دانلود و خرید کتاب گفت و گو در باغ شاهرخ مسکوب
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب گفت و گو در باغ

کتاب گفت و گو در باغ

معرفی کتاب گفت و گو در باغ

کتاب الکترونیکی گفت و گو در باغ نوشتۀ شاهرخ مسکوب در انتشارات فرهنگ جاوید چاپ شده است. این کتاب مجموعه‌ای از گفت‌وگوهای خیالی و تصویرسازی‌های شاعرانه است که به تماشای باغ از منظر ذهن و خیال می‌پردازد. اثر، نوعی تأمل فلسفی و هنری درباره حافظه، احساسات و نسبت انسان با مکان‌ها و خاطرات گذشته است.

درباره کتاب گفت و گو در باغ

کتاب گفت و گو در باغ گفت‌وشنودی خیالی بین نویسنده و شخصیت فرهاد (دایی او) است که حول نقاشی‌هایی از باغ شکل می‌گیرد. هر نقاشی، تجلی متفاوتی از باغ را به تصویر می‌کشد که فراتر از بازنمایی واقعی، بازآفرینی خاطرات و احساسات انسانی در بستر خیال است. مسکوب از این بستر استفاده می‌کند تا مضامینی همچون دلبستگی به مکان، حسرت گذشته، و تنهایی ذهنی انسان را به تصویر بکشد.

نویسنده با زبانی ادبی و تأمل‌برانگیز، میان هنر و زندگی پلی می‌سازد. هر باغ در این گفت‌وگو، استعاره‌ای از تجربه‌های ذهنی و حسی متفاوت است که با نقاشی‌های تخیلی شکل گرفته‌اند. محور اصلی کتاب، ارتباط میان هنر و خاطره، و توان بازآفرینی احساسات توسط هنر است. گفت و گو در باغ ترکیبی از روایت، نقد هنری و اندیشه‌های فلسفی است که تأمل درباره زمان و مکان را به شیوه‌ای بدیع پیش می‌برد.

شاهرخ مسکوب (۱۳۰۴–۱۳۸۴) نویسنده، مترجم و پژوهشگر برجسته ایرانی بود که به دلیل آثار تأملی خود درباره شاهنامه و همچنین نوشته‌های ادبی و فلسفی شناخته می‌شود. او در آثار خود با نگاهی عمیق به فرهنگ و تاریخ ایران پرداخته است.

کتاب گفت و گو در باغ به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب برای علاقه‌مندان به هنر، فلسفه و ادبیات تأملی، و کسانی که دغدغه‌های وجودی و معنایی درباره خاطره و زمان دارند، جذاب خواهد بود.

درباره شاهرخ مسکوب

شاهرخ مسکوب، روشنفکر، نویسنده، مترجم و شاهنامه‌شناسی ایرانی است که در سال ۱۳۰۴ در بابل به دنیا آمد. او دورهٔ ابتدایی را در مدرسهٔ علمیهٔ تهران گذراند و ادامهٔ تحصیلاتش را در اصفهان پی گرفت. در سال ۱۳۲۴ به تهران بازگشت و در سال ۱۳۲۷ از دانشگاه تهران در رشتهٔ حقوق فارغ‌التحصیل شد. نخستین نوشته‌هایش را در ۱۳۲۶ با عنوان تفسیر اخبار خارجی در روزنامهٔ «قیام ایران» به چاپ رساند. از ۱۳۳۶ به مطالعه و تحقیق در حوزهٔ فرهنگ، ادبیات و ترجمه روی آورد. پس از انقلاب ۱۳۵۷ در ایران به پاریس مهاجرت کرد و تا آخرین روز حیات به فعالیت فرهنگی خود ادامه داد و به نگارش، ترجمه و پژوهش پرداخت. شاهرخ مسکوب در روز سه‌شنبه بیست‌وسوم فروردین ۱۳۸۴ در بیمارستان کوشن پاریس درگذشت. شهرت او تا حد بسیاری وام‌دار پژوهش‌هایش درمورد شاهنامهٔ ابوالقاسم فردوسی است. کتاب «ارمغان مور» و «مقدمه‌ای بر رستم و اسفندیار» به قلم او از مهم‌ترین منابع شاهنامه‌پژوهی به شمار می‌رود. مسکوب برخی از آثار مهم ادبیات مدرن و کلاسیک غرب را نیز به فارسی ترجمه کرده است. از جمله آثار او می‌توان به ترجمهٔ کتاب‌های «خوشه‌های خشم» اثر جان اشتاین‌بک، مجموعهٔ «افسانه تبای» اثر سوفوکلس و تألیف کتاب‌های «سوگ سیاوش»، «داستان ادبیات و سرگذشت اجتماع»، «مقدمه‌ای بر رستم و اسفندیار»، «در کوی دوست»، «گفت‌وگو در باغ»، «چند گفتار در فرهنگ ایران»، «خواب و خاموشی»، «روزها در راه»، «ارمغان مور»، «سوگ مادر»، «شکاریم یک سر همه پیش مرگ»، «سوگ سیاوش در مرگ و رستاخیز»، «مسافرنامه»، «سفر در خواب»، «نقش دیوان، دین و عرفان در نثر فارسی»، «دربارهٔ سیاست و فرهنگ» در گفت‌وگو با «علی بنو عزیزی»، «تن پهلوان و روان خردمند»، «ملیت و زبان (هویت ایرانی و زبان فارسی) اشاره کرد.

