کتاب خاطرات کتابی
معرفی کتاب خاطرات کتابی
کتاب خاطرات کتابی نوشتهٔ احمد اخوت است و نشر گمان آن را منتشر کرده است. خاطرات کتابی برخلاف اسمش فقط خاطراتی از یک کتاب نیست؛ نوع ادبیِ تازهای است که مدت زیادی از تولدش نمیگذرد؛ مخلوطی است از نقد ادبی، زندگینامه و زندگینامهٔ خودنوشت.
درباره کتاب خاطرات کتابی
احمد اخوت از بزرگترین مترجمها و نویسندههای ایران است. اخوت ادبیات جهان را بسیار خوب میشناسد. همین شناخت اخوت باعث شده او جستارهای ناب و ممتاز دربارهٔ کتابها و نویسندگان بزرگ بنویسد یا نوشتههایی از نویسندگان شاخص دربارهٔ تجربههای کتابیشان ترجمه کند که خواندنشان برای اهالی ادبیات لذت هنری فراوان دارد. «نقشهایی به یاد»، «اطلس»، «همزادهای بورخس» و «خاطرات کتابی» از این دست کتابها هستند.
کتاب خاطرات کتابی همانگونه که از نامش پیداست دربارهٔ خاطرات کتابی است که معمولاً رنگوبوی داستانی دارند.
جستارهای کتاب خاطرات کتابی از این قرار هستند:
هنر بازکردن کتابخانه (کتابها) از آلبرتو مانگوئل (نویسنده و کتابشناس آرژانتینی که گردش روزگار او را به یک شهروند کانادایی تبدیل کرده است! ده جلد کتاب درخشان فقط دربارهٔ کتاب و کتابخوانی نوشته (یعنی که او نویسندهٔ کتابهای ادبیِ دیگر، منجمله دو رمان، هم هست) و اخیراً به زادگاهش بوئنوس آیرس بازگشته است و اکنون ریاست کتابخانهٔ ملیِ آرژانتین را عهدهدار است؛ همان کتابخانه که زمانی بورخس رئیسش بود. آلبرتو مانگوئل در این جستار روایت میکند که میخواهد هر طور شده ۳۵ هزار جلد کتابهایش را همراهش به کانادا ببرد و کتابی را جا نگذارد. البته او با جای خالی کتابهایش هم طرف است.)
از لابهلای کتابها:
حاشیهٔ کتابی از احمد اخوت
بوهای کتابی از احمد اخوت
دستمال ورونیکا از احمد اخوت
خاطرهٔ خیالی از سوزان اورلئان (یک داستان با موضوع ردّپای خاطره)
بازخوانیِ کلاسیک از احمد اخوت
کلاسیکهای ما از احمد اخوت
سرنوشت کتابها از احمد اخوت
خاطرات کتابی (اشخاص کتابی، مؤسسههای کتابی، رویدادهای کتابی):
سرنوشت کتابدار از آلبرتو مانگوئل
ویرجینیا وولفِ ناشر از احمد اخوت
شکسپیر و شرکا از ارنست همینگوی (آنچه میخوانید ترجمهٔ فصل چهارمِ عیش مدام (یا جشن بیکران)، اثر ارنست همینگوی، با عنوان «شکسپیر و شرکا» است. عیش مدام کتاب خاطرات همینگوی است از دورانی که اولینبار (سال ۱۹۲۱)، در ۲۳ سالگی، به پاریس رفت و پنج سال در این شهر زندگی کرد. این کتاب، که از آثار شاخص همینگوی و از بیست فصل واقعاً خواندنی متشکل است، یکی از فصلهایش دربارهٔ کتابفروشی و کتابخانهٔ سیلویا بیچ، «شکسپیر و شرکا»، است. اینجا یکی از پایگاههای روشنفکری در پاریس بود، بهخصوص محل اجتماع نویسندههای مهاجر امریکایی، کسانی مانند اسکات فیتزجرالد، ارنست همینگوی و عزرا پاوند. سیلویا بیچ، بنیانگذار شکسپیر و شرکا، کتاب اولیس جویس را منتشر کرد.)
