک نتواند.
مشخص است که کارآگاه جوان خوشگل یکجورهایی خاطرخواه جک است و با وجود اینکه دیگر زن و شوهر نیستیم، هنوز هم تماشا کردنش حس خیلی عجیبی دارد. راستش، آزاردهنده و کمی دردناک است. سادهلوح نیستم. کاملاً میدانم که او حتماً از زمانی که دیگر با هم زندگی نمیکنیم، بهطرق مختلف به زندگیاش ادامه داده، ولی هنوز هم دیدن زن دیگری که اینطوری نگاهش میکند باعث میشود دلم بخواهد چشمهایش را دربیاورم. وقتی کسی حواسش نیست، یواشکی از آنجا دور میشوم و به جنگل میروم. دقیقاً بهطرف همان جایی میروم که گاهی اوقات همراه با ریچل برای اینکه با هم وقت بگذرانیم، از کلاسهای درس جیم میشدیم و به آنجا میرفتیم.
خبر داشتم که دخترهای دیگر در دارودستۀ کوچکمان، یعنی هلن وانگ و زویی هارپر، بیش از پیش داشتند به میزان زمانی که من و ریچل با هم میگذراندیم حسادت میکردند. حسادتشان را چندان پنهان نمیکردند، نه اینکه برایم مهم باشد. برای اولین بار در زندگیام احساس زیبا بودن میکردم.
پس از گذشت دو ماه، دیگر داشتم از درسهایم عقب میافتادم. شبهای خیلی زیادی را در خانۀ یکدیگر میماندیم، یا به خرید لباسهایی میرفتیم که فقط ریچل از پس پرداخت پولشان برمیآمد؛ یا زمانی که میبایست سر کلاس میبودیم، با همدیگر توی جنگل پشت مدرسه قایم میشدیم. میخواستم هر کاری که میتوانم بکنم تا او را شبیه خودم کنم و از این میترسیدم که ممکن است ادامه ندهد. سپس مادرم فهمید که در درس زبان انگلیسی نمرۀ نُه گرفتم، چون نتوانسته بودم مقاله را بهموقع تحویل دهم.
پیش از آن دانشآموزی بودم که همیشه نمرۀ بیست میگرفت. مامانم را تا به آن روز آنقدر ناراحت ندیده بودم و دو هفته مرا داخل خانه حبس کرد. قول داده بود که میتوانم برای جشن تولد شانزدهسالگیام مهمانی بگیرم، که فقط چند نفر از دخترها به خانهمان بیایند و به این معنا بود که مجبور بودم برنامه را لغو کنم. برای همین از شنیدن خبر برآشفته شدم.
ریچل اصرار داشت که میتواند اوضاع را درست کند و هلن کمک میکند. صبح روز بعد پیش از حضوروغیاب، با قدمهای تند یکراست بهسمت هلن رفت.»
حجم
۳۳۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
حجم
۳۳۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
نظرات کاربران
خب، آلیس فینی رو که میشناسید! نویسنده رمانهای مشهورِ "سنگ کاغذ قیچی" و "دیزی دارکر" ؛ اینبار با اثرِ جدید "همیشه یکنفر دروغ میگوید". 🔪🫴🏻 قبل از هرچیز اگر بخوام کتاب رو با سایرِ آثارِ نویسنده مقایسه کنم؛ باید بگم که
خلاصه ی کتاب رو که میدونید در مورد کتاب باید بگم که من چند صفحه اول رو واقعا با اجبار خوندم ولی آلیس فینی حتی اگر معمای منطقی و جذابی نداشته باشه مجبورتون میکنه کتاب رو زمین نذارید و بخونید
نویسنده با مهارت تا لحظههای آخر ، نمیزاره متوجه بشی که قاتل کی هست، هر فصل رو که میخونی میگی دیگه قاتل رو شناختم ولی اینطور نیست، من این کتاب رو از دیزی دارکر بیشتر و از سنگ کاغذ قیچی
کتاب در مورد زن جوانی است گه گزارشگر شبکه خبری است و دوست دارد در آن شغل باقی بماند. کتاب از زبان سه نفر روایت میشود. دو شخصیت آشنا و یکی ناشناس. ماجرا شاید از ابتدا آشنا به تظر برسد
مطالعه ی نسخه ی چاپی محشرهههه پلات توییستش حرف ندارههه🦦 به نظرم اول همیشه یک نفر دروغ میگوید بعد دیزی دارکر بعد سنگ کاغذ قیچی و بعد دختر بد خوب 🥲
معمایی و بی نظیر با خواندن کتاب احساس خستگی نمیکردی و دلت میخواهد یک شبه تمامش کنی 👌
نسبت به کتاب سنگ،کاغذ،قیچی واقعا ضعیف بود😶🌫️
داستان خیلی دیر وارد روند اصلیش میشه طوریکه بعد از کلی سر و کله زدن با افکار درون ذهن دو شخصیت اصلی کتاب تازه قتل ها اتفاق میوفته،من از هیجان مابقی داستان لذت بردم ولی پایان بندی راضیم نکرد چون
خیلی کتاب خوبی بود و خیلی خوشحالم از اینکه خوندمش. قلمشو از قلم فریدا مک فادن خیلی بیشتر دوست داشتم. نویسنده خیلی خلاق بود. به همه ی نکته های گفته شده دقت میکرد تا آخرین فصل مارو گول نزد و یه دفعه
داستان از ابتدا کشش داره و یک چهارم نهایی داستان هیجان انگیز نفس گیر و پر از غافلگیری و در آخر دور از ذهن ولی منطقی تموم میشه و مطمئنم همه غافلگیر خواهند شد در کل دوسش داشتم و قطعا