بخشی از کتاب گفت وگو در باغ

«باغی‌ست در ذهن، با خط بلندِ افق در بالای تابلو، نزدیک آسمان، و آسمانی کوتاه و باریک، و دشتِ بازِ جلو. تابلوها را یکی‌یکی می‌دیدم؛ همه یک‌جور بودند و با این‌همه هرکدام باغی دیگر؛ و من بعضی از آن‌ها را به همان ترتیب که دیده‌ام و براساس همان یادداشت‌های بی‌ترتیب که کرده‌ام، بازمی‌گویم؛ و باغی را که در سفر از طبیعت به خیال و از آنجا به‌روی پردهٔ نقاشی دگرگونیِ دوباره یافته، در بیان، به‌ناچار دگرگون‌تر می‌کنم و می‌گویم که کوه بود و آسمانِ بلند. کوه بر همه‌چیز مسلط است و پای کوه، آن پایین، کلبهٔ کوچکی پنهان شده. پشت تنهٔ باریک و کشیدهٔ درخت‌ها، کلبه به‌چشم می‌خورَد. خطِ نازک و عمودیِ درخت‌ها به نازکیِ نی، ولی راست و استوار، به‌سوی آسمانِ خفه و فروافتاده، کلبه را بریده. کلبه هست ولی درخت نیست. باغِ بی‌درختی است با یک کلبهٔ چهارگوشِ ساده و بی‌در و روزن؛ این باغ، سوخته است. علف‌های بلند، محو و درهم‌دَویده، در پرتو شعلهٔ آتش دیده می‌شوند؛ باید آتشی در جایی روشن باشد که بازتابش بر تنِ برهنهٔ باغ افتاده؛ آفتابِ مسیِ دمِ غروب که آمده توی باغ و آن را پُر کرده؟ خزان و زبانهٔ شاخ و برگ سوخته؟ کلبه همیشه یکسان است؛ برخلاف باغ. کلبه بدون پنجره، یک چهارطاقیِ بسته و درخودتمام است؛ مثل پناهگاه و جان‌پناهی دمِ دست و بیرون از دسترس، مأوای فرّار روح! بعضی وقت‌ها باغ، ساقه‌های گندم یا جَگَن است و باد، بادی که خانه را، همهٔ کلبه را، بُرده و چیزها را در وَزش خود خوابانده. این باغ، صورتی است که به رؤیا داده شده؛ صورت خواب و خیال است، و کلبه، درست بالا، بر یالِ تپّه نشسته و باد از دو طرف به آن رو می‌آورد و ساقه و سرشاخهٔ درخت‌ها ـ‌خط‌هایی که می‌توان حدس زد ساقه یا سرشاخهٔ روییدنی‌هاست‌‌به‌طرف این پناهگاهِ کاشته بر پشت بلندی، خم می‌شوند، و از پای تابلو، زمینْ خودش را بالا می‌کشد. تابلو، دورنما و عمقی نامعمول دارد، در چند سطح متفاوت، یکی از یکی بالاتر.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
چه فاصلهٔ عجیبی است میان آرزویی که می‌کنی و چیزی که از زیر قلم تو بیرون می‌آید! خیال و دست تو از هم خیلی دورند.
fuzzy
شخصیت‌های مینیاتور “فردیت” ندارند، نمونه‌های ناموفق نوع انسان‌اند. برای همین، هر یک از آدم‌ها، فردی متمایز و مستقل از دیگری با ویژگی‌هایی از آنِ خود نیست. نمونه‌ای است از یک “نوعِ” ازپیش‌معیّن و معلوم. شاهرخ: مثل شمایل مقدسان. نه‌تنها خصوصیت صورت و اندامشان مورد نظر نیست بلکه یا همه به یک شکل‌اند یا حتّی صورت را با نقاب می‌پوشانند، چون‌که مقدسان، از برکت تقدّس یکسان‌اند. در برابر ابدیت و تعالیِ الهیِ روح، چگونگیِ جسمِ فانی ناچیز می‌شود و از نظر می‌افتد.
fuzzy
شخصیت‌های مینیاتور “فردیت” ندارند، نمونه‌های ناموفق نوع انسان‌اند. برای همین، هر یک از آدم‌ها، فردی متمایز و مستقل از دیگری با ویژگی‌هایی از آنِ خود نیست. نمونه‌ای است از یک “نوعِ” ازپیش‌معیّن و معلوم. شاهرخ: مثل شمایل مقدسان. نه‌تنها خصوصیت صورت و اندامشان مورد نظر نیست بلکه یا همه به یک شکل‌اند یا حتّی صورت را با نقاب می‌پوشانند، چون‌که مقدسان، از برکت تقدّس یکسان‌اند. در برابر ابدیت و تعالیِ الهیِ روح، چگونگیِ جسمِ فانی ناچیز می‌شود و از نظر می‌افتد.
fuzzy
باغ خالی از آدم است، هیچ‌کس! آدم در باغ نیست، باغ در آدم است. تصویری در ذهن، که با چشمِ درون دیده می‌شود.
amirkarimifar
از خزان می‌ترسد و از سکوت زمستان ملول است و گاه در گرما از وحشتِ تشنگی سراسیمه بیدار می‌شود، تنش در شاخ و برگش می‌سوزد. کسی نمی‌داند باغِ خواب‌زده چه‌ها می‌بیند و چه خیال‌ها به‌سر دارد.
amirkarimifar
عمر ما فصل‌های برگشتنی ندارد و ما وقتی فهمیدیم بهار برگشتنی نیست، می‌خواهیم آن را در خاطره نگه‌داریم و، مهم‌تر از آن، در خیال بازسازیمش.
amirkarimifar
باغ‌های من در خزان به‌دنیا می‌آیند امّا همیشه خیال خام بهار را در سر می‌پرورند.
amirkarimifar
گرگ کوچولو همه چیز را برای خودش می خواهد
اوریان للمان
آخرین پر سیمرغ
محمد چرم شیر
فانوس ها در کوچه پس کوچه های بی پایان
سمیرا شهیکی
از زبان دل من
منصوره جابرانصاری
سفر به سرزمین های ناشناخته
داشا کایپر
ذن و هنر نگهداری از موتورسیکلت (خلاصه کتاب)
رابرت ام. پرسیگ
معاهده منشور انرژی از دریچه حقوق بین الملل سرمایه گذاری
محمد عاکفی قاضیانی
باورهای ثروت ساز (جلد سوم)
ندا خیرمند
طراحی کنترل کننده تکمیلی در سیستم های انتقال VSC HVDC جهت بهبود عملکرد دینامیکی
امین خدادادی
دیپلماسی سازندگی
هادی حق پرست
داستان هایی برای افزایش هوش کلامی
حدیثه قزل سفلی
بانکداری الکترونیکی
حانیه سادات سجادی
دوره کامل سئو
الکس کریس
برنامه ریزی تولید بلندمدت نیروگاه های chp
مجتبی نصیری لاکه
The Verse of Purification
محمدمهدی آصفی
فانون
دیوید کات
تاریخ ایران در عهد خوارزمشاهیان
اسماعیل حسن زاده
احساساتم به جهان با یادداشت های شخصی (جلد چهاردهم)
عبداله مهربان
انی احب الامام العسکری (ع)
رضا حیدری ابهری
ابعاد شخصیت با صفت پرخاشگری در زندانیان
جابر قاسمی

حجم

۵۹٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

حجم

۵۹٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

قیمت:
۸۰,۰۰۰
تومان