شکسپیر و شرکا از جانت وینترسون (مقدمهٔ جانت وینترسون بر مجموعهمقالههای کتابهای کریستا هالوِرسون (گردآورنده)، شکسپیر و شرکا: پاریس، تاریخ کهنهچینِ (کاسهبشقابی) قلب، ۲۰۱۲)
رونماییِ کتاب اولیس از سیلویا بیچ (این جستار ترجمهٔ فصل دهم شکسپیر و شرکا نوشتهٔ سیلویا بیچ است که از چگونگیِ انتشار اولیس سخن میگوید.)
بارتلبی و شرکا از انریکه بیلا ماتاس (در این جستار با نویسندگانِ بهتهخطرسیدهای سروکار داریم که به دلایل مختلف به این نتیجه رسیدهاند که نویسندگی و وابستههایش را کنار بگذارند و دیگر نخوانند و ننویسند. اینها گوناگون و نسبتاً پرشمارند و به فامیل بارتلبی معروفاند. جالب آنکه بارتلبیها برخلاف ادعایشان همچنان مینویسند و صدالبته کتاب هم میخوانند. آنها در این مرحله که ظاهراً نویسندگی را کنار گذاشتهاند از این مینویسند که چرا دیگر نمینویسند.)
تالستوی در پایان خط از انریکه بیلا ماتاس
بابل در کالیفرنیا از اِلیف بَتومَن (شرح چگونگیِ آشناییِ نویسنده با ایزاک بابل و داستانهای او که در آن به خود زندگی بابل هم پرداخته میشود.)
بالغشدن، ازپاافتادن از ریموند کارور (نقد ریموند کارور بر دو کتابْ دربارهٔ زندگیِ ارنست همینگوی بهقلم پیتر گریفین و جفری مایِرز)
سال سلینجر من از جوئنا رِیکاف (برشی کوتاه از کتاب سال سلینجرِ من. سال سلینجر من خاطراتی در قالب رمان و درحقیقت خویشداستان (اتوفیکشن) است.)
دور و نزدیک آقای نجفی از احمد اخوت
قاصدک از احمد اخوت
عمو گانیویِ خوششانس از احمد اخوت
مرغ آمین از احمد اخوت
خاطرات کتابی (از کتابها):
انجیل داستایفسکی از احمد اخوت
نامهٔ عاشقانه به کتاب ناطور دشت عزیز از مری اوکانل (خاطرات کتابیِ مری اوکانل دربارهٔ رمان ناطور دشت)
نگاهی دیگر به ربکا از احمد اخوت
ابر بارانش گرفته است از احمد اخوت
کتابخانهٔ براتیگان از احمد اخوت
فراموشی کتابی:
اینک فراموشی از احمد اخوت (خواندههایمان، کتابهای عزیزی که آنهمه ازشان خاطره داشتهایم، چه زود از یادمان میروند. انسان است و نسیان.)
فریبهای حافظه از چارلز سیمیچ (بیاعتباریِ بعضی از یادها مشکل کتابخوانهاست، چون خاطرات به شکلهای مختلف دستخوش تحریف میشوند.)
از کتابهایم چه باقی میماند از چارلز سیمیچ (راهی برای مقابله با این فراموشیها)
خواندن کتاب خاطرات کتابی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران جستارهایی دربارهٔ کتاب و کتابخوانی پیشنهاد میکنیم.
درباره احمد اخوت
احمد اخوت متولد ۱۳۳۰ در اصفهان، نویسنده، مترجم و منتقد ادبی است. او مدرک دکترای زبانشناسی و نشانهشناسی دارد. اخوت از یاران حلقهٔ ادبی جنگ اصفهان بوده و اکنون از مترجمان شاخص ایران است.
