کتاب بازی دروغ
معرفی کتاب بازی دروغ
کتاب الکترونیکی «بازی دروغ» نوشتهٔ روث ور با ترجمهٔ آناهیتا شجاعی در نشر نون چاپ شده است. بازی دروغ داستانی پر تعلیق از زندگی چهار دوست است. این چهار نفر بعد از هفده سال کنار هم جمع شدهاند. اما سؤال این جا است که چه چیزی آنها را به آنجا کشانده است؟
درباره کتاب بازی دروغ
داستان هیجانانگیز چهار دوست را روایت میکند که در یک مدرسه شبانهروزی درس میخواندند و بهترین دوستان یکدیگر بودند. آنها پس از سالها یکدیگر را ملاقات میکنند، اما این تجدید دیدار چندان هم دوستانه نیست. این چهار دختر تفاوتهای بسیاری با هم داشتند. آنها در گذشته بازیای را انجام دادند که دردسرهای بزرگی را به وجود آورد، دردسرهایی که همچنان ممکن است دامن خانوادههایشان را بگیرد.
کتاب بازی دروغ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
بازی دروغ به علاقهمندان به رمانهای جنایی و پررمزوراز پیشنهاد میشود.
درباره روث ور
روث ور در سال ۱۹۷۷ در انگلستان متولد شد. او فارغالتحصیل دانشگاه منچستر و یکی از نویسندگان مطرح انگلستان است. اولین کتاب روث ور با عنوان «در یک جنگل تاریک تاریک» در سال ۲۰۱۵ منتشر و در انگلستان و آمریکا پرفروش شد. روث ور پس از کتاب «در یک جنگل تاریک تاریک»، کتاب جدیدش با عنوان «زنی در کابین شماره ۱۰» را در سال ۲۰۱۶ به چاپ رساند. کتاب «زنی در کابین ۱۰» محبوبیتی بیش از اثر اول او داشت و بهزودی در فهرست کتابهای پرفروش دنیا و مهمترین آنها یعنی نیویورکتایمز قرار گرفت. او شیفته آگاتا کریستی است و در آثارش به سبک او نزدیک میشود.
بخشی از کتاب بازی دروغ
تیا ـ تصور کردن تیا سخت است. اگر شیفت شب باشد، یعنی تو کازینوست که استفاده از موبایل برای کارکنان ممنوع است و گوشیاش خاموش در قفسه انتظار میکشد تا شیفتش تمام شود. شاید ساعت ۸ صبح شیفتش را تحویل بدهد و بعد با دخترهای دیگر برود تا نوشیدنی بخورد و بعدش جواب پیام را بدهد. هیجانزده از شبی که با موفقیت شرطبندی کرده، ژتونها را روی هم گذاشته، کارتها را نگاه کرده تا دست متقلبها را رو کند و با قماربازهای حرفهای سروکله زده است.
و کیت، کیت باید بیدار باشد ــ هر چه باشد برای ما پیام فرستاده است. حالا شاید پشت میز کار پدرش نشسته باشد ــ که حدس میزنم حالا دیگر مال خودش است، جلوی پنجرهٔ رو به دریای ریچ۱۴. وقتی که دریا با پرتوهای آفتاب اول صبح خاکستری روشن میشود و انعکاس ابرها و خانهٔ کلنگی سیاه تاید میل۱۵ روی آب میافتد، کیت سیگار میکشد، همیشه این وقت صبح سیگار میکشد. نگاهش رو به امواج دریاست، به امواج همیشه در رفتوآمد خروشان دریا، که انگار در نگاه اول هیچ تغییری نکرده است، اما لحظه به لحظه که میگذرد دیگر مثل قبل نیست، درست مثل خود کیت.
موهای بلندش را از روی صورتش عقب زده، استخوانبندی صورتش دقیق معلوم است و خطوط کنار چشمش رد سیودو سال باد و موج دریاست. نوک انگشتانش، کنارهها و زیر ناخنهایش آغشته به رنگروغن است و چشمانش خیره به آبی تیرهٔ مات دستنیافتنی و عمیق دریاست. منتظر جواب ماست. اما خوب میداند چه جوابی به او میدهیم ــ جوابی که تا این پیام را از او گرفتهایم، دادهایم. جواب ما دو کلمه است.
حجم
۴۰۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۹۲ صفحه
حجم
۴۰۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۹۲ صفحه
نظرات کاربران
خیلی سال پیش، چهارتا دختر نوجوون توی مدرسهی شبانهروزیِ سالتن تحصیل میکردن. مدرسهای که با مناطق روستایی و طبیعت بکر و زیبا احاطه شده بود. بعد، اتفاقی افتاد. اتفاقی که باعث شد این چهارتا دوست که همه اونا رو اکیپ دروغگوها
"بازی دروغ" سومین کتابی بود که از روث ور خوندم و تا به اینجا، به جز کتاب "چرخش کلید" ش که خیلی مورد پسندم بود؛ برای ۲ کتاب دیگه گزینه "مطمئن نیستم" رو انتخاب کردم چون کتابهای این نویسنده با
آخراش واقعا جذاب بود طوری که اصلا نمیتونستم کتاب رو زمین بزارم اگه پایان های غیرمنتظره و هیجان انگیز رو دوس دارید حتما این کتابو بخونید
به نظرم نسبت به کارهای دیگه این نویسنده که خونده بودم ضعیف تر بود. نیمه اول داستان کشدار و حوصلهسر بر بود نیمه دوم کمی بهتر شد اما باز هیجان و تعلیق لازم رو نداشت . من که خیلی دوستش،نداشتم
من کتابهای دیگهای هم از روث ور خوندم و درکل قلمش رو دوست دارم. به نظرم بازی دروغ جذابیت کمتری نبست به کتاب های دیگش مثل زنی در کابین ده داشت ولی بازم به قدری خوب بود که باعث میشد
داستان توسط شخصیت اصلی که زنی به نام ایسا هست روایت میشه. ایسا یه وکیله که به تازگی مادر شده اما گذشته ی مشترکی با دوستاش داره که اتفاقات جالبی توش نیفتاده و حالا بعد از هفده سال عواقبش دامنگیرشون
یک داستان معمایی جنایی در ارتباط با چند دختر دبیرستانی و ماجراهای بین اونها هست ... میشد که بهتر نوشت چون برای من بعضی ابهامات حتی بعد از تمام شدن کتاب بر طرف نشد ... ولی در کل بد نبود
به نظر من خیلی عالی بود همینکه در متن زندگی عتدی انسان ها اتفاقات هیجان انگیز بیفته زیباست و از حالت کلیشه ای بودن داستان های جنایی دیگر خارج میشی
اوائل کتاب رو باید تحمل کنید ، کم کم رو غلتک میوفته. این که توی داستان وعده بدی که یه چیزی شده ، یا یه چیزی میخوام بگم و تا نصف کتاب نگی کمی برای من رو مخه، (دقیقن به
برای من اصلا جذاب نبود. واقعا هیجان کتابهای جنایی رو نداشت.🫠 دلیل اتفاقی هم که افتاده بود خیلی مسخره و پیش پا افتاده بود و اصلا منطقی نبود! آخرشم فیلم هندی طور تموم شد. الکی هی داستان کش پیدا کرد