کتاب سوگ مادر
معرفی کتاب سوگ مادر
کتاب سوگ مادر نوشتهٔ شاهرخ مسکوب است. حسن کامشاد جمعآوری مطالب این اثر را بر عهده داشته است و نشر نی آن را منتشر کرده است. کتاب سوگ مادر یادداشتها و خاطراتی از شاهرخ مسکوب در زمانی است که مادر خود را از دست داده است.
دربارهٔ کتاب سوگ مادر
شاهرخ فرزند عصمت مسکوب از رنجی میگوید که تابوتوان زندگی را از او گرفته و سخت در مرداب غم اسیرش کرده است.
او خالصترین احساسات انسانی را که در سوگ مادرش تجربه میکند، از ذهن و قلبش به قلمش میبخشد و مینویسد.
این مجموعه که شامل ۵۰ یادداشت با ذکر روز، ماه و سال است، از ۲۹ بهمن ۱۳۴۲ آغاز و آخرین یادداشت در ۷ اسفند ۱۳۶۹ نگاشته شده است. او در آن دورهٔ پر از رنج به این یادداشتها پناه میآورد تا لحظهای آرام گیرد و بار سنگین نبود مادرش را در این خطوط پیاده میکرد.
شاهرخ مسکوب به گفتهٔ خودش مادرش را بیش از دوستداشتن میپرستید.
غم توأمان با قلم ظریف شاهرخ مسکوب این یادداشتها را تبدیل به اثری تأثیرگذار کرده است.
مرگ مادر برای تمامی انسانها تجربهای هولناک و سهمگین است. گویی که از لحظهٔ تولد وجود هر انسانی متصل به مادر است. سوگ مادر برای شاهرخ مسکوب هم مملو از لحظاتی طاقتفرسا بود که در این اثر بهخوبی گستردگی غمش را شاهد خواهیم بود.
او آنقدر رسا و بلند از جزئیات مرگ و درد میگوید که بعد از یک دورهٔ سوگواری با آثار او، غم نهادینه میشود و قلب کمکم میپذیرد.
گفتن و شنیدن از درد و اندوه از بهترین راههای التیام است.
خواندن کتاب سوگ مادر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همهٔ کسانی که تجربهٔ سوگواری دارند پیشنهاد میکنیم.
دربارهٔ شاهرخ مسکوب
شاهرخ مسکوب، در سال ۱۳۰۴ در بابل به دنیا آمد. او روشنفکر، نویسنده، مترجم و شاهنامهشناس معاصر ایران است.
شاهرخ مسکوب تحصیلات دورهٔ ابتداییاش را در مدرسهٔ علمیهٔ تهران گذراند و باقی تحصیلاتش را در اصفهان ادامه داد سپس در سال ۱۳۲۴ به تهران بازگشت و مدرک فارغالتحصیلی خود در رشتهٔ حقوق را در سال ۱۳۲۷ از دانشگاه تهران دریافت کرد.
او اولین یادداشتهایش را در سال ۱۳۲۶ در روزنامهٔ قیام ایران به چاپ رساند. عنوان نوشتههای او در این روزنامه «تفسیر اخبار خارجی» بود. با شروع دههٔ چهارم زندگیاش مطالعه و تحقیق در حوزهٔ فرهنگ، ادبیات و ترجمه را آغاز کرد.
شاهرخ مسکوب بعد از انقلاب ۱۳۵۷ به پاریس مهاجرت کرد و تا آخرین روز زندگیاش به فعالیت فرهنگی پرداخت. ترجمه، نگارش و پژوهش از فعالیتهای اصلی او در حوزهٔ فرهنگ بودند.
پژوهشهای مسکوب در شاهنامهٔ فردوسی از علل اصلی شهرت اوست. کتاب ارمغان مور و مقدمهای بر رستم و اسفندیار او از مهمترین منابع شاهنامهپژوهی در ایران بهشمار میآیند.
از جمله فعالیتهای تأثیرگذار مسکوب در ادبیات ایران، ترجمهٔ برخی از آثار مهم ادبیات مدرن و کلاسیک غرب به زبان فارسی است. از جمله آثار مشهوری که توسط او ترجمه شدهاند عبارتاند از:
خوشههای خشم اثر جان اشتاین بک
مجموعهٔ افسانه تبای اثر سوفوکلس
و...
او همچنین آثار ارزشمند زیادی را به قلم درآورده است؛ سوگ سیاوش، داستان ادبیات و سرگذشت اجتماع، مقدمهای بر رستم و اسفندیار، در کوی دوست، گفتوگو در باغ، چند گفتار در فرهنگ ایران، خواب و خاموشی، روزها در راه، ارمغان مور، سوگ مادر، شکاریم یک سر همه پیش مرگ، سوگ سیاوش در مرگ و رستاخیز، مسافرنامه، سفر در خواب، نقش دیوان، دین و عرفان در نثر فارسی، دربارۀ سیاست و فرهنگ در گفتوگو با علی بنو عزیزی، تن پهلوان و روان خردمند، ملیت و زبان (هویت ایرانی و زبان فارسی).
مسکوب در روز سهشنبه بیستوسوم فروردین ۱۳۸۴، در ۸۰سالگی در بیمارستان کوشن پاریس از دنیا رفت.
زندگینامه شاهرخ مسکوب را در صفحه این نویسنده در طاقچه میتوانید بخوانید.
بخشی از کتاب سوگ مادر
«دلم غمگین است. دم صبح پدرم را بعد از مدتی به خواب دیدم. من و مامان و او زیر کرسی نشسته بودیم. در این بیستودو سالی که مرده هر وقت که او را در خواب میدیدم احساس میکردم که انگار از دنیای دیگری است، هیچ کدام حرفی با هم نمیزدیم. بیشتر من نگاهش میکردم. نگاه او محو و نامشخص بود و نمیشد دانست به کجا مینگرد. مثل این بود که از سفر دوری بیخبر و بیآنکه منتظرش باشیم بازگشته است و چیزهایی برای گفتن دارد که نمیگوید. همیشه از دیدن او افسرده بودم و احساس شومی داشتم که این دیدار گذراست امّا هرگز برایم آشکار نبود که مردهای را به خواب میبینم. این بار بهخلاف همیشه صحبت میکرد. داشت داستان مرگ پدربزرگش را میگفت. حرفهایش را هیچ به خاطر ندارم و با شخص من هم گفتگو نمیکرد. همینطور داشت میگفت. من از سخنانش ناراحت شده بودم و اشک توی چشمهایم جمع شده بود. چون مامان هم کنارم نشسته بود و میترسیدم که حالش بد شود مرتب از زیر کرسی پایم را به پای پدرم میزدم به این امید که متوجه من شود و اشارهای کنم تا دیگر از مرگ حرفی نزند امّا او متوجه نمیشد و من بیشتر سختم میشد. دیگر طاقتم تمام شده بود. های های گریه میکردم، از آن گریهها که آدم را سبک و سپس آرام میکند. گریهکنان بیدار شدم. در آن موقع که پدرم از مرگ صحبت میکرد و من میترسیدم که مبادا مامان ناراحت شود هیچ به یاد حادثه چند روز پیش بیمارستان ــ که در صفحه ۴ نوشتهام ــ نبودم ولی حالا که به آن فکر میکنم انگار آن اتفاق اثر خود را در شعور ناخودآگاه من بهجا گذاشته بود.»
حجم
۱۰۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۲۷ صفحه
حجم
۱۰۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۲۷ صفحه
نظرات کاربران
لطفا کتاب “روزها در راه “ ایشون رو هم موجود کنید . ممنون
کتابی با مضمون تجربه سوگ و بسیار غم انگیز. من ضمن خوندنش خیلی احساس قرابت کردم و به این فکر کردم که چه پیوند نامرئی عمیقی بین همه انسانها وجود داره که ضمن نقل خاطرات چنان حس تعلق خاطر بهمون
میتونم بگم تک به تک جملات این کتاب را افرادی مثل من که چندروزیست مادرشان را از دست داده اند درک میکنند. رنج و فقدان و عظمت غم... و تنهایی و خالی شدن از مهر مادر در این کتاب و جملاتش
بیشترین ارتباطو برقرار کردم با این کتاب، هر جملهشو که میخوندم انگار از زبون من نوشته بود و اشک میریختم. برای کسانی که عزیزی از دست دادن خیلی توصیه میکنم
فقط اونایی که مادر از دست دادند متوجه غم و حزن متن این کتاب میشوند 🌱
بهترین وصف احساسات
وقتی کسی سوگ رو تجربه کرده باشه، با این کتاب خیلی احساس نزدیکی میکنه. و تجربهی سوگ تجربهایه که خوندن و شنیدن بیشتر دربارهش و دربارهی آدمهایی با وضعیت مشابه، به تسکین و التیامش کمک زیادی میکنه. کتاب رو توصیه میکنم.
منم مادرم رو از دست دادم خیلی روزهای سختی دارم ای کاش