کتاب چرخش کلید
معرفی کتاب چرخش کلید
کتاب چرخش کلید نوشته روث ور است و با ترجمه شادی حامدی آزاد منتشر شده است. این کتاب یکی از آثار پرفروش نیویورک تایمز است.
درباره کتاب چرخش کلید
داستان با نامههای یک زن آغاز میشود. زنی آشفته که نمیداند باید چهکار کند. او را در دادگاه متهم به قتل کودک کردهاند. او در تیتر تمام رسانهها بوده و حالا از یک مشاور حقوقی کمک میخواهد. او از اغاز نامهاش توضیح میدهد بیگناه است و هیچ بچهای را نکشته است.
داستان روئن کین از زمانی آغاز میشود که همخانهاش سفر است و او به دنبال یک کار ميگردد. کاری که بتواند به او کمک کند یک خانه مستقل بگیرد. او یک آگهی استخدام پیدا میکند که پرستار بچه میخواهند. رزرومه او پذیرفته میشود و دعوت به مصاحبه ميشود. دعوت کنندگان آنقدر خوش برخوردند که هزینه سفر او تا خانه دورافتادهشان را هم پرداخت میکنند و به او اخطار میدهند که شایعاتی درباره شوم بودن عمارتشان وجود دارد و روان اگر میترسد بهتر است از مصاحبه منصرف شود. اما او اشتیاق فراوانی دارد. او بهخانهای میرود که تکنولوژی در آن حرف اول را میزند. خانهای که همهجای آن با دوربینهای امنیتی زیرنظر گرفته شده است. روئن نمیداند با ورود به این خانه وارد چه دردسر بزرگی شده است.
خواندن کتاب چرخش کلید را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی جهان پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب چرخش کلید
متأسفم. دارم بیهدف وراجی میکنم. شاید برای همین است که آقای گیتس همیشه سعی میکند ساکتم کند. چون من با کلماتم برای خودم چالهای میکنم و بهجای اینکه بدانم چه زمانی تمامش کنم، همینطور به کندن ادامه میدهم. احتمالاً، شما هم الان دارید دو دو تا چهار تا میکنید. به نظر نمیرسه بچهها رو خیلی هم دوست داشته باشه. آزادانه، به خشمگین شدن حین انجاموظیفه اقرار میکنه. اگه قرار باشه با چهار تا بچه سر و کله بزنه و هیچ بزرگتری هم دور و برش نباشه که خودش رو پیشش خالی کنه، چه اتفاقی میافته؟
این درست همان کاری است که پلیس کرد. همۀ آن اشارههای کوچک بیرودربایستی، همۀ آن حقایق ناخوشایند. هر بار که یکیشان از دهانم میپرید، حس پیروزی را در چهرههایشان میدیدم و تماشایشان کردم که چطور هر تکه را مانند خردههای نان برداشتند و به جمعِ ادلۀ موجود علیه من اضافه کردند.
اما نکته همین جاست، آقای رِکسَم. من میتوانستم ذهن شما را با پردهای از مزخرفات دربارۀ اینکه من چه آدم عالی، باملاحظه و خوشرفتاریام بپوشانم. ولی فقط همین بود: مزخرف. و من نمیخواهم مزخرف تحویل شما بدهم. میخواهم که شما حرفم را باور کنید. این را بیش از هر چیزی در جهان میخواهم.
من به شما حقیقت را میگویم، حقیقتِ صیقلنخوردۀ زشت را، که همین است: جلانخورده و ناخوشایند. و من وانمود نمیکنم که مثل فرشتهها رفتار کردم. ولی کسی را نکشتم. فقط نکشتم. آه، لعنت به من!
متأسفم. نمیخواستم دوباره فحش بدهم.
خدایا، دارم خرابش میکنم. باید ذهنم را جمع و جور کنم. باید موضوع را در ذهنم روشن کنم. همانطور که آقای گیتس میگوید، باید بچسبم به حقایق.
خب، پس، حقایق. آن آگهی. آن آگهی یکی از حقایق است، نه؟
آن آگهی... با آن دستمزد شگفتانگیز گیجکنندۀ محشر.
میدانید؟ همین باید اولین علامت هشدار برای من میبود. دستمزد. چون بهطرز احمقانهای، سخاوتمندانه بود. منظورم این است که حتی اگر لندن هم بود، حتی برای پرستاری غیرمستقر، باز سخاوتمندانه محسوب میشد. ولی برای پرستاری که قرار بود توی همان خانه زندگی کند، بدون پرداخت اجاره و قبضهای جورواجور، حتی با در اختیار داشتن ماشین، مضحک بود.
در واقع، آنقدر مضحک بود که کمی هم شک کرده بودم که شاید اشتباه تایپی باشد، یا چیزی که در آگهی بهش اشارهای نشده؛ مثلاً، بچهای با نیازهای ویژه. ولی مگر چنین چیزی را نباید در آگهی گفت؟
حجم
۳۴۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۵۸ صفحه
حجم
۳۴۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۵۸ صفحه
نظرات کاربران
از اونجایی که توی نظرات در مورد این کتاب بهطرز عجیبی کملطفی شده، به هیچوجه نتونستم مروری براش ننویسم. "چرخشکلید" برای منی که ژانرِ موردعلاقهم به رمانهایی با تمِ معمایی-هیجانی برمیگرده، یکی از بهترین و پرجاذبهترین رمانهایی بود که تابهحال خوندم! داستان
لطفا این کتاب را به بی نهایت اضافه کنید
داستان معمایی هیجانی پر از تعلیق با انتهای غافلگیر کننده نه از نوع کشف قاتل بلکه از نوعی دیگر (اونهایی که کتاب رو خوندند متوجه خواهند شد)... من همه کتابهای روث ور رو خوندم و به نظرم این یکی از
داستانهای جنایی روث ور رو دوست دارم، اما این یکی چندان باب میلم نبود. داستانپردازی خوب بود، آخرش هم یه بخشهایی رو نه انتظارشو داشتم و نه حدس زده بودم ولی پایان داستان رو دوست نداشتم و اینکه نویسنده زیادی
در کل کتاب خوبی برای این ژانر بود اما نقاط ضعف زیادی داشت، ابتدای کتاب خیلی توضیحات اضافی داشت و داستان خیلی کش دار شده بود در عوض پایان بندی خیلی سریع بود. پایانش رو هم دوست نداشتم با این
نسبت به سایر آثار روث ور ضعیف بود. آخراش دیگه به فیلم هندی میزد، ولی خب خوش خوانه و برای تجربه کمی هیجان و دور شدن از زندگی روزمره خوبه. خلاصه توقع شاهکار ژانر جنایی رو ازش نداشته باشید برای
به عنوان کسی که رمان جنایی زیاد خونده میگم که این کتاب عالیه. کشش، دلهره، غافلگیری و بسیاری از عناصر یک رمان جنایی خوبرو داره. به نظرم تنها نقطه ضعف شروع داستان است که اصلاً نشون نمیده با یک جنایی
داستان پرستار بچه ای که به جرم قتل یکی از کودکان تحت مراقبتش تو زندانه. من دوستش داشتم و خیلی زود نمومش کردم داستان روان و جذابی داشت هرچند ترجیح میدادم اخرش طور دیگه ای تموم میشد اما در کل
بهترین کتاب روث ور تا به حال بوده تعلیق مناسب دلهره واقعی توضیح منطقی برای موارد ارایه شده(به جز موارد اندک) ریتم و سرعت مناسب کاملا توصیه میکنم
داستان از اول جذبتون میکنه وشما رو دنبال خودش میکشونه،دختری که زندگی خودش معماهایی داره پرستار بچه هایی میشه که محل زندگیشون عجیب وغریبه و اتفاقاتی براش میفته، متهم به قتل یکی از بچه ها میشه و........پایانی غافلگیر کننده. من دلم