تالیفات و نقد ادبی:
دستور زبان داستان
مستعار نویسی و شبه ترجمه
من و برشت - ترجمه و تألیف
نشانهشناسی مطایبه
لطیفهها از کجا میآیند؟
پروست و من - ترجمه و تألیف
کتاب من و دیگری - ترجمه و تألیف
تا روشنایی بنویس - ترجمه و تألیف
دو بدن شاه: (تاملاتی دربارهٔ نشانهشناسی بدن و قدرت)
ای نامه
ترجمهها:
کار نویسنده
سپتامبر بی باران - نوشته ویلیام فاکنر
اطلس - نوشته خورخه لوئیس بورخس
موجودات خیالی - نوشته خورخه لوئیس بورخس
واژهنگاری چینی، رسانه شعر - نوشته ارنست فنولوزا
قصیده کافه غم - نوشته کارسون مک کولرز
آوارگان - نوشته فلانری اوکانر
اسبهای خالدار - ویلیام فاکنر
این یازده تا (مجموعه داستان) - نوشته ویلیام فاکنر - نشر ماهی
به انتخاب مترجم - نشر افق
ساعت گرینویچ - آن بیتی
صدای سوم: گزیده داستانهای نویسندگان نسل سوم آمریکا، نشر ماهی
مجموعه داستان:
برادران جمالزاده - مجموعه داستان
بخشی از کتاب خاطرات کتابی
«اسکات فیتزجرالد دوست دارد در ایوان کتابفروشی جلوِ آفتاب بنشیند و کتاب بخواند و سیلویا بیچ تصمیمش را گرفته که اولیس جویس را خودش منتشر کند چون هیچ ناشری حاضر به این کار نیست.
نمونهٔ تاریخ سهبعدی همین است. گذشته زنده و سرحال است و ماشین زمان به آینده سفر میکند. اگر جایی خواندید کتاب مرده است به پاریس بیایید تا خلافش را ببینید. صد سال بعد از سیلویا بیچ، شکسپیر و شرکا چنان پررونق و فعال است انگار کتاب را تازه ابداع کردهاند و هر کس یکی میخواهد. پیر و جوان، غنی و فقیر، نویسندگان و خوانندگان از سرتاسر دنیا اینجا با دوستان خود ملاقات و رفقای تازهای پیدا میکنند، نگاهی به کتابها میاندازند، کتاب میخرند، همهٔ روز را در کتابخانهٔ شکسپیر و شرکا میگذرانند، از کافهاش قهوههای خوشمزه میگیرند، جلسههای شعرخوانی و نقد و نظر راه میاندازند و، دور از خانه، کاشانهای پیدا میکنند. روی تابلویی نوشتهاند: «با غُربا مهمانستیز نباشید؛ شاید فرشتههایی با لباس مبدل باشند».
اگر امروز به شکسپیر و شرکا سری بزنید، میبینید که تابلوی دستخط جورج ویتمن (بنیانگذار شکسپیر و شرکای امروز) همچنان بعد از او سر جایش هست. جورج این جمله را به ییتز منسوب میدانست، که اصلاً نقلقولی از تورات است (کتاب عبرانیان، فصل سیزدهم، آیهٔ دوم که ترجمهٔ فارسیاش چنین است: «از غریبنوازی غافل مشوید، زیرا که به آن، بعضی نادانسته فرشتگان را ضیافت کردند»). بماند که جورج معتقد بود همهٔ کتابهای جالب و مفید کتاب مقدسند، زیرا چگونگیِ زیستن را به ما میآموزند و موجب تعالی میشوند و از اکنون و اینجا بزرگترند و از اینها فراتر میروند.
وقتی جورج ویتمن کمی بعد از جنگ جهانی دوم به پاریس آمد همهچیز را دربارهٔ سیلویا بیچ و کتابفروشی شکسپیر و شرکا میدانست. هر علاقهمند به کتاب مسلّماً از اینها باخبر بود. اما از خود کتابفروشی هیچ اثری نبود، زیرا در سال ۱۹۴۱ نازیها آن را تعطیل کرده بودند. زمانی که پاریس را اشغال کردند مرتکب این کار شدند و خود سیلویا بیچ را هم دستگیر و زندانی کردند.»
حجم
۷۹۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
حجم
۷۹۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه